أساليب البديع في القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
(لینک درون متنی)
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}  
}}  


'''أساليب البديع في القرآن'''، اثر سید جعفر سید باقر حسینی، کتابی است در یک جلد، به زبان عربی با موضوع علوم قرآن و ادبیات عرب. نویسنده در این اثر به بیان مسائل ادبی قرآن کریم در قالب بدیع پرداخته است.
'''أساليب البديع في القرآن'''، اثر [[حسینی، جعفر|سید جعفر سید باقر حسینی]]، کتابی است در یک جلد، به زبان عربی با موضوع علوم قرآن و ادبیات عرب. نویسنده در این اثر به بیان مسائل ادبی قرآن کریم در قالب بدیع پرداخته است.


در واقع «اثر حاضر قسمت سوم از اسالیب البلاغه قرآن کریم» است که درباره «علم بدیع» بحث می‎کند و شامل این مباحث است: مراحل تاریخی پیدایش علم بدیع، تحولات بلاغی و محدوده کاربرد آن از گذشته تا حال. سپس فنون بدیع را با استناد به آیات قرآن کریم و سخنان رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع)، شرح و توضیح داده است»<ref>ر.ک: کتاب، ص953</ref>.
در واقع «اثر حاضر قسمت سوم از اسالیب البلاغه قرآن کریم» است که درباره «علم بدیع» بحث می‎کند و شامل این مباحث است: مراحل تاریخی پیدایش علم بدیع، تحولات بلاغی و محدوده کاربرد آن از گذشته تا حال. سپس فنون بدیع را با استناد به آیات قرآن کریم و سخنان رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع)، شرح و توضیح داده است»<ref>ر.ک: کتاب، ص953</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، دارای مقدمه و محتوای مطالب است. نویسنده در نگارش این اثر از 573 اثر شیعی و سنی به زبان عربی بهره برده. در واقع یکی از ویژگی‎های این کتاب، کثرت منابع و مراجع آن است. برخی از منابع مورد استفاده نویسنده، عبارتند از: یتيمة الدهر في محاسن أهل العصر، ابومنصور ثعالبی؛ وضح البرهان في مشكلات القرآن، نیشابوری؛ النهاية في غريب الحديث و الأثر، ابن اثیر جزری؛ نقد الشعر، قدامة بن جعفر؛ النقد اللغوي عند العرب حتی نهاية القرن السابع الهجري، نعمت رحیم عزاوی؛ نقد النثر، قدامة بن جعفر؛ نزهة القلوب في تفسير غريب القرآن العزيز، سجستانی؛ النشر في القراءات العشر، ابن جزری؛ موطأ الإمام مالك بن أنس، به روایت یحیی بن یحیی لیثی؛ مناهل أهل العرفان في علوم القرآن، زرقانی و...<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص921-944</ref>.
کتاب، دارای مقدمه و محتوای مطالب است. نویسنده در نگارش این اثر از 573 اثر شیعی و سنی به زبان عربی بهره برده. در واقع یکی از ویژگی‎های این کتاب، کثرت منابع و مراجع آن است. برخی از منابع مورد استفاده نویسنده، عبارتند از: یتيمة الدهر في محاسن أهل العصر، ابومنصور ثعالبی؛ وضح البرهان في مشكلات القرآن، نیشابوری؛ النهاية في غريب الحديث و الأثر، ابن اثیر جزری؛ نقد الشعر، قدامة بن جعفر؛ النقد اللغوي عند العرب حتی نهاية القرن السابع الهجري، نعمت رحیم عزاوی؛ نقد النثر، قدامة بن جعفر؛ نزهة القلوب في تفسير غريب القرآن العزيز، سجستانی؛ [[النشر في القراءات العشر]]، [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزری]]؛ [[موطأ الإمام مالك|موطأ]] [[مالک بن انس|الإمام مالك بن أنس]]، به روایت یحیی بن یحیی لیثی؛ [[مناهل العرفان في علوم القرآن|مناهل أهل العرفان في علوم القرآن]]، [[زرقانی، محمد عبدالعظیم|زرقانی]] و...<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص921-944</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۴۲: خط ۴۲:
'''أنت من أشعر خلق ال‍ ‍لّه ما لم تتكلّم'''
'''أنت من أشعر خلق ال‍ ‍لّه ما لم تتكلّم'''
این صنعت از صنایع بدیع، از مستخرجات مصری است و به این صورت است که گوینده قصد هجو کسی را داشته باشد و الفاظی را به‎کار ببرد که ظاهرش مدح و باطنش قدح او باشد؛ در واقع شنونده در ابتدا فکر می‎کند که گوینده او را مدح کرده است؛ درحالی‎که واقع قضیه به‎گونه دیگری است؛ یعنی گوینده قصد هجو شنونده را داشته است؛ مانند این سخن درباره برخی اشراف:
این صنعت از صنایع بدیع، از مستخرجات مصری است و به این صورت است که گوینده قصد هجو کسی را داشته باشد و الفاظی را به‎کار ببرد که ظاهرش مدح و باطنش قدح او باشد؛ در واقع شنونده در ابتدا فکر می‎کند که گوینده او را مدح کرده است؛ درحالی‎که واقع قضیه به‎گونه دیگری است؛ یعنی گوینده قصد هجو شنونده را داشته است؛ مانند این سخن درباره برخی اشراف:
'''له حقّ و ليس عليه حقّ
'''له حقّ و ليس عليه حقّ'''
و مهما قال فالحَسَنُ الجميلُ'''
و مهما قال فالحَسَنُ الجميلُ
'''و قد كان الرسولُ يری حقوقاً
'''و قد كان الرسولُ يری حقوقاً'''
عليه لغيره و هو الرسولُ'''.
عليه لغيره و هو الرسولُ'''.'''
اولین بیت از این شعر جز مدح نمی‎تواند چیز دیگری را برساند، ولی از بیت دوم (به‎تنهایی) برخلاف بیت اول، بوی مدح و حتی هجو نمی‎آید، اما هنگامی که بیت دوم را به بیت اول ضمیمه کنیم، معنای هجو می‎دهد و حتی معنی الفاظ بیت اول را هم از ثناء برمی‎گرداند. در واقع از اجتماع این دو بیت معنایی برای شعر حاصل می‎گردد که از هرکدام به‎تنهایی (بدون اجتماع) برنمی‎آید.
اولین بیت از این شعر جز مدح نمی‎تواند چیز دیگری را برساند، ولی از بیت دوم (به‎تنهایی) برخلاف بیت اول، بوی مدح و حتی هجو نمی‎آید، اما هنگامی که بیت دوم را به بیت اول ضمیمه کنیم، معنای هجو می‎دهد و حتی معنی الفاظ بیت اول را هم از ثناء برمی‎گرداند. در واقع از اجتماع این دو بیت معنایی برای شعر حاصل می‎گردد که از هرکدام به‎تنهایی (بدون اجتماع) برنمی‎آید.
البته میان تهکّم و هجای در معرض مدح، تفاوتی هست و حموی فرق میان آن دو را این می‎شمارد که الفاظ در تهکّم از کلماتی که دال بر نوعی از انواع ذم (به‎صراحت یا فحوا) باشند خالی نیست، ولی در مدح در معرض ذم، چنان کلماتی وجود ندارد؛ یعنی الفاظ در مدح در معرض ذم، پیوسته بر ظاهر مدح دلالت دارند، تا اینکه مقرون به قرینه‎‎ای شوند که آنها را از معنایشان در مدح به معنای ذم تغییر دهد. مدنی این صنعت را «هجو در معرض مدح» و حلبی و نویری آن را «ذم در معرض مدح» نامیده‎اند. شاهد بر این نوع، سخن متنبی در وصف شخصی به نام کافور است که می‎گوید:
البته میان تهکّم و هجای در معرض مدح، تفاوتی هست و حموی فرق میان آن دو را این می‎شمارد که الفاظ در تهکّم از کلماتی که دال بر نوعی از انواع ذم (به‎صراحت یا فحوا) باشند خالی نیست، ولی در مدح در معرض ذم، چنان کلماتی وجود ندارد؛ یعنی الفاظ در مدح در معرض ذم، پیوسته بر ظاهر مدح دلالت دارند، تا اینکه مقرون به قرینه‎‎ای شوند که آنها را از معنایشان در مدح به معنای ذم تغییر دهد. مدنی این صنعت را «هجو در معرض مدح» و حلبی و نویری آن را «ذم در معرض مدح» نامیده‎اند. شاهد بر این نوع، سخن متنبی در وصف شخصی به نام کافور است که می‎گوید:
'''و لله سرّ في علاك و إنّما
'''و لله سرّ في علاك و إنّما'''
كلام العدي ضرب من الهَذَيانِ'''
كلام العدي ضرب من الهَذَيانِ
این کلام مدح موجّهی است که احتمال دارد واقعا هم مدح باشد به این دلیل که به مخاطب می‎گوید: در برتری تو بر دیگران سرّی است الهی که آن را به غیر تو نبخشیده است و احتمال دارد هجو باشد؛ یعنی منظور گوینده این است که تو مستحق برتری نیستی و خدا را رازی است در تقدیم کسانی که شایستگی ندارند بر اهل کرامت. اما همان طور که معروف است، متنبی از ابتدا در شعرش کلماتی را به‎کار می‎برد که ظاهرش تقدیر و باطنش تحقیر است...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص726-727</ref>.
این کلام مدح موجّهی است که احتمال دارد واقعا هم مدح باشد به این دلیل که به مخاطب می‎گوید: در برتری تو بر دیگران سرّی است الهی که آن را به غیر تو نبخشیده است و احتمال دارد هجو باشد؛ یعنی منظور گوینده این است که تو مستحق برتری نیستی و خدا را رازی است در تقدیم کسانی که شایستگی ندارند بر اهل کرامت. اما همان طور که معروف است، متنبی از ابتدا در شعرش کلماتی را به‎کار می‎برد که ظاهرش تقدیر و باطنش تحقیر است...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص726-727</ref>.


خط ۶۳: خط ۶۳:
   
   
== وابسته‌ها ==
== وابسته‌ها ==
[[مناهل العرفان في علوم القرآن]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش