درة التنزيل و غرة التأويل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى شود' به 'می‌شود'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'مى شود' به 'می‌شود')
خط ۱۴: خط ۱۴:
| سال نشر = 1422 ق  
| سال نشر = 1422 ق  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE3043AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03043AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| شابک =978-9953-420-54-8
| شابک =978-9953-420-54-8
خط ۲۹: خط ۲۹:




واژه متشابه در علوم قرآن دو كاربرد دارد، از يكى به متشابه معنوى ياد مى‌كنند كه در برابر محكم استعمال مى شود و ديگرى متشابه لفظى است و از آن تكرار قصه، مطلب و واژه را در آياتى همگون اراده می‌كنند. مراد مؤلف در اين اثر، كاربرد دوم است و مقصود او از آيات متشابهات، آيات شبيه همديگر است. و آيات متشابهى كه ازهشت جهت ذيل با هم اختلاف دارند بررسى شده‌اند.  
واژه متشابه در علوم قرآن دو كاربرد دارد، از يكى به متشابه معنوى ياد مى‌كنند كه در برابر محكم استعمال می‌شود و ديگرى متشابه لفظى است و از آن تكرار قصه، مطلب و واژه را در آياتى همگون اراده می‌كنند. مراد مؤلف در اين اثر، كاربرد دوم است و مقصود او از آيات متشابهات، آيات شبيه همديگر است. و آيات متشابهى كه ازهشت جهت ذيل با هم اختلاف دارند بررسى شده‌اند.  


#الفاظ در يك جا با نظم خاصى و در جاى ديگر به عكس آن نظم قرار گرفته‌اند. مثال:
#الفاظ در يك جا با نظم خاصى و در جاى ديگر به عكس آن نظم قرار گرفته‌اند. مثال:
خط ۵۸: خط ۵۸:
حال براى نمونه علت وجود آيات مكرر در سوره الرحمن را بيان مى كنيم در اين سوره آيه '''فباى آلاء ربكما تكذبان''' 31 مرتبه تكرار شده است سوال اين است كه فايده اين تكرار چيست؟  
حال براى نمونه علت وجود آيات مكرر در سوره الرحمن را بيان مى كنيم در اين سوره آيه '''فباى آلاء ربكما تكذبان''' 31 مرتبه تكرار شده است سوال اين است كه فايده اين تكرار چيست؟  


اين آيه هشت مورد آن پس از برشمردن عجايب خلقت خداوند و مبداء آفرينش و بازگشت آنها، هفت مورد به تعداد دربهاى جهنم پس از ذكر آتش و جهنم و سختيهاى آن، هشت مورد به تعداد دربهاى بهشت در وصف دو بهشت و اهل آنها وهشت مورد آخر آن براى دو بهشت ديگر آمده است پس براى كسى كه به هشت مورد اول معتقد باشد و به موجبات آن عمل نمايد دربهاى بهشت گشوده و دربهاى جهنم بسته مى شود.
اين آيه هشت مورد آن پس از برشمردن عجايب خلقت خداوند و مبداء آفرينش و بازگشت آنها، هفت مورد به تعداد دربهاى جهنم پس از ذكر آتش و جهنم و سختيهاى آن، هشت مورد به تعداد دربهاى بهشت در وصف دو بهشت و اهل آنها وهشت مورد آخر آن براى دو بهشت ديگر آمده است پس براى كسى كه به هشت مورد اول معتقد باشد و به موجبات آن عمل نمايد دربهاى بهشت گشوده و دربهاى جهنم بسته می‌شود.


نمونه دوم:
نمونه دوم:
خط ۶۷: خط ۶۷:


#چرا در سوره بقره '''فكلوا''' و در اعراف '''و كلوا''' آمده است؟  
#چرا در سوره بقره '''فكلوا''' و در اعراف '''و كلوا''' آمده است؟  
#:دليل '''فكلوا''' كه با حرف تعقيب آمده، اين است كه خوردن بعد از ورود، انجام مى شود نه پيش از آن و نه همراه آن پس با حرفى آمده كه بيانگر تعقيب وانجام يافتن بعد از آن باشد. ولى در سوره اعراف كه '''و كلوا''' آمده براى اين است كه در آنجا لفظ '''اسكنوا''' به كار رفته و سكونت و سكنى با خوردن همراه است نه اينكه به دنبال آن باشد پس با حرفى آمده كه همين معنا را برساند.  
#:دليل '''فكلوا''' كه با حرف تعقيب آمده، اين است كه خوردن بعد از ورود، انجام می‌شود نه پيش از آن و نه همراه آن پس با حرفى آمده كه بيانگر تعقيب وانجام يافتن بعد از آن باشد. ولى در سوره اعراف كه '''و كلوا''' آمده براى اين است كه در آنجا لفظ '''اسكنوا''' به كار رفته و سكونت و سكنى با خوردن همراه است نه اينكه به دنبال آن باشد پس با حرفى آمده كه همين معنا را برساند.  
#چرا در سوره بقره '''ادخلوا الباب سجدا و قولوا حطة''' و در اعراف '''و قولوا حطة و ادخلوا الباب سجدا''' آمده است؟ علت تقديم '''حطة''' در سوره اعراف و تاخير آن در بقره چيست؟  
#چرا در سوره بقره '''ادخلوا الباب سجدا و قولوا حطة''' و در اعراف '''و قولوا حطة و ادخلوا الباب سجدا''' آمده است؟ علت تقديم '''حطة''' در سوره اعراف و تاخير آن در بقره چيست؟  
#:'''حطة''' دعایى است كه آنها درهنگام سجود خود بدان مامور گشتند، پس اگر درهر دو سوره به يك صورت ذكر ميشد ممكن بود كه (يكى از احتمالات معناى واو كه عدم رتبه است) چنين تصور شود كه آنها مامور به سجود و گفتن آن دعا، به طور جداگانه شده‌اند پس در دو سوره مقدم، مؤخر شد، تا معلوم شود كه گفتن اين دعا بايد درحال سجود باشد نه قبل يا بعد از آن. '''ودخلوا الباب سجداً''' يعنى از اين در با حالت سجود وارد شويد (قائلين فى سجودكم حطة) در حالى كه در ضمن سجود خود حطة مى گوئيد.
#:'''حطة''' دعایى است كه آنها درهنگام سجود خود بدان مامور گشتند، پس اگر درهر دو سوره به يك صورت ذكر ميشد ممكن بود كه (يكى از احتمالات معناى واو كه عدم رتبه است) چنين تصور شود كه آنها مامور به سجود و گفتن آن دعا، به طور جداگانه شده‌اند پس در دو سوره مقدم، مؤخر شد، تا معلوم شود كه گفتن اين دعا بايد درحال سجود باشد نه قبل يا بعد از آن. '''ودخلوا الباب سجداً''' يعنى از اين در با حالت سجود وارد شويد (قائلين فى سجودكم حطة) در حالى كه در ضمن سجود خود حطة مى گوئيد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش