فتح القدير: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
'''فتح القدير الجامع بين فنّي الرواية و الدراية من علم التفسير''' تأليف [[شوکانی، محمد|محمد بن على بن محمد شوكانى]] (متوفى 1250ق) تفسير كامل قرآن به زبان عربى و به روش روايى و اجتهادى (درايى) مى‌باشد كه در نوع خود كم‌نظير است.
'''فتح القدير الجامع بين فنّي الرواية و الدراية من علم التفسير''' تأليف [[شوکانی، محمد|محمد بن على بن محمد شوكانى]] (متوفى 1250ق) تفسير كامل قرآن به زبان عربى و به روش روايى و اجتهادى (درايى) مى‌باشد كه در نوع خود كم‌نظير است.


شوكانى در مقدمه خود در تبيين انگيزه تأليف تفسير متذكر مى‌شود كه، چون تفسير جايگاه بالايى دارد و در بين علوم مختلف ممتاز است، و نيز مفسرين غالباً به دو گروه تقسيم شده‌اند: عده‌اى فقط روايت را در نظر گرفته و از بحث‌هاى ديگر اجتناب كرده‌اند و عده‌اى نيز فقط بحث‌هاى آلى مانند لغت، معانى، بيان و... را مطرح نموده، روايات تفسيرى پيامبر(ص) و صحابه و تابعين را مدنظر نداشته‌اند، هر كدام از اين دو گروه، كارى ناقص انجام داده‌اند؛ بنا به ضرورت جمع بين اين دو شيوه، تصميم گرفتم تفسيرى تأليف نمايم<ref>ر.ك. مقدمه مؤلف، ص14</ref>
[[شوکانی، محمد|شوكانى]] در مقدمه خود در تبيين انگيزه تأليف تفسير متذكر مى‌شود كه، چون تفسير جايگاه بالايى دارد و در بين علوم مختلف ممتاز است، و نيز مفسرين غالباً به دو گروه تقسيم شده‌اند: عده‌اى فقط روايت را در نظر گرفته و از بحث‌هاى ديگر اجتناب كرده‌اند و عده‌اى نيز فقط بحث‌هاى آلى مانند لغت، معانى، بيان و... را مطرح نموده، روايات تفسيرى پيامبر(ص) و صحابه و تابعين را مدنظر نداشته‌اند، هر كدام از اين دو گروه، كارى ناقص انجام داده‌اند؛ بنا به ضرورت جمع بين اين دو شيوه، تصميم گرفتم تفسيرى تأليف نمايم<ref>ر.ك. مقدمه مؤلف، ص14</ref>


== روش تفسيرى ==
== روش تفسيرى ==
خط ۳۴: خط ۳۴:
مفسر در توضيح روش خود مى‌نويسد: «من در تفسير چند امر را انجام داده‌ام: 1-ترجيح بين تفاسير متعارض، 2-بيان معانى لغوى، اعرابى و بيانى، 3-نقل روايت تفسيرى از پيامبر(ص)، صحابه، تابعين، تابعين آنها و مفسرين معتبر». ايشان ادامه مى‌دهند كه: «برخى روايات ضعيف را به دو دليل آورده‌ام: 1-قرينه مقايسه بر تقويت آن وجود داشته باشد. 2-موافق معناى عربى باشد».
مفسر در توضيح روش خود مى‌نويسد: «من در تفسير چند امر را انجام داده‌ام: 1-ترجيح بين تفاسير متعارض، 2-بيان معانى لغوى، اعرابى و بيانى، 3-نقل روايت تفسيرى از پيامبر(ص)، صحابه، تابعين، تابعين آنها و مفسرين معتبر». ايشان ادامه مى‌دهند كه: «برخى روايات ضعيف را به دو دليل آورده‌ام: 1-قرينه مقايسه بر تقويت آن وجود داشته باشد. 2-موافق معناى عربى باشد».


ايشان معتقد است تفسير «درالمنثور» [[سيوطى]] مشتمل بر غالب رواياتى است كه در تفاسير گذشتگان موجود است؛ كه شامل روايات تفسيرى پيامبر(ص)، تفسير صحابه و تابعين پس از آنهاست. شوكانى با حذف تكرارها و اتحادهاى لفظى (كه با «مثله» يا «نحوه» مشخص شده است) مقدارى روايت از آنچه در تفاسير علماء روايت يافته يا در تصحيح، تحسين، تضعيف و جمع و ترجيح به آن رسيده، به آن اضافه كرده است.
ايشان معتقد است تفسير «درالمنثور» [[سيوطى]] مشتمل بر غالب رواياتى است كه در تفاسير گذشتگان موجود است؛ كه شامل روايات تفسيرى پيامبر(ص)، تفسير صحابه و تابعين پس از آنهاست. [[شوکانی، محمد|شوكانى]] با حذف تكرارها و اتحادهاى لفظى (كه با «مثله» يا «نحوه» مشخص شده است) مقدارى روايت از آنچه در تفاسير علماء روايت يافته يا در تصحيح، تحسين، تضعيف و جمع و ترجيح به آن رسيده، به آن اضافه كرده است.


برخى اسانيد روايت را به‌خاطر وجود آنها در كتب و منابع تفسيرى مانند طبرى، سيوطى، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، قرطبى و... حذف نموده و در اين باب خواننده را به منبع اصلى رجوع مى‌دهد.
برخى اسانيد روايت را به‌خاطر وجود آنها در كتب و منابع تفسيرى مانند طبرى، سيوطى، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، قرطبى و... حذف نموده و در اين باب خواننده را به منبع اصلى رجوع مى‌دهد.


تسلط شوكانى بر علوم مختلف مانند لغت، نحو، صرف، بلاغت، اصول فقه، توحيد، اسباب النزول، قصص، ناسخ و منسوخ، احاديث نبوى و فقه، از او مفسرى توانا ساخته و سبب شده جمع او بين روايت و درايت در تفسير بر محمد بن يحيى بن بهران كه قبل از او چنين كارى را تجربه كرده است، بهتر و مفيدتر و بسيطتر انجام گيرد. ايشان در مقدمه خود اشاره‌اى به فضل قرآن، فوايد معرفت به احكام آن، و آشنايى با سور مكى و مدنى دارد.
تسلط [[شوکانی، محمد|شوكانى]] بر علوم مختلف مانند لغت، نحو، صرف، بلاغت، اصول فقه، توحيد، اسباب النزول، قصص، ناسخ و منسوخ، احاديث نبوى و فقه، از او مفسرى توانا ساخته و سبب شده جمع او بين روايت و درايت در تفسير بر محمد بن يحيى بن بهران كه قبل از او چنين كارى را تجربه كرده است، بهتر و مفيدتر و بسيطتر انجام گيرد. ايشان در مقدمه خود اشاره‌اى به فضل قرآن، فوايد معرفت به احكام آن، و آشنايى با سور مكى و مدنى دارد.


شيوه شوكانى چنين است كه در آغاز، آيات را ذكر مى‌كند و تفسيرى معقول از آن ارائه مى‌دهد. آنگاه به روايات تفسيرى گذشتگان مى‌پردازد. به تناسب بين آيات عنايت ندارد و آن را بى‌فايده دانسته و تكلفى دور از انصاف بر اساس رأى شخصى، محسوب مى‌كند<ref>متن كتاب، ج 1، ص 85 ذيل آيات 40 تا 42 بقره</ref>
شيوه [[شوکانی، محمد|شوكانى]] چنين است كه در آغاز، آيات را ذكر مى‌كند و تفسيرى معقول از آن ارائه مى‌دهد. آنگاه به روايات تفسيرى گذشتگان مى‌پردازد. به تناسب بين آيات عنايت ندارد و آن را بى‌فايده دانسته و تكلفى دور از انصاف بر اساس رأى شخصى، محسوب مى‌كند<ref>متن كتاب، ج 1، ص 85 ذيل آيات 40 تا 42 بقره</ref>


اعتماد وى در لغت بيشتر به مبرّد، ابوعبيده و فرّاء است. كمتر به اختلاف قرائت‌ها اشاره مى‌كند و در حدّ لزوم به آنها مى‌پردازد. ذيل آيات احكام، اختلاف آراى فقهى مذاهب را با ذكر دلايلشان يادآور مى‌شود و با آزادى نظر كامل و استنباط شخصى درباره آنها به داورى مى‌نشيند. اهتمام شوكانى بيشتر به نحاس، ابن عطيه دمشقى، ابن عطيه اندلسى، قرطبى، [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[سيوطى]] بوده است.
اعتماد وى در لغت بيشتر به مبرّد، ابوعبيده و فرّاء است. كمتر به اختلاف قرائت‌ها اشاره مى‌كند و در حدّ لزوم به آنها مى‌پردازد. ذيل آيات احكام، اختلاف آراى فقهى مذاهب را با ذكر دلايلشان يادآور مى‌شود و با آزادى نظر كامل و استنباط شخصى درباره آنها به داورى مى‌نشيند. اهتمام [[شوکانی، محمد|شوكانى]] بيشتر به نحاس، ابن عطيه دمشقى، ابن عطيه اندلسى، قرطبى، [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[سيوطى]] بوده است.


تفسير شوكانى بسيار متأثر از آراى اعتقادى اوست. چنانكه در هر كجا مناسبتى يافته به نكوهش تقليد و مقلدان پرداخته و معتقد است مقلّدان با تقليد از ديگران، كتاب خدا و سنّت رسولش را ترك مى‌كنند؛ مانند: ج 1، ص 193 ذيل آيه 170 سوره بقره. خصوصاً ذيل آيه 31 سوره توبه و آيه 28 سوره اعراف.
تفسير [[شوکانی، محمد|شوكانى]] بسيار متأثر از آراى اعتقادى اوست. چنانكه در هر كجا مناسبتى يافته به نكوهش تقليد و مقلدان پرداخته و معتقد است مقلّدان با تقليد از ديگران، كتاب خدا و سنّت رسولش را ترك مى‌كنند؛ مانند: ج 1، ص 193 ذيل آيه 170 سوره بقره. خصوصاً ذيل آيه 31 سوره توبه و آيه 28 سوره اعراف.


شوكانى در تفسير خود با «توسل» به انبيا و اوليا سخت به معارضه برمى‌خيزد و معتقد است كه چنين توسلى روا نيست؛ مانند: آيه 49 سوره يونس و از آن روى كه در عقيده، سلفى است، متشابهات قرآن را بر ظاهر حمل مى‌كند و به تأويل و توجيه نمى‌پردازد؛ مانند «رؤيت خداوند در قيامت» ذيل آيه 55 سوره بقره، ج 1، ص 103 و نيز در مورد حيات شهدا ذيل آيه 169 سوره آل عمران و آيه 255 سوره بقره در معناى كرسى.
[[شوکانی، محمد|شوكانى]] در تفسير خود با «توسل» به انبيا و اوليا سخت به معارضه برمى‌خيزد و معتقد است كه چنين توسلى روا نيست؛ مانند: آيه 49 سوره يونس و از آن روى كه در عقيده، سلفى است، متشابهات قرآن را بر ظاهر حمل مى‌كند و به تأويل و توجيه نمى‌پردازد؛ مانند «رؤيت خداوند در قيامت» ذيل آيه 55 سوره بقره، ج 1، ص 103 و نيز در مورد حيات شهدا ذيل آيه 169 سوره آل عمران و آيه 255 سوره بقره در معناى كرسى.


در ابتداى هر سوره نيز پس از ذكر نام آن به وجه تسميه اسامى سوره مى‌پردازد، سپس بحث مكى و مدنى بودن آن را با استدلال بر هر ديدگاه متعرض گشته، اسباب نزول آن را بيان مى‌دارد.
در ابتداى هر سوره نيز پس از ذكر نام آن به وجه تسميه اسامى سوره مى‌پردازد، سپس بحث مكى و مدنى بودن آن را با استدلال بر هر ديدگاه متعرض گشته، اسباب نزول آن را بيان مى‌دارد.
خط ۵۶: خط ۵۶:
در بحث‌هاى فقهى ذيل آيات الاحكام، معمولاً ناسخ و منسوخ آنها را نيز مشخص مى‌كند؛ مانند: ج 1، ص 298 ذيل آيه 240 تا 242 سوره بقره.
در بحث‌هاى فقهى ذيل آيات الاحكام، معمولاً ناسخ و منسوخ آنها را نيز مشخص مى‌كند؛ مانند: ج 1، ص 298 ذيل آيه 240 تا 242 سوره بقره.


شوكانى از آنجايى كه شيعه زيدى است، از كنار آياتى كه در شأن [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نازل شده به‌راحتى نمى‌گذرد و نسبت به رواياتى كه آن آيات را در شأن حضرت تفسير مى‌كند، روش كتمان را پيش نمى‌گيرد و با اين‌كه در تفسير برخى آيات به شكل عام معنا مى‌كند اما با ذكر روايت، مراد اصلى آيه را تبيين مى‌نمايد؛ مانند: آيه 55 و 67 سوره مائده. البته [[ذهبى]] در التفسير و المفسرون، ج 2، ص 288، اين امر را در نقد شوكانى ذكر مى‌كند، اما غافل از اين‌كه شوكانى خود علت نقل چنين رواياتى را (بر فرض قبول كلام [[ذهبى]]) بيان مى‌دارد.
[[شوکانی، محمد|شوكانى]] از آنجايى كه شيعه زيدى است، از كنار آياتى كه در شأن [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نازل شده به‌راحتى نمى‌گذرد و نسبت به رواياتى كه آن آيات را در شأن حضرت تفسير مى‌كند، روش كتمان را پيش نمى‌گيرد و با اين‌كه در تفسير برخى آيات به شكل عام معنا مى‌كند اما با ذكر روايت، مراد اصلى آيه را تبيين مى‌نمايد؛ مانند: آيه 55 و 67 سوره مائده. البته [[ذهبى]] در التفسير و المفسرون، ج 2، ص 288، اين امر را در نقد [[شوکانی، محمد|شوكانى]] ذكر مى‌كند، اما غافل از اين‌كه [[شوکانی، محمد|شوكانى]] خود علت نقل چنين رواياتى را (بر فرض قبول كلام [[ذهبى]]) بيان مى‌دارد.


شوكانى در برخى مسائل نيز رأيى مستقل از اهل سنت و معتزله بيان مى‌دارد و بيش‌تر مى‌نماياند كه با آزادى فكرى، آراء خود را انتخاب نموده است؛ مانند: بحث «خلق قرآن» ذيل آيه 2 سوره انبياء.
[[شوکانی، محمد|شوكانى]] در برخى مسائل نيز رأيى مستقل از اهل سنت و معتزله بيان مى‌دارد و بيش‌تر مى‌نماياند كه با آزادى فكرى، آراء خود را انتخاب نموده است؛ مانند: بحث «خلق قرآن» ذيل آيه 2 سوره انبياء.


== نسخه شناسى ==
== نسخه شناسى ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش