مفتون همدانی، میرآقا: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۵۲: خط ۵۲:


==پایان زندگی==
==پایان زندگی==
در اواخر عمر از کار بازماند، چشمش کم‎دید شد و شاگردی داشت‎ که‎ با‎ شیادی مفتون را فریب داد و مایملک او را با یک زمین خشک و لم‎‎‎یزرع به نام مزرعه تعویض کرد‎ و ‎‎پولی از خریدار گرفت و گریخت. مفتون پاک باخته شد و سال‎ها دنبال این مطلب برای‎ احقاق‎ حق‎ خود در دادگستری رفت‎وآمد داشت و عاقبت نتیجه‎ای حاصل نکرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/307 ر.ک: همان، ص308-307]</ref>‏.
در اواخر عمر از کار بازماند، چشمش کم‎دید شد و شاگردی داشت‎ که‎ با‎ شیادی مفتون را فریب داد و مایملک او را با یک زمین خشک و لم‎‎‎یزرع به نام مزرعه تعویض کرد‎ و ‎‎پولی از خریدار گرفت و گریخت. مفتون پاک باخته شد و سال‎ها دنبال این مطلب برای‎ احقاق‎ حق‎ خود در دادگستری رفت‎وآمد داشت و عاقبت نتیجه‌ای حاصل نکرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/307 ر.ک: همان، ص308-307]</ref>‏.


سپس جنگ اخیر پیش آمد و مفتون‎ به حکم قریحه و روح حساس شاعری وارد در سیاست شد و به سرودن قصیده‎های سیاسی آغاز‎ کرد و به همین مناسبت مدتی‎ از‎ همدان به قریه «در جزین» تبعید شد و به جرم آزادی‎خواهی خسارت‎ها دید و مرارت‎ها چشید. پس از بازگشت از تبعید گوشه‎نشینی اختیار کرد و به جمع‎آوری شعرهای خود پرداخت و طبع دیوان خود را آغاز کرد؛ ولی‎ عمرش کفاف این مهم را نداد و در مهرماه 1334 به سن شصت‎ویک سالگی درگذشت و در یکی از اتاق‎های آرامگاه [[بابا‌طاهر|باباطاهر]] برحسب وصیت خویش به خاک سپرده شد؛ چراکه در حیاتش به «[[بابا‌طاهر|باباطاهر]]» ارادت خاصی داشت و غالباً ً شب‎های جمعه به زیارت مقبره [[بابا‌طاهر|باباطاهر]] می‎شتافت و ساعت‎ها در آنجا می‎ماند و با [[بابا‌طاهر|باباطاهر]] خلوت می‌کرد و ذوق و وجدی به دست می‎آورد و با نشاط روح و انبساط خاطر به شهر‎ مراجعت‎ می‌کرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/308 ر.ک: همان، ص308]</ref>‏.
سپس جنگ اخیر پیش آمد و مفتون‎ به حکم قریحه و روح حساس شاعری وارد در سیاست شد و به سرودن قصیده‎های سیاسی آغاز‎ کرد و به همین مناسبت مدتی‎ از‎ همدان به قریه «در جزین» تبعید شد و به جرم آزادی‎خواهی خسارت‎ها دید و مرارت‎ها چشید. پس از بازگشت از تبعید گوشه‎نشینی اختیار کرد و به جمع‎آوری شعرهای خود پرداخت و طبع دیوان خود را آغاز کرد؛ ولی‎ عمرش کفاف این مهم را نداد و در مهرماه 1334 به سن شصت‎ویک سالگی درگذشت و در یکی از اتاق‎های آرامگاه [[بابا‌طاهر|باباطاهر]] برحسب وصیت خویش به خاک سپرده شد؛ چراکه در حیاتش به «[[بابا‌طاهر|باباطاهر]]» ارادت خاصی داشت و غالباً ً شب‎های جمعه به زیارت مقبره [[بابا‌طاهر|باباطاهر]] می‎شتافت و ساعت‎ها در آنجا می‎ماند و با [[بابا‌طاهر|باباطاهر]] خلوت می‌کرد و ذوق و وجدی به دست می‎آورد و با نشاط روح و انبساط خاطر به شهر‎ مراجعت‎ می‌کرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/8775/308 ر.ک: همان، ص308]</ref>‏.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش