۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
'''المدينة الفاضلة للفارابي'''، تألیف علی عبدالواحد وافی (معاصر)، کتابی است که به معرفی [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] (257 یا 259-339ق) و یکی از آثار او به نام «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» میپردازد. | '''المدينة الفاضلة للفارابي'''، تألیف علی عبدالواحد وافی (معاصر)، کتابی است که به معرفی [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] (257 یا 259-339ق) و یکی از آثار او به نام «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» میپردازد. | ||
مقصود فارابی از مدینه فاضله، آنگونه | مقصود فارابی از مدینه فاضله، آنگونه مدینهای است که بر اساس زعامت و رهبری افاضل باشد و بهعبارتدیگر، عالمان (حکما) بر دیگر اقشار جامعه حاکم باشند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
نویسنده باب اول از کتابش را به زندگینامه [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] اختصاص داده است. ایشان بعد از ذکر نام، کنیه، شهرت، محل تولد، خاندان، اساتید و... به جایگاه او در فلسفه و دیگر علوم اشاره نموده، سپس از آثار ایشان و وفاتش سخن گفته است. | نویسنده باب اول از کتابش را به زندگینامه [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] اختصاص داده است. ایشان بعد از ذکر نام، کنیه، شهرت، محل تولد، خاندان، اساتید و... به جایگاه او در فلسفه و دیگر علوم اشاره نموده، سپس از آثار ایشان و وفاتش سخن گفته است. | ||
علی عبدالواحد وافی درباره جایگاه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] چنین میگوید: شهرت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] جهانی بوده است؛ | علی عبدالواحد وافی درباره جایگاه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] چنین میگوید: شهرت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] جهانی بوده است؛ بهگونهای که بعد از [[ارسطو]]، او از بزرگترین فلاسفه بشمار میرود؛ لذا به او [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی]] و به [[ارسطو|ارسطو معلم اول]] میگویند. در حقیقت او پایهگذار فلسفه اسلامی است و هر فیلسوفی که بعد از او در عالم اسلام توانسته است برای خود نام و نشانی بگذارد، بهخاطر آثار ایشان است. او نهتنها در فلسفه، بلکه در سیاست و اجتماع نیز صاحب ایده و نظر است؛ زیرا این مسائل از شؤون علم فلسفه است که توسط سقراط و افلاطون پیریزی شده است و بخشی از فعالیت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به این دو اختصاص یافته است و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این موضوع کتابی به نام «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» تألیف نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>. | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در علم موسیقی نیز دارای نبوغ بود. ابن خلکان در اینباره مینویسد: ایشان مخترع یکی از آلات موسیقی به نام «قانون» بود و برخی دیگر | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در علم موسیقی نیز دارای نبوغ بود. ابن خلکان در اینباره مینویسد: ایشان مخترع یکی از آلات موسیقی به نام «قانون» بود و برخی دیگر گفتهاند که ایشان مخترع یکی دیگر از آلات موسیقی شبیه به قانون بوده است... برخی گفتهاند: دراویش مولویه، همواره آهنگهای کهن منسوب به وی را حفظ کرده و از آن بهره میبرند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در موسیقی | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در موسیقی بهگونهای سرآمد بود که حکایتی شبیه افسانه در اینباره از او نقل شده است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] میگوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در یکی از مجالس سیفالدوله حاضر شد که جمع کثیری از نوازندگان و موسیقیدانان در آنجا حاضر بودند. سیفالدوله از او درباره موسیقی پرسید و او جواب داد؛ سپس او از کیسه خود قطعاتی بیرون آورد و از آنها ترکیبی خاص بساخت و به نواختن شروع نمود؛ طوری که همه حاضران در جلسه را به خنده آورد. سپس ترکیبی دیگر ساخت و آهنگی نواخت که همه را به گریه درآورد. سپس ترکیبی دیگر از قطعات ساخته و به نواختن مشغول شد؛ چنانکه همگی به خواب رفتند و وی همه را ترک نمود و از مجلس خارج شد<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>. | ||
علی عبدالواحد وافی، در باب دوم کتابش، به معرفی کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» پرداخته است. | علی عبدالواحد وافی، در باب دوم کتابش، به معرفی کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» پرداخته است. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
بخش اول کتاب، شامل بیستوپنج فقره است که تعداد نه فقره آن به بحث موجود اول که همان خداست اختصاص یافته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در نوزده فقره بعدی کتاب، مراتب موجودات مادی و غیر مادی و حالت هریک از آنها و چگونگی ارتباط آنها با خداوند و ارتباط آنها با یکدیگر را به تصویر کشیده است.<ref>همان، ص22-21</ref>. | بخش اول کتاب، شامل بیستوپنج فقره است که تعداد نه فقره آن به بحث موجود اول که همان خداست اختصاص یافته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در نوزده فقره بعدی کتاب، مراتب موجودات مادی و غیر مادی و حالت هریک از آنها و چگونگی ارتباط آنها با خداوند و ارتباط آنها با یکدیگر را به تصویر کشیده است.<ref>همان، ص22-21</ref>. | ||
علی عبدالواحد وافی، عقول دهگانه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را در این بخش از کتابش آورده و آن را | علی عبدالواحد وافی، عقول دهگانه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را در این بخش از کتابش آورده و آن را بهاختصار شرح داده است.<ref>ر.ک: همان، 25-24</ref>. سپس جایگاه انسان و دیگر موجودات را به نمایش گذاشته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، موجودات مادی را در شش طبقه جای داده است. او انسان را در مرحله اعلی و اول، سپس بهترتیب حیوانات، نباتات، معادن، اجرام آسمانی و مواد اولیه همچون آب، هوا، خاک و آتش را قرار داده است.<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. | ||
نویسنده در توضیح بخش دوم از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]»، میگوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این بخش را تحت تأثیر نظریات افلاطون نوشته است و بیشتر مطالب آن برگرفته از کتاب اوست. این بخش از کتاب دارای دوازده فقره است.<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | نویسنده در توضیح بخش دوم از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]»، میگوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این بخش را تحت تأثیر نظریات افلاطون نوشته است و بیشتر مطالب آن برگرفته از کتاب اوست. این بخش از کتاب دارای دوازده فقره است.<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | ||
نویسنده در پایان این بخش از کتاب مینویسد: مدینه | نویسنده در پایان این بخش از کتاب مینویسد: مدینه فاضلهای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] قواعد آن را پیریزی میکند، شهری است که حاکم و رئیس آن انسانی است که منزلت وی چندان از منزلت پیامبران و فرشتگان کمتر نیست و از افرادی قدیس تشکیل شده است... نگاه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به مدینه فاضله و حاکم آن، همچون نگاه به امور محال و غیر ممکن نیست، بلکه هر آن چیزی که در این کتاب مطرح نموده است، از قبیل مدینه فاضله، حاکم و رسیدن انسان به جایگاه واقعی خویش، دستیافتنی است.<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | ||
باب سوم کتاب به ذکر و توضیح بخشهایی از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» اختصاص یافته است. | باب سوم کتاب به ذکر و توضیح بخشهایی از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» اختصاص یافته است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، اوصافی فطری و اکتسابی را برای حاکم و رئیس مدینه فاضله مطرح میکند<ref>ر.ک: همان، ص76-69</ref>، سپس میگوید: اگر شخص این صفات را داشته باشد، او همان حاکم واقعی است. سپس متوجه این مطلب میشود که اجتماع همه این شرایط در فرد واحد ناممکن است، لذا میگوید: درصورتیکه شرایط یادشده در یک فرد جمع نباشد، ولی دو نفر باشند که یکی حکیم باشد و دیگری بقیه شرایط را واجد باشد، هر دو رئیس خواهند بود<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>. | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، اوصافی فطری و اکتسابی را برای حاکم و رئیس مدینه فاضله مطرح میکند<ref>ر.ک: همان، ص76-69</ref>، سپس میگوید: اگر شخص این صفات را داشته باشد، او همان حاکم واقعی است. سپس متوجه این مطلب میشود که اجتماع همه این شرایط در فرد واحد ناممکن است، لذا میگوید: درصورتیکه شرایط یادشده در یک فرد جمع نباشد، ولی دو نفر باشند که یکی حکیم باشد و دیگری بقیه شرایط را واجد باشد، هر دو رئیس خواهند بود<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>. | ||
از نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] حکمت از مهمترین مسائلی است که مدینه فاضله بر آن استوار است و مهمترین | از نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] حکمت از مهمترین مسائلی است که مدینه فاضله بر آن استوار است و مهمترین مسئلهای است که حاکم و رئیس مدینه فاضله باید آن را دارا باشد و این همان چیزی است که افلاطون مطرح نموده است؛ بهجز اینکه تفسیر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از حکمت با تفسیر افلاطون مقداری متفاوت است. | ||
به عقیده [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هیچ چیزی جای حکمت را پر نمیکند و اگر | به عقیده [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هیچ چیزی جای حکمت را پر نمیکند و اگر مدینهای از حکمت خالی شد، در معرض هلاکت قرار میگیرد و اگر حکمت در او با صفات دیگر پشتیبانی شد، به خیر کثیر دست پیدا کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش