الإيضاح في أصول‌الدين: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:
قسم سوم، علوم اخباری هستند که خود بر دو قسمند:
قسم سوم، علوم اخباری هستند که خود بر دو قسمند:
# به‎دست‎آمده از اخبار متواتره؛
# به‎دست‎آمده از اخبار متواتره؛
# به‎دست‎آمده از اخبار واحد و ظنی، که برخی موارد آن تلقی به قبول می‎شود و برخی از آنها مورد قبول نیست<ref>ر.ک: متن کتاب، ص‎29-36</ref>.
# به‎دست‎آمده از اخبار واحد و ظنی، که برخی موارد آن تلقی به قبول می‎شود و برخی از آنها مورد قبول نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/29 ر.ک: متن کتاب، ص‎29-36]</ref>.


از جمله بخش‎های این فصل در باب تکالیف شرعیه است. تکالیف شرعیه بر دو قسم است: یکی واجبات و دیگری مستحبات. اما خود واجبات بر دو قسم است:
از جمله بخش‎های این فصل در باب تکالیف شرعیه است. تکالیف شرعیه بر دو قسم است: یکی واجبات و دیگری مستحبات. اما خود واجبات بر دو قسم است:
# واجبات عینی: آن واجباتی است که بر فردفرد مکلفین واجب گردیده است.
# واجبات عینی: آن واجباتی است که بر فردفرد مکلفین واجب گردیده است.
# واجبات کفایی: واجباتی است که اگر شخصی آن را به‎پا دارد، از دیگران ساقط می‎شود؛ مانند حل شبهات مخالفین دین و برخی واجبات دینی<ref>ر.ک: همان، ص66</ref>.
# واجبات کفایی: واجباتی است که اگر شخصی آن را به‎پا دارد، از دیگران ساقط می‎شود؛ مانند حل شبهات مخالفین دین و برخی واجبات دینی<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/66 ر.ک: همان، ص66]</ref>.


فصل بعدی، درباره اوصاف خداوند متعال است. اولین صفت، حی بودن خداوند است که به معنای حیات مطلقه ازلی و ابدی خداوند است. مؤلف برای استدلال بر این صفت این‎گونه دلیل آورده که: درباره صفت فاعلیت و عالمیت خداوند متعال سابقا دلایل قاطعی را ارائه کردیم؛ حال این مطلب قطعی است که حیات شرط اولی برای فاعلیت فاعل و عالمیت عالم است و الا کسی که حیات ندارد، فاعلیت و عالمیت او عقلا ممکن نیست.
فصل بعدی، درباره اوصاف خداوند متعال است. اولین صفت، حی بودن خداوند است که به معنای حیات مطلقه ازلی و ابدی خداوند است. مؤلف برای استدلال بر این صفت این‎گونه دلیل آورده که: درباره صفت فاعلیت و عالمیت خداوند متعال سابقا دلایل قاطعی را ارائه کردیم؛ حال این مطلب قطعی است که حیات شرط اولی برای فاعلیت فاعل و عالمیت عالم است و الا کسی که حیات ندارد، فاعلیت و عالمیت او عقلا ممکن نیست.


همچنین استدلال آورده شده بر عالمیت خداوند متعال به اینکه ثابت شد که خداوند، فاعل و خالق عالم هستی است و فعل او در کمال صحت و اتقان است؛ حال اگر خداوند متعال، عالم نبود، فاعلیت متقن او زیر سؤال می‎رفت و امکان وقوعی نداشت.
همچنین استدلال آورده شده بر عالمیت خداوند متعال به اینکه ثابت شد که خداوند، فاعل و خالق عالم هستی است و فعل او در کمال صحت و اتقان است؛ حال اگر خداوند متعال، عالم نبود، فاعلیت متقن او زیر سؤال می‎رفت و امکان وقوعی نداشت.
درباره قدم علم الهی استدلال شده به اینکه: قدر متیقن در مورد علم این است که علم، صفتی ذاتی است و صفات ذاتیه برای ذات باری تعالی ثابت است و این موجب می‎شود ثبوت و موجودیت صفت علم از زمان وجود ذات خداوند از ازل، فلذا علم جاری مجرای حیات خداوند و قدیم است.<ref>ر.ک: همان، ص‎134-137</ref>.
درباره قدم علم الهی استدلال شده به اینکه: قدر متیقن در مورد علم این است که علم، صفتی ذاتی است و صفات ذاتیه برای ذات باری تعالی ثابت است و این موجب می‎شود ثبوت و موجودیت صفت علم از زمان وجود ذات خداوند از ازل، فلذا علم جاری مجرای حیات خداوند و قدیم است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/134 ر.ک: همان، ص‎134-137]</ref>.


در ادامه این فصل، مؤلف به ذکر اوصاف باری تعالی پرداخته و نظرات گوناگون مذاهب کلامی را در مورد آنها مطرح می‎کند، سپس به نقد و نظر درباره ادعای ایشان می‎پردازد.
در ادامه این فصل، مؤلف به ذکر اوصاف باری تعالی پرداخته و نظرات گوناگون مذاهب کلامی را در مورد آنها مطرح می‎کند، سپس به نقد و نظر درباره ادعای ایشان می‎پردازد.
خط ۷۲: خط ۷۲:
# اینکه ممکن نیست افعال بندگان مخلوق ایشان باشد؛
# اینکه ممکن نیست افعال بندگان مخلوق ایشان باشد؛
# اینکه ممکن نیست نسبت دادن خلقت به غیر خداوند متعال.
# اینکه ممکن نیست نسبت دادن خلقت به غیر خداوند متعال.
در ادامه مؤلف به‎تفصیل برای هریک از این فصول، استدلالاتی را مطرح می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص‎357</ref>.
در ادامه مؤلف به‎تفصیل برای هریک از این فصول، استدلالاتی را مطرح می‎کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/357 ر.ک: همان، ص‎357]</ref>.


از جمله موضوعات طرح‎شده، بحث امکان رؤیت خداوند متعال است. مؤلف بر این باور است که دیدن خداوند متعال ممکن است و برای بندگان مؤمنش واجب می‎باشد. در این باب گروهی از معتزله و جهمیه و امامیه بر این باورند که قطعا امکان چنین رؤیتی منتفی است و جماعتی از معتزله بر این باورند که امکان دیدن خداوند متعال وجود دارد، لکن نه با چشم مادی، بلکه با چشم دل امکان رؤیت حق تعالی وجود دارد. مؤلف، بحث و استدلال در این باب را در چهار بخش جداگانه مورد تحلیل و بررسی قرار می‎دهد:
از جمله موضوعات طرح‎شده، بحث امکان رؤیت خداوند متعال است. مؤلف بر این باور است که دیدن خداوند متعال ممکن است و برای بندگان مؤمنش واجب می‎باشد. در این باب گروهی از معتزله و جهمیه و امامیه بر این باورند که قطعا امکان چنین رؤیتی منتفی است و جماعتی از معتزله بر این باورند که امکان دیدن خداوند متعال وجود دارد، لکن نه با چشم مادی، بلکه با چشم دل امکان رؤیت حق تعالی وجود دارد. مؤلف، بحث و استدلال در این باب را در چهار بخش جداگانه مورد تحلیل و بررسی قرار می‎دهد:
خط ۷۸: خط ۷۸:
# اینکه ذات حق تعالی خود را رؤیت می‎کند؛
# اینکه ذات حق تعالی خود را رؤیت می‎کند؛
# رؤیت حق تعالی برای مؤمنان در روز قیامت واجب است؛
# رؤیت حق تعالی برای مؤمنان در روز قیامت واجب است؛
# اینکه خداوند متعال با همین چشم مادی رؤیت می‎شود، نه با چشم دل و حس ششم<ref>ر.ک: همان، ص‎407</ref>.
# اینکه خداوند متعال با همین چشم مادی رؤیت می‎شود، نه با چشم دل و حس ششم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/407 ر.ک: همان، ص‎407]</ref>.


فصل بعدی در موضوع وعید (وعده‎های عذاب الهی) است. اعتقاد مؤلف بر این است که انجام وعید‎های الهی در حق ارباب کبائر و ذنوب، بر خداوند متعال واجب نیست و اگر بخواهد می‎تواند ایشان را مورد عفو خویش و شفاعت شافعین قرار دهد و اگر بخواهد می‎تواند ایشان را عذاب کند. معتزلیان بر این باورند که وعید‎های الهی واجب الاجر است و شایسته نیست ترک آنها. خود معتزله دراین باب اختلاف دارند؛ گروه کمی از ایشان بر این باورند که واجب است بر خداوند متعال عذاب کردن مذنبین به‎قدر ذنوبشان و سپس خارج شدن آنها از عذاب الهی و اکثریت معتزله معتقدند کسی که داخل در عذاب الهی می‎شود، در آن مخلد می‎گردد و به‎هیچ‎وجه از آن خارج نمی‎شود. سپس مؤلف در ادامه بحث، مدعای خویش را با آیات قرآن کریم و روایات به‎تفصیل ثابت می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص‎425</ref>.
فصل بعدی در موضوع وعید (وعده‎های عذاب الهی) است. اعتقاد مؤلف بر این است که انجام وعید‎های الهی در حق ارباب کبائر و ذنوب، بر خداوند متعال واجب نیست و اگر بخواهد می‎تواند ایشان را مورد عفو خویش و شفاعت شافعین قرار دهد و اگر بخواهد می‎تواند ایشان را عذاب کند. معتزلیان بر این باورند که وعید‎های الهی واجب الاجر است و شایسته نیست ترک آنها. خود معتزله دراین باب اختلاف دارند؛ گروه کمی از ایشان بر این باورند که واجب است بر خداوند متعال عذاب کردن مذنبین به‎قدر ذنوبشان و سپس خارج شدن آنها از عذاب الهی و اکثریت معتزله معتقدند کسی که داخل در عذاب الهی می‎شود، در آن مخلد می‎گردد و به‎هیچ‎وجه از آن خارج نمی‎شود. سپس مؤلف در ادامه بحث، مدعای خویش را با آیات قرآن کریم و روایات به‎تفصیل ثابت می‎کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/425 ر.ک: همان، ص‎425]</ref>.
   
   
شفاعت در روز قیامت، از مهم‎ترین مباحث این نوشتار است. مؤلف بیان می‎دارد که شفاعت امر حق و مسلمی است و اول کسی که در روز قیامت شفاعت‎کننده است، رسول اکرم(ص) است و پس از ایشان ملائکه هستند و انبیا و علما و شهدا و صالحین از بندگان الهی. معتزلیان بر این باورند که در روز قیامت برای هیچ‎کس امکان شفاعت وجود ندارد. مؤلف در ادامه بحث، مدعای خویش را با آیات قرآن کریم و روایات به‎تفصیل ثابت می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص‎452</ref>.
شفاعت در روز قیامت، از مهم‎ترین مباحث این نوشتار است. مؤلف بیان می‎دارد که شفاعت امر حق و مسلمی است و اول کسی که در روز قیامت شفاعت‎کننده است، رسول اکرم(ص) است و پس از ایشان ملائکه هستند و انبیا و علما و شهدا و صالحین از بندگان الهی. معتزلیان بر این باورند که در روز قیامت برای هیچ‎کس امکان شفاعت وجود ندارد. مؤلف در ادامه بحث، مدعای خویش را با آیات قرآن کریم و روایات به‎تفصیل ثابت می‎کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/452 ر.ک: همان، ص‎452]</ref>.
   
   
فصل نهایی کتاب در باب نبوت و امامت است. مؤلف در باب نبوت، به ذکر اقوال در این باب و ذکر استدلالات بر ادعای خویش می‎پردازد. سپس وارد بحث امامت می‎شود. وی که شخصی سنی‎مذهب است، در مورد جانشینی پس از رسول اکرم(ص) بیان می‎دارد که مسئله امامت و خلافت پس از نبی مکرم اسلام(ص)، برای حفظ شریعت اسلام و اقامه عدل و حدود الهی و تدبیر امور بلاد و عباد، امری ضروری و حتمی است و تعیین امام به‎وسیله اجماع امت صورت می‎گیرد<ref>ر.ک: همان، ص‎479</ref>.
فصل نهایی کتاب در باب نبوت و امامت است. مؤلف در باب نبوت، به ذکر اقوال در این باب و ذکر استدلالات بر ادعای خویش می‎پردازد. سپس وارد بحث امامت می‎شود. وی که شخصی سنی‎مذهب است، در مورد جانشینی پس از رسول اکرم(ص) بیان می‎دارد که مسئله امامت و خلافت پس از نبی مکرم اسلام(ص)، برای حفظ شریعت اسلام و اقامه عدل و حدود الهی و تدبیر امور بلاد و عباد، امری ضروری و حتمی است و تعیین امام به‎وسیله اجماع امت صورت می‎گیرد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/479 ر.ک: همان، ص‎479]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:


[[رده:25 اسفند الی 24 فروردین]]
[[رده:25 اسفند الی 24 فروردین]]
[[رده:قربانی-اسفند96]]
[[رده:قربانی-اسفند96]]
[[رده:25 بهمن الی 24 اسفند(97)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش