۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در فصل اول، به تعریف علم اخلاق پرداخته شده است. نویسنده با توجه به آیات قرآن کریم، اخلاق را از فطریات دانسته و سپس با تعریف علم حصولی و حضوری، آن را از قسم دوم، معرفی کرده است. عقل نظری و عقل عملی، اخلاق نظری و اخلاق عملی و نسبیت و اطلاق اخلاق از دیگر موضوعات مطرحشده در این فصل میباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/19 ر.ک: مقدمه، ص19-29]</ref>. | در فصل اول، به تعریف علم اخلاق پرداخته شده است. نویسنده با توجه به آیات قرآن کریم، اخلاق را از فطریات دانسته و سپس با تعریف علم حصولی و حضوری، آن را از قسم دوم، معرفی کرده است. عقل نظری و عقل عملی، اخلاق نظری و اخلاق عملی و نسبیت و اطلاق اخلاق از دیگر موضوعات مطرحشده در این فصل میباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/19 ر.ک: مقدمه، ص19-29]</ref>. | ||
در فصل دوم، به بررسی موضوع علم اخلاق پرداخته شده است. نویسنده، معتقد است هرچند بهحسب ظاهر، موضوع علم اخلاق، فضایل و رذایل میباشد، اما در نفسالامر و واقع، موضوع آن، انسان از جهت اتصاف به فضایل و رذایل است؛ همان گونه که بسیاری از علوم نظیر طب، جامعهشناسی و... چنین میباشد. فرق میان انسان، ملک و حیوان، فرق بین فضایل و رذایل، نقد نظریه علمای اخلاق، حسن و قبح عقلی و حرکت به سمت حق تعالی، از جمله موضوعات مطرحشده در این فصل میباشد<ref>ر.ک: همان، ص29-44</ref>. | در فصل دوم، به بررسی موضوع علم اخلاق پرداخته شده است. نویسنده، معتقد است هرچند بهحسب ظاهر، موضوع علم اخلاق، فضایل و رذایل میباشد، اما در نفسالامر و واقع، موضوع آن، انسان از جهت اتصاف به فضایل و رذایل است؛ همان گونه که بسیاری از علوم نظیر طب، جامعهشناسی و... چنین میباشد. فرق میان انسان، ملک و حیوان، فرق بین فضایل و رذایل، نقد نظریه علمای اخلاق، حسن و قبح عقلی و حرکت به سمت حق تعالی، از جمله موضوعات مطرحشده در این فصل میباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/29 ر.ک: همان، ص29-44]</ref>. | ||
در فصل سوم، فواید علم اخلاق، معرفی شده است که عبارتند از: تجسم عمل؛ ناشی شدن اعمال از ملکات و هواهای نفسانی، توقف علم مفید بر فضایل و توقف عبودیت بر فضایل<ref>ر.ک: همان، ص45-109</ref>. | در فصل سوم، فواید علم اخلاق، معرفی شده است که عبارتند از: تجسم عمل؛ ناشی شدن اعمال از ملکات و هواهای نفسانی، توقف علم مفید بر فضایل و توقف عبودیت بر فضایل<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/45 ر.ک: همان، ص45-109]</ref>. | ||
در فصل چهارم، به بیان دلایل وجوب تهذیب نفس، پرداخته شده است و در این راه، دلایلی از کتاب خدا، سنت، اجماع و عقل، اقامه گردیده است<ref>ر.ک: همان، ص113-127</ref>. | در فصل چهارم، به بیان دلایل وجوب تهذیب نفس، پرداخته شده است و در این راه، دلایلی از کتاب خدا، سنت، اجماع و عقل، اقامه گردیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/113 ر.ک: همان، ص113-127]</ref>. | ||
در آخرین فصل مقدمه، کیفیت تزکیه نفس، بیان گردیده است. در این فصل، ابتدا مقدمهای در بیان اهمیت و سخت بودن تزکیه نفس آورده شده و سپس، طرق تهذیب نفس از رذایل، تشریح شده است که عبارتند از: تقوا، مراقبه، عبرت از سیر و تاریخ، محبت در راه خدای متعال، انذار و تبشیر و محبت خداوند<ref>ر.ک: همان، ص133-238</ref>. | در آخرین فصل مقدمه، کیفیت تزکیه نفس، بیان گردیده است. در این فصل، ابتدا مقدمهای در بیان اهمیت و سخت بودن تزکیه نفس آورده شده و سپس، طرق تهذیب نفس از رذایل، تشریح شده است که عبارتند از: تقوا، مراقبه، عبرت از سیر و تاریخ، محبت در راه خدای متعال، انذار و تبشیر و محبت خداوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/133 ر.ک: همان، ص133-238]</ref>. | ||
در قسم اول کتاب - که جلد حاضر دربردارنده آن است - به بحث از فضایل و رذایل اخلاقی پرداخته شده و در قسم دوم - که در جلدهای آینده خواهد آمد - از فضایل و رذایل در اخلاقیات، بحث خواهد شد. مراد از فضایل و رذایل اخلاقی، صفات فضیلت و رذیلت بوده و مراد از فضایل و رذایل در اخلاقیات، اعمال حسنه و قبیح میباشد. این قسم دارای ده فصل بوده که در هر فصل ابتدا، به معرفی یک فضیلت پرداخته شده و سپس، رذیله مقابل آن، معرفی گردیده است. | در قسم اول کتاب - که جلد حاضر دربردارنده آن است - به بحث از فضایل و رذایل اخلاقی پرداخته شده و در قسم دوم - که در جلدهای آینده خواهد آمد - از فضایل و رذایل در اخلاقیات، بحث خواهد شد. مراد از فضایل و رذایل اخلاقی، صفات فضیلت و رذیلت بوده و مراد از فضایل و رذایل در اخلاقیات، اعمال حسنه و قبیح میباشد. این قسم دارای ده فصل بوده که در هر فصل ابتدا، به معرفی یک فضیلت پرداخته شده و سپس، رذیله مقابل آن، معرفی گردیده است. | ||
در فصل نخست، ابتدا به معرفی یقین و طرق حصول و فواید آن پرداخته شده و سپس، به روایاتی که در فضیلت، تفسیر، فواید و مراتب یقین است، اشاره شده است. در ادامه نیز به اقسام شک، شکوک غیر مستقر، توهمات، تخیلات و ظنون، خوف و حزن، وسوسه و اقسام آن، جهل و روایاتی که در ذم آن وارد شده، اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص247-292</ref>. | در فصل نخست، ابتدا به معرفی یقین و طرق حصول و فواید آن پرداخته شده و سپس، به روایاتی که در فضیلت، تفسیر، فواید و مراتب یقین است، اشاره شده است. در ادامه نیز به اقسام شک، شکوک غیر مستقر، توهمات، تخیلات و ظنون، خوف و حزن، وسوسه و اقسام آن، جهل و روایاتی که در ذم آن وارد شده، اشاره شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/247 ر.ک: همان، ص247-292]</ref>. | ||
فصل دوم، به معرفی توحید و شرک اختصاص یافته؛ ولذا بهصورت مفصل، از اقسام توحید، شامل توحید ذاتی، صفاتی، عبادی، افعالی و نیز فضیلت و فطری بودن توحید، بحث شده است<ref>ر.ک: همان، ص293-321</ref>. | فصل دوم، به معرفی توحید و شرک اختصاص یافته؛ ولذا بهصورت مفصل، از اقسام توحید، شامل توحید ذاتی، صفاتی، عبادی، افعالی و نیز فضیلت و فطری بودن توحید، بحث شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/293 ر.ک: همان، ص293-321]</ref>. | ||
در فصل سوم، به معرفی فکر و غفلت پرداخته شده است. نویسنده، فکر را بهترین فضیلتی دانسته که خیر دنیا و آخرت، مرهون آن بوده و برترین عبادتهاست. وی در این فصل، ابتدا به تبیین مبدأ فکر پرداخته و سپس مباحثی همچون ترکیب انسان از ماده و روح، کیفیت ترکیب انسان، اسامی روح در قرآن، روایات مربوط به انسان و ابعاد آن، فضیلت تفکر و روایات واردهشده پیرامون آن، آیات و روایات مربوط به تفکر در آفاق و انفس، قرآن، مرگ و معاد را مطرح نموده و در پایان، از مفاسد غفلت و آیات و روایات مربوط به آن، بحث کرده است<ref>ر.ک: همان، ص323-366</ref>. | در فصل سوم، به معرفی فکر و غفلت پرداخته شده است. نویسنده، فکر را بهترین فضیلتی دانسته که خیر دنیا و آخرت، مرهون آن بوده و برترین عبادتهاست. وی در این فصل، ابتدا به تبیین مبدأ فکر پرداخته و سپس مباحثی همچون ترکیب انسان از ماده و روح، کیفیت ترکیب انسان، اسامی روح در قرآن، روایات مربوط به انسان و ابعاد آن، فضیلت تفکر و روایات واردهشده پیرامون آن، آیات و روایات مربوط به تفکر در آفاق و انفس، قرآن، مرگ و معاد را مطرح نموده و در پایان، از مفاسد غفلت و آیات و روایات مربوط به آن، بحث کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/323 ر.ک: همان، ص323-366]</ref>. | ||
در سایر فصول کتاب نیز به همین ترتیب، به معرفی و بحث پیرامون فضایل زیر، پرداخته شده است: شجاعت؛ خوف از خداوند؛ امید به خدا؛ کرامت نفس؛ غیرت و حمیت؛ سکینه و تأنی و حسن ظن<ref>ر.ک: همان، ص367-524</ref>. | در سایر فصول کتاب نیز به همین ترتیب، به معرفی و بحث پیرامون فضایل زیر، پرداخته شده است: شجاعت؛ خوف از خداوند؛ امید به خدا؛ کرامت نفس؛ غیرت و حمیت؛ سکینه و تأنی و حسن ظن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20705/2/367 ر.ک: همان، ص367-524]</ref>. | ||
در پایان باید چنین گفت که ظاهرا در بخشهای مختلف کتاب، بنابر استقصا نبوده است؛ ازاینروی، نویسنده از آیات و روایاتی که در فصولی میشد مورد بهرهگیری قرار گیرد، بازمانده است و در مواردی آیات و روایات گویاتری برجای مانده است؛ بهمثل در باب تفکر، دوازده روایت آمده است که همه برگرفته از «بحار الأنوار» میباشد و میدانیم که در اینباره، روایات کوتاه، بلند و بیدارگرتر و تکاندهندهتری در منابع کهن آمده است و چنین است آنچه در زیر عنوان «آيات في التفكر في الموت» و «روايات التفكر في الموت» و «آيات في التفكر في المعاد» آمده است. در موارد تفسیر آیات - که معرکه آراء است - هم جای گفتگو باز است؛ در مثل، ذیل آیه 159 احزاب، در تفسیر '''يدنين عليهن من جلابيبهن... '''، آمده است: «أمر بحفظ وجوهن و إدفاء جلبابهن عليها»، که قطعا این تفسیر بسیار مورد گفتگوست<ref>ر.ک: بینام</ref>. | در پایان باید چنین گفت که ظاهرا در بخشهای مختلف کتاب، بنابر استقصا نبوده است؛ ازاینروی، نویسنده از آیات و روایاتی که در فصولی میشد مورد بهرهگیری قرار گیرد، بازمانده است و در مواردی آیات و روایات گویاتری برجای مانده است؛ بهمثل در باب تفکر، دوازده روایت آمده است که همه برگرفته از «بحار الأنوار» میباشد و میدانیم که در اینباره، روایات کوتاه، بلند و بیدارگرتر و تکاندهندهتری در منابع کهن آمده است و چنین است آنچه در زیر عنوان «آيات في التفكر في الموت» و «روايات التفكر في الموت» و «آيات في التفكر في المعاد» آمده است. در موارد تفسیر آیات - که معرکه آراء است - هم جای گفتگو باز است؛ در مثل، ذیل آیه 159 احزاب، در تفسیر '''يدنين عليهن من جلابيبهن... '''، آمده است: «أمر بحفظ وجوهن و إدفاء جلبابهن عليها»، که قطعا این تفسیر بسیار مورد گفتگوست<ref>ر.ک: بینام</ref>. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:25 آبان الی 24 آذر(97)]] | ||
[[رده:سال97-25آبان الی24آذر]] | [[رده:سال97-25آبان الی24آذر]] |
ویرایش