مجموعة الردود علی الخوارج (فلاسفة المسلمين): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
خط ۴۸: خط ۴۸:
اکویناس در دومین فصل از کتابش، حکمت و فلسفه را به‎لحاظ کمال، والایی، نفع و گوارایی برتر دانسته و دلیل آن را متذکر شده است؛ مثلاً نفع فراوان آن را به این دلیل می‎داند که انسان را به ملکوت جاودان می‎رساند. سپس پیگیری همه نظرات فیلسوفان مسلمان (به تعبیر او اصحاب گمراهی) را با وجود ضرورتش غیر ممکن دانسته است و چنین دلیل آورده که همه سخنان باطلشان نزد او مشخص نیست تااینکه ممکن باشد از خود سخنانشان در نقض کلامشان استدلال شود<ref>ر.ک: همان، ص7-5</ref>
اکویناس در دومین فصل از کتابش، حکمت و فلسفه را به‎لحاظ کمال، والایی، نفع و گوارایی برتر دانسته و دلیل آن را متذکر شده است؛ مثلاً نفع فراوان آن را به این دلیل می‎داند که انسان را به ملکوت جاودان می‎رساند. سپس پیگیری همه نظرات فیلسوفان مسلمان (به تعبیر او اصحاب گمراهی) را با وجود ضرورتش غیر ممکن دانسته است و چنین دلیل آورده که همه سخنان باطلشان نزد او مشخص نیست تااینکه ممکن باشد از خود سخنانشان در نقض کلامشان استدلال شود<ref>ر.ک: همان، ص7-5</ref>


در فصل سوم کتاب نیز چنین می‎خوانیم که آنچه ما درباره خداوند متعال معتقدیم دو قسم است: برخی فوق طاقت ادراک بشری است، مانند اینکه خداوند سه‎تا و درعین‎حال یکی است؛ برخی هم عقل طبیعی امکان ادراک آن را دارد، مانند اینکه خداوند موجود است و واحد است. سپس بر هر مورد استدلال کرده و در آخر می‎نویسد: زیرا شناخت عقل ما در این دنیا ناشی از حس بوده و هر آنچه تحت حس قرار نگیرد عقل انسان آن را درک نمی‎کند<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>‎.
در فصل سوم کتاب نیز چنین می‎خوانیم که آنچه ما درباره خداوند متعال معتقدیم دو قسم است: برخی فوق طاقت ادراک بشری است، مانند اینکه خداوند سه‎تا و درعین‎حال یکی است؛ برخی هم عقل طبیعی امکان ادراک آن را دارد، مانند اینکه خداوند موجود است و واحد است. سپس بر هر مورد استدلال کرده و در آخر می‎نویسد: زیرا شناخت عقل ما در این دنیا ناشی از حس بوده و هر آنچه تحت حس قرار نگیرد عقل انسان آن را درک نمی‌کند<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>‎.


آکویناس در فصل هفتم، حقیقت ایمان مسیحی را اگرچه فوق طاقت عقل انسانی می‎داند، اما در تضاد با حقیقت عقل نمی‎داند و بر این مدعا چهار دلیل می‎آورد<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>‎.
آکویناس در فصل هفتم، حقیقت ایمان مسیحی را اگرچه فوق طاقت عقل انسانی می‎داند، اما در تضاد با حقیقت عقل نمی‎داند و بر این مدعا چهار دلیل می‎آورد<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>‎.


وی در دوازدهمین فصل کتاب دیدگاه کسانی را که قائل به وجود خداوند هستند، اما معتقدند «اقامه برهان عقلی بر آن ممکن نیست و تنها از طریق ایمان و وحی می‎توان به وجود خداوند اذعان نمود»، مورد نقد و بررسی قرار داده است. او ادامه می‎دهد که ممکن است این اشتباه ناشی از دیدگاه برخی از فلاسفه‎ای باشد که به برهان عقلی ثابت می‎کنند که ذات و وجود در خداوند یکی است؛ یعنی آنچه که در جواب سؤال ما هو؟ یا هل هو؟ واقع می‌شود یکی است و چون به طریق عقل معرفت به اینکه خداوند «ما هو» (چیست)، ممتنع است، لذا اثبات اینکه خداوند «هل هو» (آیا هست) نیز از راه عقل ممکن نیست<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>‎.
وی در دوازدهمین فصل کتاب دیدگاه کسانی را که قائل به وجود خداوند هستند، اما معتقدند «اقامه برهان عقلی بر آن ممکن نیست و تنها از طریق ایمان و وحی می‎توان به وجود خداوند اذعان نمود»، مورد نقد و بررسی قرار داده است. او ادامه می‎دهد که ممکن است این اشتباه ناشی از دیدگاه برخی از فلاسفه‎ای باشد که به برهان عقلی ثابت می‌کنند که ذات و وجود در خداوند یکی است؛ یعنی آنچه که در جواب سؤال ما هو؟ یا هل هو؟ واقع می‌شود یکی است و چون به طریق عقل معرفت به اینکه خداوند «ما هو» (چیست)، ممتنع است، لذا اثبات اینکه خداوند «هل هو» (آیا هست) نیز از راه عقل ممکن نیست<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>‎.


یا اینکه همان ‎طور که آنچه که برتر از حواس و محسوسات است، غیر قابل برهان است، وجود خداوند نیز که موجودی فوق محسوسات است، اثبات نمی‌شود<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>‎. سپس در رد این دیدگاه، ادله مختلفی را ذکر کرده و در آخر چنین استدلال می‎کند که خداوند متعال اگرچه برتر از همه محسوسات و هر حسی است، اما معلولات وی که آنها را برای اثبات وجود او به‎کار می‎گیریم، تحت حواس قرار دارند و بنابراین مصدر شناخت ما حس است<ref>ر.ک: همان، ص‎45</ref>‎.
یا اینکه همان ‎طور که آنچه که برتر از حواس و محسوسات است، غیر قابل برهان است، وجود خداوند نیز که موجودی فوق محسوسات است، اثبات نمی‌شود<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>‎. سپس در رد این دیدگاه، ادله مختلفی را ذکر کرده و در آخر چنین استدلال می‌کند که خداوند متعال اگرچه برتر از همه محسوسات و هر حسی است، اما معلولات وی که آنها را برای اثبات وجود او به‎کار می‎گیریم، تحت حواس قرار دارند و بنابراین مصدر شناخت ما حس است<ref>ر.ک: همان، ص‎45</ref>‎.


بیستمین فصل کتاب به جسم نبودن خداوند اشاره دارد؛ چراکه هر جسمی چون متصل و به‎هم‎پیوسته است، مرکب است و اجزائی دارد؛ درحالی‎که خداوند مرکب نیست، پس جسم نیست<ref>ر.ک: همان، ص‎95-94</ref>‎.
بیستمین فصل کتاب به جسم نبودن خداوند اشاره دارد؛ چراکه هر جسمی چون متصل و به‎هم‎پیوسته است، مرکب است و اجزائی دارد؛ درحالی‎که خداوند مرکب نیست، پس جسم نیست<ref>ر.ک: همان، ص‎95-94</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش