۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
انديشه تدوين فرهنگنامه جغرافيايى معجم البلدان براى ياقوت به سال 1218م615/ق، در مرو پديد آمد و رنگ خاصّ كتاب از اوضاعى كه با تأليف آن پيوسته بود، بر ما معلوم مىشود. چنين رخ داد كه ياقوت با امام سمعانى، پسر مؤلّف [[الأنساب]] معروف، در مجلسى بود و از كلمه حباشه، نام محلّى در جزيرة العرب، سخن رفت كه در حديث آمده بود و ياقوت بر بنيان اشتقاق كلمه مدلّل داشت كه بايد آن را با ضم «ح» خواند، ولى يكى از حاضران مصرّ بود كه بايد حباشه با فتح «ح» خوانده شود و ياقوت نتوانست مرجع موثّقى به تأييد نظر خود پيدا كند و باآنكه كتابخانههاى مرو در آن هنگام پر از مراجع بود، از يافتن شاهد ناتوان ماند. در اين هنگام مصمّم شد تا فرهنگ جغرافيايى را توضيح كند، بلكه تلفّظ درست آنها را نيز به دست دهد. بنابراين كتاب وى از نوع آن فرهنگهاى لغوى است كه از قرن نهم به بعد با آن روبهرو شدهايم و اين نكته از كلمات خود ياقوت به هنگام وصف كتاب در مقدّمه معلوم مىشود كه گويد: «كتابى است درباره نام شهرها و كوهها و درّهها و دشتها و دهكدهها و جاها و وطنها و درياها و رودها و بركهها و بتها». به همين جهت آن را معجم البلدان ناميده است. | انديشه تدوين فرهنگنامه جغرافيايى معجم البلدان براى ياقوت به سال 1218م615/ق، در مرو پديد آمد و رنگ خاصّ كتاب از اوضاعى كه با تأليف آن پيوسته بود، بر ما معلوم مىشود. چنين رخ داد كه ياقوت با امام سمعانى، پسر مؤلّف [[الأنساب]] معروف، در مجلسى بود و از كلمه حباشه، نام محلّى در جزيرة العرب، سخن رفت كه در حديث آمده بود و ياقوت بر بنيان اشتقاق كلمه مدلّل داشت كه بايد آن را با ضم «ح» خواند، ولى يكى از حاضران مصرّ بود كه بايد حباشه با فتح «ح» خوانده شود و ياقوت نتوانست مرجع موثّقى به تأييد نظر خود پيدا كند و باآنكه كتابخانههاى مرو در آن هنگام پر از مراجع بود، از يافتن شاهد ناتوان ماند. در اين هنگام مصمّم شد تا فرهنگ جغرافيايى را توضيح كند، بلكه تلفّظ درست آنها را نيز به دست دهد. بنابراين كتاب وى از نوع آن فرهنگهاى لغوى است كه از قرن نهم به بعد با آن روبهرو شدهايم و اين نكته از كلمات خود ياقوت به هنگام وصف كتاب در مقدّمه معلوم مىشود كه گويد: «كتابى است درباره نام شهرها و كوهها و درّهها و دشتها و دهكدهها و جاها و وطنها و درياها و رودها و بركهها و بتها». به همين جهت آن را معجم البلدان ناميده است. | ||
باآنكه ياقوت راهى هموار در پيش داشت كه بسيار كسان از پيش پيموده بودند، باز هم بيم آن داشت كه به آن متهم شود كه از تأليف فرهنگ هدف جغرافيايى صرف دارد؛ بدين جهت بيشتر از هر چيز كوشش دارد تا مطالب خود را با شواهدى از قرآن و حديث تأييد كند. اشاره مىكند كه آيات خالق و دلايل قدرت او بر همه زمين گسترده است؛ ازاينرو در قرائت سفرنامهها و اطّلاع از وضع شهرها فوايد بزرگ هست و اندرزهاى نكو، و مرد پارسا مىبايد كه در اثناى سفر، مشاهدات خود را بهمنظور فايده معاصران و نسلهاى بعد يادداشت و تدوين كند. ياقوت از اين نكته كه اطّلاعات جغرافيايى از لحاظ علمى نيز اهمّيّت دارد غافل نيست. به عقيده او نسخهبرداران و روايتگرانى كه نامها را بىدقّت مىپذيرند، | باآنكه ياقوت راهى هموار در پيش داشت كه بسيار كسان از پيش پيموده بودند، باز هم بيم آن داشت كه به آن متهم شود كه از تأليف فرهنگ هدف جغرافيايى صرف دارد؛ بدين جهت بيشتر از هر چيز كوشش دارد تا مطالب خود را با شواهدى از قرآن و حديث تأييد كند. اشاره مىكند كه آيات خالق و دلايل قدرت او بر همه زمين گسترده است؛ ازاينرو در قرائت سفرنامهها و اطّلاع از وضع شهرها فوايد بزرگ هست و اندرزهاى نكو، و مرد پارسا مىبايد كه در اثناى سفر، مشاهدات خود را بهمنظور فايده معاصران و نسلهاى بعد يادداشت و تدوين كند. ياقوت از اين نكته كه اطّلاعات جغرافيايى از لحاظ علمى نيز اهمّيّت دارد غافل نيست. به عقيده او نسخهبرداران و روايتگرانى كه نامها را بىدقّت مىپذيرند، غالباً آنها را بهخطا ثبت مىكنند؛ درصورتىكه همه مردم به ضبط درست اعلام نياز دارند. | ||
حاكمان و قانونگذاران بايد از فتح هر شهر به دست مسلمانان خبر داشته باشند كه چگونه انجام گرفته تا خراج شهر را تعيين توانند كرد. اهل حديث بايد علما و مجتهدان معروف هر ولايت را بشناسند. اطلاع يافتن از آب و هوا و اوضاع طبيعى براى طبيبان اهمّيّت دارد. منجّمان نيز بايد منازل نجوم را بدانند تا طالع بلاد را توانند ديد. شاعران و عالمان لغت بايد تلفّظ نام مكانها و رودها و كوهها و چاهها را درست بدانند تا خطا نكنند و مضحكه مردم دانا نشوند. ياقوت شرحى را كه در مقامات حريرى آمده، كه يكى از دانشمندان بزرگ دوران از تعيين محلّى عاجز مانده بود، شاهد گفتار خود مىگيرد. | حاكمان و قانونگذاران بايد از فتح هر شهر به دست مسلمانان خبر داشته باشند كه چگونه انجام گرفته تا خراج شهر را تعيين توانند كرد. اهل حديث بايد علما و مجتهدان معروف هر ولايت را بشناسند. اطلاع يافتن از آب و هوا و اوضاع طبيعى براى طبيبان اهمّيّت دارد. منجّمان نيز بايد منازل نجوم را بدانند تا طالع بلاد را توانند ديد. شاعران و عالمان لغت بايد تلفّظ نام مكانها و رودها و كوهها و چاهها را درست بدانند تا خطا نكنند و مضحكه مردم دانا نشوند. ياقوت شرحى را كه در مقامات حريرى آمده، كه يكى از دانشمندان بزرگ دوران از تعيين محلّى عاجز مانده بود، شاهد گفتار خود مىگيرد. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
باب پنجم بحثى مقدماتى است در اخبار بلاد و مردم نواحى مختلف و طبقهبندى ممالك از لحاظ منزلت و اهمّيّت؛ كه بابل به مقام اوّل است، سپس هند، آنگاه چين، بعد ترك، بعد روم. از پس اين بابهاى مقدمهوار كه پنجاه صفحه كتاب را مىگيرد فرهنگ به معناى دقيق آغاز مىشود. | باب پنجم بحثى مقدماتى است در اخبار بلاد و مردم نواحى مختلف و طبقهبندى ممالك از لحاظ منزلت و اهمّيّت؛ كه بابل به مقام اوّل است، سپس هند، آنگاه چين، بعد ترك، بعد روم. از پس اين بابهاى مقدمهوار كه پنجاه صفحه كتاب را مىگيرد فرهنگ به معناى دقيق آغاز مىشود. | ||
نام مكانها مانند فرهنگهاى سابق به ترتيب ابجدى آمده، ولى فراموش نبايد كرد كه ترتيب كلمات وابسته به يك حرف گاه بهخلاف سابق است. پس از نام، توضيحاتى مفصل درباره تلفّظ آن با ذكر اختلاف قرائتها هست. | نام مكانها مانند فرهنگهاى سابق به ترتيب ابجدى آمده، ولى فراموش نبايد كرد كه ترتيب كلمات وابسته به يك حرف گاه بهخلاف سابق است. پس از نام، توضيحاتى مفصل درباره تلفّظ آن با ذكر اختلاف قرائتها هست. غالباً ياقوت به توضيح منشأ و اصل كلمه مىپردازد و به عادت لغتشناسان عرب مىخواهد كلمه را از مايه لغات عربى درآورد. جز در موارد استثنايى از انديشه عربى نبودن آن غافل است و بحث لغوى معمولا با شواهدى از شاعران عرب كه مىتوان در كار تلفّظ درست بر آنها تكيه كرد همراه است و گاه مقياس تلفظ كلمه به كمك بحر و قافيه شعر مشخّص مىشود. پس از آن طول و عرض مكان و برج مخصوص آن معيّن مىشود. | ||
به دنبال آن، قسمت تاريخى است كه از اصل محلّ جغرافيايى و كيفيّت پيدايش و سكنه و نقش تاريخى آن بحث مىكند و | به دنبال آن، قسمت تاريخى است كه از اصل محلّ جغرافيايى و كيفيّت پيدايش و سكنه و نقش تاريخى آن بحث مىكند و غالباً اخبار و داستانهاى متعلّق بدان را نيز همراه دارد. اگر نام محل در قرآن آمده شاهد آن نقل مىشود. اگر مسلمانان آن را گشودهاند تاريخ فتح گفته مىشود و تقريبا هميشه از نام دانشوران محل بهخصوص فقها و اهل حديث و نام استادان و شاگردانشان سخن مىرود. بهعلاوه، در بعضى از موارد ياقوت از جاها و شهرهایى كه ديده گزارشى دقيق دارد. از بناهاى مختلف، قلعهها، بندرها و عادات و اخلاق قبايل و اقوام بهتفصيل سخن مىگويد و از عجايب بلاد دور غافل نمىماند. ضمن سخن، حكايات جالب و نكتهها و لطيفهها و اشعار منتخب و گهگاه قطعات يا رسائل كامل از مؤلّفان سابق نقل مىشود و يك مقاله مستقل ده پانزده صفحهاى به وجود مىآيد. | ||
البته همه كلمات فرهنگ چنين مفصّل نيست. قسمت لغوى هميشه هست، ولى به هنگام سخن از محلّى گمنام يا نامعروف طبعا قسمت تاريخى وجود ندارد. در اين موارد قسمت نجومى نيز نيست و مشخصات و محل بهتقريب معيّن مىشود و گاه توضيح كلّى كلمه با يك سطر به سر مىرود. | البته همه كلمات فرهنگ چنين مفصّل نيست. قسمت لغوى هميشه هست، ولى به هنگام سخن از محلّى گمنام يا نامعروف طبعا قسمت تاريخى وجود ندارد. در اين موارد قسمت نجومى نيز نيست و مشخصات و محل بهتقريب معيّن مىشود و گاه توضيح كلّى كلمه با يك سطر به سر مىرود. |
ویرایش