۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'گذاري' به 'گذاری') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
شهيد بهشتى در جلسه اول، به نقد عنوان «محمدىها» براى مسلمانان پرداخته است. ايشان معتقد است كه ما به حضرت محمد(ص) احترام | شهيد بهشتى در جلسه اول، به نقد عنوان «محمدىها» براى مسلمانان پرداخته است. ايشان معتقد است كه ما به حضرت محمد(ص) احترام مىگذاریم و او را دوست داريم، اما لقب تاريخى ما، بر حسب آنچه قرآن مىخواند، «مسلم» است اما نويسندگان غربى به اشتباه، ما را به جاى مسلمان، «محمدى» مىنامند. وى در خطاب به ايشان مىفرمايد: شما چون خودتان را مسيحى ناميدهايد، ما را هم با آن قياس كردهايد. يعنى قطبتان و محورتان مسيح است تا آنجا كه مسيح مىآيد و مقدم بر خداى آفريدگار مسيح مىشود: اول مىشود پسر خدا، كم كم شریک خدا، كم كم همتاى خدا، بعد هم مىشود ادغام در خدا، آن هم ادغام اين طرفى، يعنى آن قدر كه نام مسيح در شما هست اما نام خدا نيست. | ||
وى معتقد است ما بايد همواره با پيوند خدا، كه اسلام و تسليم بودن در برابر اوست، زندگى كنيم؛ چون اين عامل وحدت ماست و پيامبر(ص) به عنوان رسولالله و على(ع) به عنوان اميرالمؤمنين و ولى الله در ميان ما شناخته مىشوند كه عشق و گرايش ما به پيغمبر و امام حجاب پيوند ما با خدا نشود؛ بلكه كمكى به تقويت پيوند ما با خدا باشد. | وى معتقد است ما بايد همواره با پيوند خدا، كه اسلام و تسليم بودن در برابر اوست، زندگى كنيم؛ چون اين عامل وحدت ماست و پيامبر(ص) به عنوان رسولالله و على(ع) به عنوان اميرالمؤمنين و ولى الله در ميان ما شناخته مىشوند كه عشق و گرايش ما به پيغمبر و امام حجاب پيوند ما با خدا نشود؛ بلكه كمكى به تقويت پيوند ما با خدا باشد. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در جلسه سوم، از انسان تربيت شده اسلام، بحث به ميان آمده است. دكتر بهشتى معتقد است كه اسلام و اديان مىخواهند انسان عاشق تربيت كنند؛ انسانى كه هم عاقل باشد و هم عاشق. انسانى كه حسابها را برسد، چشمها و گوشهایش را باز كند، زمينهها را مطالعه كند، مقتضيات را نگاه كند، استعدادها، آمادگىها، موانع و مشكلات را حساب كند و راه مناسب را انتخاب نمايد. اما اين را بداند كه در زندگى، از تلاش باز ايستادن وجود ندارد. اين، كار عاشق است، در او شور و گرمايى است كه نمىگذارد آرام بگيرد. به باور وى، آرامش انسانهاى نوميد، انسانهایى كه ممكن است محاسبه آنها را به نوميدى بكشاند، در آنها نيست. | در جلسه سوم، از انسان تربيت شده اسلام، بحث به ميان آمده است. دكتر بهشتى معتقد است كه اسلام و اديان مىخواهند انسان عاشق تربيت كنند؛ انسانى كه هم عاقل باشد و هم عاشق. انسانى كه حسابها را برسد، چشمها و گوشهایش را باز كند، زمينهها را مطالعه كند، مقتضيات را نگاه كند، استعدادها، آمادگىها، موانع و مشكلات را حساب كند و راه مناسب را انتخاب نمايد. اما اين را بداند كه در زندگى، از تلاش باز ايستادن وجود ندارد. اين، كار عاشق است، در او شور و گرمايى است كه نمىگذارد آرام بگيرد. به باور وى، آرامش انسانهاى نوميد، انسانهایى كه ممكن است محاسبه آنها را به نوميدى بكشاند، در آنها نيست. | ||
در جلسه چهارم، به روند شتابان دگرگونىها اشاره شده است. دنياى ما دنيايى است كه دگرگونىها در آن عجيب سرعت گرفته است. در بخشهاى مختلف زندگى بشرى مىبينيم كه گاهى در هر ده سال، پا به عصرى جديد | در جلسه چهارم، به روند شتابان دگرگونىها اشاره شده است. دنياى ما دنيايى است كه دگرگونىها در آن عجيب سرعت گرفته است. در بخشهاى مختلف زندگى بشرى مىبينيم كه گاهى در هر ده سال، پا به عصرى جديد مىگذاریم. دكتر بهشتى بر اين باور است كه اين قدر فاصلهها نسبت به گذشته كم شده كه اگر فاصلههاى عصر حجر قديم را با عصر حجر جديد مقايسه كنيم، بعد عصر حجر جديد را با عصر آهن و آتش، مس، مفرغ و... بسنجيم، مىبينيم كه در آنجا فاصلهها چند هزار سال و چند صد سال است، اما يكباره به قرنى مىرسيم كه هر ده، پانزده سالى، تبديل مىشود به يك مقطع جديد از فرهنگ، صنعت و علم. به اعتقاد ايشان، در دگرگونىهاى فكرى و اجتماعى بشرى هم، عصر ما، همين خاصیت را دارد، يعنى در چند سالى، دنيا در زير سيطره يك نوع تفكر زندگى مىكرده است ولى دولت، قدرت، حكمرانى و سيطره اين فكر، گاهى ده سال هم دوام نياورده است. | ||
در اين جلسه، به بررسى و بحث پيرامون معناى معروف، منكر، نسبى يا مطلق بودن خوبى و بدى، نظر اشاعره درباره حسن و قبح و درباره حيلههاى شرعى، پرداخته شده است. | در اين جلسه، به بررسى و بحث پيرامون معناى معروف، منكر، نسبى يا مطلق بودن خوبى و بدى، نظر اشاعره درباره حسن و قبح و درباره حيلههاى شرعى، پرداخته شده است. |
ویرایش