أخبار الوافدات من النساء علی معاوية بن أبي‌سفيان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۵: خط ۳۵:
محقق در مقدمه‌اش بر کتاب پيرامون موضوع، عنوان، شرح حال مؤلف، نسخ خطى و نسبت کتاب به مؤلف مطالبى را ارائه كرده است.
محقق در مقدمه‌اش بر کتاب پيرامون موضوع، عنوان، شرح حال مؤلف، نسخ خطى و نسبت کتاب به مؤلف مطالبى را ارائه كرده است.


اين کتاب از آن جهت حائز اهميت است كه از ديدگاه مردم و به‌ویژه بانوان نسبت به حكومت غاصبانه معاویه و جايگاه اميرالمؤمنين در اذهان عرب آن مقطع تاريخى را بر ما روشن مى‌نمايد.
اين کتاب از آن جهت حائز اهمیت است كه از ديدگاه مردم و به‌ویژه بانوان نسبت به حكومت غاصبانه معاویه و جايگاه امیرالمؤمنين در اذهان عرب آن مقطع تاريخى را بر ما روشن مى‌نمايد.


به عنوان نمونه خبر دوازدهم ملاقات سوده دختر عماره همدانى با معاویه را متذكر مى‌شویم:
به عنوان نمونه خبر دوازدهم ملاقات سوده دختر عماره همدانى با معاویه را متذكر مى‌شویم:
خط ۴۹: خط ۴۹:
اما بايد بدانى شخصى كه پيوسته مى‌خواهد در قدرت با تو برابرى كند، ما را چون خوشه گندم درو شده تباه كرده و قلع و قمع نموده و خفيف و خوارمان ساخته است. او بسر بن أرطاة است كه به شهر ما وارد شده، مردان ما را كشته و دارایى‌هايمان را به غارت برده است. اگر او را عزل كنى، ما آرام خواهيم بود، و گرنه به تو نشان خواهيم داد!
اما بايد بدانى شخصى كه پيوسته مى‌خواهد در قدرت با تو برابرى كند، ما را چون خوشه گندم درو شده تباه كرده و قلع و قمع نموده و خفيف و خوارمان ساخته است. او بسر بن أرطاة است كه به شهر ما وارد شده، مردان ما را كشته و دارایى‌هايمان را به غارت برده است. اگر او را عزل كنى، ما آرام خواهيم بود، و گرنه به تو نشان خواهيم داد!


معاویه در مقابل این تهديد سوده آرام ننشست و پاسخ داد: آيا مرا از قبيله‌ات مى‌ترسانى و به قيام تهديد مى‌كنى؟ تو را با وضع دردناكى از همين‌جا به سوى بسر بن ارطاة مى‌فرستم تا حكم خود را بر تو جارى سازد و هر آنچه مى‌خواهد انجام دهد.
معاویه در مقابل این تهديد سوده آرام ننشست و پاسخ داد: آيا مرا از قبيله‌ات مى‌ترسانى و به قيام تهديد مى‌كنى؟ تو را با وضع دردناكى از همین‌جا به سوى بسر بن ارطاة مى‌فرستم تا حكم خود را بر تو جارى سازد و هر آنچه مى‌خواهد انجام دهد.


در این هنگام، سوده سرش را پايين انداخت و گريست. سپس سرش را بلند كرد و دو بيت در رثاى [[امام على(ع)]]سرود. معاویه پس از شنيدن این اشعار، پرسيد: كسى كه این چنين او را توصيف مى‌كنى، كيست؟
در این هنگام، سوده سرش را پايين انداخت و گريست. سپس سرش را بلند كرد و دو بيت در رثاى [[امام على(ع)]]سرود. معاویه پس از شنيدن این اشعار، پرسيد: كسى كه این چنين او را توصيف مى‌كنى، كيست؟


سوده پاسخ داد: او اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب(ع) است.
سوده پاسخ داد: او امیرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب(ع) است.


معاویه پرسيد: درباره على(ع) چه مى‌دانى و چقدر او را مى‌شناسى؟
معاویه پرسيد: درباره على(ع) چه مى‌دانى و چقدر او را مى‌شناسى؟


سوده پاسخ داد: مشابه همين صحنه در زمان خلافت على بن ابى طالب(ع) پيش آمد و ما به عنوان شكايت از یک كارگزار، به مركز حكومت علوى مراجعه كرديم. من به عنوان نماينده قوم خود حركت كردم تا شكايت به محكمه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] ببرم. وقتى وارد منزل [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] شدم، ديدم در حال نماز و مشغول عبادت خداوند است. پس از نماز، با رحمت و رأفت رو به من كرد و فرمود: حاجتى دارى؟ من هم ماجراى ظلم و ستم آن مرد را برای امام(ع) تعريف كردم. امام وقتى موضوع را شنيد، گريست و فرمود: خدايا! تو شاهد و گواه من و اينان باش كه من كارگزارانم را به ستم‌كارى و اهمال در حقوق مردم وادار نكرده‌ام. آن‌گاه قطعه پوستى از جيب خود درآورد و پس از ذكر آياتى از سوره هود، خطاب به كارگزار خود چنين فرمود: وقتى نامه‌ام را دريافت كردى، هر چه از حقوق مردم در دست دارى نگهدار تا كسى را بفرستم كه از تو بستاند و به صاحبانش بدهد. والسلام.
سوده پاسخ داد: مشابه همین صحنه در زمان خلافت على بن ابى طالب(ع) پيش آمد و ما به عنوان شكايت از یک كارگزار، به مركز حكومت علوى مراجعه كرديم. من به عنوان نماينده قوم خود حركت كردم تا شكايت به محكمه [[امام على(ع)|امیرالمؤمنين(ع)]] ببرم. وقتى وارد منزل [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] شدم، ديدم در حال نماز و مشغول عبادت خداوند است. پس از نماز، با رحمت و رأفت رو به من كرد و فرمود: حاجتى دارى؟ من هم ماجراى ظلم و ستم آن مرد را برای امام(ع) تعريف كردم. امام وقتى موضوع را شنيد، گريست و فرمود: خدايا! تو شاهد و گواه من و اينان باش كه من كارگزارانم را به ستم‌كارى و اهمال در حقوق مردم وادار نكرده‌ام. آن‌گاه قطعه پوستى از جيب خود درآورد و پس از ذكر آياتى از سوره هود، خطاب به كارگزار خود چنين فرمود: وقتى نامه‌ام را دريافت كردى، هر چه از حقوق مردم در دست دارى نگهدار تا كسى را بفرستم كه از تو بستاند و به صاحبانش بدهد. والسلام.


سوده در ادامه گفت: امام این نامه را به من داد و با آن نامه مشكل ما حل شد.»
سوده در ادامه گفت: امام این نامه را به من داد و با آن نامه مشكل ما حل شد.»
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش