۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در فصل اول كتاب در دو بخش زير، به برخى از فضائل يا ارزشهاى انسانى، پرداخته شده است: | در فصل اول كتاب در دو بخش زير، به برخى از فضائل يا ارزشهاى انسانى، پرداخته شده است: | ||
در اولين بخش، از مروّت و جوانمردى به عنوان يك كمال نفسانى، ياد شده است. مروّت به معناى مردانگى و جوانمردى، بزرگوارى و فتوّت بوده و از ديدگاههاى مختلف، معناى مختلفى از آن اراده مىشود. در اين زمينه، ابتدا ديدگاه دهخدا، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، حافظ شيرازى و فقها بيان شده و سپس، اين صفت از ديدگاه پيشوايان اسلام نيز مورد مداقّه و بررسى قرار گرفته است؛ به عنوان مثال، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، در پاسخ به اين سؤال كه مروت چيست و به چه معناست، مىفرمايد: «حالت عفاف نفس و اصلاح مال» يعنى نفس انسان داراى عفت و | در اولين بخش، از مروّت و جوانمردى به عنوان يك كمال نفسانى، ياد شده است. مروّت به معناى مردانگى و جوانمردى، بزرگوارى و فتوّت بوده و از ديدگاههاى مختلف، معناى مختلفى از آن اراده مىشود. در اين زمينه، ابتدا ديدگاه دهخدا، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، حافظ شيرازى و فقها بيان شده و سپس، اين صفت از ديدگاه پيشوايان اسلام نيز مورد مداقّه و بررسى قرار گرفته است؛ به عنوان مثال، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، در پاسخ به اين سؤال كه مروت چيست و به چه معناست، مىفرمايد: «حالت عفاف نفس و اصلاح مال» يعنى نفس انسان داراى عفت و پاکى بوده و مال را در جاى مناسب و حال خودش، مصرف كند. از ديدگاه پيامبر(ص) و قرآن نيز ريشه اصلى مروت، همان دورى از گناه و زشتى و پستى و متصف بودن به صفات نيك الهى و معنوى مىباشد<ref>ر.ک: متن كتاب، ص4-11</ref> | ||
نویسنده معتقد است معيار وجود مروّت در روح انسانها، عمل به دستورات و اوامر الهى و خوددارى از نواهى خداوند است و هر انسانى مىتواند خودش را با آن بيازمايد؛ يعنى جايى كه امر و دستور الهى وجود دارد، به آن عمل كند و موردى كه نهى الهى وجود دارد، آن را عمل ننمايد و عمل كردن به دستورات الهى و عمل ننمودن به نواهى پروردگار، همواره در اختيار انسانها بوده و هر انسانى مىتواند روح خود را از جهت داشتن صفت مروت و عدم آن، مورد سنجش قرار دهد<ref>همان، ص12</ref> | نویسنده معتقد است معيار وجود مروّت در روح انسانها، عمل به دستورات و اوامر الهى و خوددارى از نواهى خداوند است و هر انسانى مىتواند خودش را با آن بيازمايد؛ يعنى جايى كه امر و دستور الهى وجود دارد، به آن عمل كند و موردى كه نهى الهى وجود دارد، آن را عمل ننمايد و عمل كردن به دستورات الهى و عمل ننمودن به نواهى پروردگار، همواره در اختيار انسانها بوده و هر انسانى مىتواند روح خود را از جهت داشتن صفت مروت و عدم آن، مورد سنجش قرار دهد<ref>همان، ص12</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
به اعتقاد نویسنده، يكى از مسائل مهم و اساسى در مسائل اخلاقى، اين است كه انسان چگونه به وضعيت روحى و باطنى خويش علم پيدا كند و از چه طريقى بداند كه متخلق به اخلاق نيكو يا سيئه مىباشد. به عبارت ديگر، از درون و باطن خويش، آگاهى داشته و بداند فلان صفت نيك را دارد و فلان صفت زشت و ناپسند را ندارد<ref>همان</ref> | به اعتقاد نویسنده، يكى از مسائل مهم و اساسى در مسائل اخلاقى، اين است كه انسان چگونه به وضعيت روحى و باطنى خويش علم پيدا كند و از چه طريقى بداند كه متخلق به اخلاق نيكو يا سيئه مىباشد. به عبارت ديگر، از درون و باطن خويش، آگاهى داشته و بداند فلان صفت نيك را دارد و فلان صفت زشت و ناپسند را ندارد<ref>همان</ref> | ||
به نظر وى، اهميت و ارزش اين امر، زمانى حالت ويژگى پيدا مىكند كه بداند از اين طريق مىتواند در تهذيب نفس و | به نظر وى، اهميت و ارزش اين امر، زمانى حالت ويژگى پيدا مىكند كه بداند از اين طريق مىتواند در تهذيب نفس و پاکى و صداقت طبع خويش بكوشد و نيز از اين طريق مىتواند صفحه نفس و صفات خود را از زشتىها و آلودگىها پاک و خود را به صفات نيكو و پسنديده مزين سازد. وى معتقد است تنها طريق و راه منحصر به فرد، علم به اين امر، مطالعه آثار چنين وضعيتى است و لذا بدينمنظور، ابتدا به مطالعه و بررسى سخنان پيشوايان اسلام در اين زمينه پرداخته است<ref>همان، ص13</ref> | ||
سپس به دنبال پاسخ به اين سوال كه از كجا بدانيم صفت مروت چه زمانى و يا تحت چه شرايطى به حد كمال مىرسد، به بيان علائم و نشانههاى كمال مروت و تماميت آن در انسان، از ديدگاه پيشوايان اسلام، پرداخته است<ref>همان، ص22</ref> | سپس به دنبال پاسخ به اين سوال كه از كجا بدانيم صفت مروت چه زمانى و يا تحت چه شرايطى به حد كمال مىرسد، به بيان علائم و نشانههاى كمال مروت و تماميت آن در انسان، از ديدگاه پيشوايان اسلام، پرداخته است<ref>همان، ص22</ref> |
ویرایش