ذوالقرنین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'سوال' به 'سؤال'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'سوال' به 'سؤال')
خط ۳۶: خط ۳۶:
مؤلف ابتدا به معرفى ذوالقرنين در بيان مفسرين مى‌پردازد. و بيان مى‌كند تكليف ما در تفسير اين آيات، كشف مسائل تاريخى نيست. ممكن است يك يا چند ذوالقرنين هم در تاريخ بوده باشد؛ اما وجود آن‌ها ربطى به آيات مذكور ندارد و اين چنين نگاهى به قرآن؛ يعنى قرآن را كتاب تاريخ دانستن!
مؤلف ابتدا به معرفى ذوالقرنين در بيان مفسرين مى‌پردازد. و بيان مى‌كند تكليف ما در تفسير اين آيات، كشف مسائل تاريخى نيست. ممكن است يك يا چند ذوالقرنين هم در تاريخ بوده باشد؛ اما وجود آن‌ها ربطى به آيات مذكور ندارد و اين چنين نگاهى به قرآن؛ يعنى قرآن را كتاب تاريخ دانستن!


اگر آيات با يسئلونك آغاز مى‌شود، اين سوال ربطى به سوال عاص بن وائل و يا نضربن حارث ندارد كه اين نقد مؤلف به شان نزول آيه مى‌باشد و مؤلف اعتقاد دارد سوال مردمى است كه از ظلم به ستوه آمده و تشنه عدالت هستند و از تو حضور ذوالقرنين را خواستارند و زمان آن را مى‌پرسند.
اگر آيات با يسئلونك آغاز مى‌شود، اين سؤال ربطى به سؤال عاص بن وائل و يا نضربن حارث ندارد كه اين نقد مؤلف به شان نزول آيه مى‌باشد و مؤلف اعتقاد دارد سؤال مردمى است كه از ظلم به ستوه آمده و تشنه عدالت هستند و از تو حضور ذوالقرنين را خواستارند و زمان آن را مى‌پرسند.


در ادامه از سخن گفتن ذوالقرنين با خداوند (قلنا يا ذوالقرنين)، عمل ذوالقرنين مطابق با امر خداوند است، صحبت مى‌شود. ابوالكلام آزاد بعد از تحقيقات تاريخى خود و با ارائه دلايل و شواهد ادعا مى‌كند تنها كسى را كه تاريخ از او نشانى دارد كه با نشانه‌هاى قرآن تطابق داشته باشد، كورش هخامنشى است و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] هم اين احتمال را نسبت به بقيه اقوال، قابل قبول دانسته‌اند. مؤلف به نقد اين نظر و هفت اشكال و ايراد بر آن وارد مى‌كند. مباحث سد ذوالقرنين تا قيامت پابرجا است، نظر تاسف بار بعضى از مفسرين متاخر و معنى ذوالقرنين در ادامه مورد بررسى قرار مى‌گيرد، مؤلف در يابان ضمن ابراز نظريه خود تطبيق ذوالقرنين با حجة بن‌الحسن(عج) مى‌آورند كه وضعيت مردم با چگونگى وضعيت غروب و طلوع خورشيد توصيف شده، صحبت از خورشيدى است كه قبلاً طلوع كرده، ولى مردم از آن روى گردان شدند و قرآن در اين جا از غروب او سخن مى‌گويد. به همين جهت است كه در مغرب و مشرق، خورشيد اصل است و مردم در حاشيه‌اند. اما در بين السدين، ديگر صحبتى از خورشيد نيست و مردم در متن سخن هستند، زيرا خورشيد خودش در آن جا حضور دارد. و مراد از تمكين در آيه؛ يعنى ما به او حكومت و امامت روى زمين را داديم با قدرتى بى‌نظير. ياجوح و ماجوح همان مستكبرين آخرالزمان هستند كه جز فساد در روى زمين و ظلم بر مردم كار ديگرى ندارند. و بالاخره كسى با اين خصوصيات كه آيات سوره كهف او را توصيف مى‌كند، همان حضرت مهدى(عج) است كه صاحب دو امت: امت غيبت و امت ظهور مى‌باشد.
در ادامه از سخن گفتن ذوالقرنين با خداوند (قلنا يا ذوالقرنين)، عمل ذوالقرنين مطابق با امر خداوند است، صحبت مى‌شود. ابوالكلام آزاد بعد از تحقيقات تاريخى خود و با ارائه دلايل و شواهد ادعا مى‌كند تنها كسى را كه تاريخ از او نشانى دارد كه با نشانه‌هاى قرآن تطابق داشته باشد، كورش هخامنشى است و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] هم اين احتمال را نسبت به بقيه اقوال، قابل قبول دانسته‌اند. مؤلف به نقد اين نظر و هفت اشكال و ايراد بر آن وارد مى‌كند. مباحث سد ذوالقرنين تا قيامت پابرجا است، نظر تاسف بار بعضى از مفسرين متاخر و معنى ذوالقرنين در ادامه مورد بررسى قرار مى‌گيرد، مؤلف در يابان ضمن ابراز نظريه خود تطبيق ذوالقرنين با حجة بن‌الحسن(عج) مى‌آورند كه وضعيت مردم با چگونگى وضعيت غروب و طلوع خورشيد توصيف شده، صحبت از خورشيدى است كه قبلاً طلوع كرده، ولى مردم از آن روى گردان شدند و قرآن در اين جا از غروب او سخن مى‌گويد. به همين جهت است كه در مغرب و مشرق، خورشيد اصل است و مردم در حاشيه‌اند. اما در بين السدين، ديگر صحبتى از خورشيد نيست و مردم در متن سخن هستند، زيرا خورشيد خودش در آن جا حضور دارد. و مراد از تمكين در آيه؛ يعنى ما به او حكومت و امامت روى زمين را داديم با قدرتى بى‌نظير. ياجوح و ماجوح همان مستكبرين آخرالزمان هستند كه جز فساد در روى زمين و ظلم بر مردم كار ديگرى ندارند. و بالاخره كسى با اين خصوصيات كه آيات سوره كهف او را توصيف مى‌كند، همان حضرت مهدى(عج) است كه صاحب دو امت: امت غيبت و امت ظهور مى‌باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش