۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[ریتر، هلموت]] (محقق) | [[ریتر، هلموت]] (محقق) | ||
[[صفدی، خلیل بن ایبک]] ( | [[صفدی، خلیل بن ایبک]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =CT 203 /ع4ص7 | | کد کنگره =CT 203 /ع4ص7 | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''الوافي بالوفيات'''، تأليف صلاحالدين [[خليل بن ايبك صفدى]]، فرهنگنامهاى با بيش از 14000 ترجمه از عهد اسلامى تا زمان | '''الوافي بالوفيات'''، تأليف صلاحالدين [[خليل بن ايبك صفدى]]، فرهنگنامهاى با بيش از 14000 ترجمه از عهد اسلامى تا زمان نویسنده (اواسط قرن هشتم) است كه سبب شهرت نویسنده خود و به تعبيرى، بزرگترين فرهنگنامه عام تاريخى است.<ref>ر.ک: قزوينى، محمد و ديگران، 1393، ص37</ref> | ||
صفدى انگيزه تأليف كتاب خود را «عبرت» گرفتن از اخبار گذشتگان بيان مىكند و معتقد است كه تاريخ، آينه زمان است.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> | صفدى انگيزه تأليف كتاب خود را «عبرت» گرفتن از اخبار گذشتگان بيان مىكند و معتقد است كه تاريخ، آينه زمان است.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
كتاب با دو مقدمه از ناشر و | كتاب با دو مقدمه از ناشر و نویسنده آغاز و مطالب در بيست و دو جلد، تنظيم شده است. | ||
نویسنده به تقليد از ابن خطيب بغدادى (464ق) در «[[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]]»، به احترام پيامبر(ص)، تبرکا تراجم فرهنگنامه خود را با نام مبارک پيامبر اسلام، محمد(ص)، آغاز كرده و اسامى محمد، احمد و كسانى را كه نام پدرشان محمد بوده، مقدم دانسته است. تعداد اسامى محمد، حدود 2300 نفر است كه چهار جلد اول كتاب را در بر مىگيرد. وى پس از فارغ شدن از اسامى محمد، به ترتيب حروف معجم، به نامهاى ديگر پرداخته است.<ref>ر.ک: همان، ص43</ref> | |||
روش صفدى در تاريخنگارى تراجم، روايى و تحليلى است. به اين معنا كه بعد از نقل ترجمه فرد، در غالب موارد، بهويژه درباره ادبا، شعرا و اشعار آنان نظر خود را با توجه به اينكه خود شاعر و اديبى توانمند بوده است، بيان مىكند. وى منزلت اجتماعى صاحب ترجمه را مورد توجه قرار داده، جايگاه او را بين معاصران، تبيين كرده است. او به آنجه صاحب ترجمه مىگويد، به ديد نقادى نگريسته و بدون تعقل و تحليل، آن گفتارها را نمىپذيرد. نقدهاى سودمند وى در مورد شاعران و اشعارشان از محسنات و ويژگىهاى كتاب اوست و چه بسيار بين او و مترجم صاحب شعر، مشاعره يا مخالفتهايى صورت گرفته باشد.<ref>ر.ک: همان، ص40</ref> | روش صفدى در تاريخنگارى تراجم، روايى و تحليلى است. به اين معنا كه بعد از نقل ترجمه فرد، در غالب موارد، بهويژه درباره ادبا، شعرا و اشعار آنان نظر خود را با توجه به اينكه خود شاعر و اديبى توانمند بوده است، بيان مىكند. وى منزلت اجتماعى صاحب ترجمه را مورد توجه قرار داده، جايگاه او را بين معاصران، تبيين كرده است. او به آنجه صاحب ترجمه مىگويد، به ديد نقادى نگريسته و بدون تعقل و تحليل، آن گفتارها را نمىپذيرد. نقدهاى سودمند وى در مورد شاعران و اشعارشان از محسنات و ويژگىهاى كتاب اوست و چه بسيار بين او و مترجم صاحب شعر، مشاعره يا مخالفتهايى صورت گرفته باشد.<ref>ر.ک: همان، ص40</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه ناشر، ضمن اشاره به موضوع و اهميت كتاب، زندگىنامه مختصرى از | در مقدمه ناشر، ضمن اشاره به موضوع و اهميت كتاب، زندگىنامه مختصرى از نویسنده ارائه گرديده است.<ref>مقدمه ناشر، ج1، صفحه الف - ح</ref> | ||
مقدمه | مقدمه نویسنده، داراى نه فصل بوده و در آن موضوعاتى همچون: كيفيت كتابت تاريخ؛ فوايد تاريخ و ادب مورخ، مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.<ref>مقدمه مؤلف، ج1، ص9-54</ref> | ||
نویسنده در اين كتاب، تراجم تمام اعيان و نجباى زمان، مانند: صحابه، تابعين، خلفا، ملوك، امرا، قضات، وزرا، محدثين، قرا، شعرا، اطبا، حكما، ادبا، عرفا و... را جمع كرده و هيچكس را آنگونه كه در مقدمه آورده و از عنوان كتابش (كامل در مورد وفيات) برمىآيد، از قلم نينداخته است.<ref>ر.ک: قزوينى، محمد و ديگران، 1393، ص37</ref> | |||
مؤلف به سبب اهتمام به اين اثر و نيز دانش تراجم، در مقدمه فرهنگنامه ديگرش «أعيان العصر»، آن را «تاريخ كبير» خوانده است. هرچند از نگاه برخى «[[الوافي بالوفيات]]» ذيل و تكمله كتاب [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفيات الأعيان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و از جهات بسيارى به آن شبيه است؛ اما اين سخن، درست به نظر نمىرسد و صفدى به چنين مسئلهاى اشاره نكرده و عنوان كتاب نيز بر اين موضوع دلالت ندارد. گويا مؤلف خواسته فرهنگنامه درازدامن خود را در مقابل فرهنگنامه مختصر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] (با 850 ترجمه) قرار دهد و چون [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] فرهنگنامهاش را «تاريخ مختصر» خوانده، صفدى فرهنگنامه خود را «تاريخ كبير» نام نهاده است. البته شكى نيست كه صفدى در اين كار، كتاب [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را سرمشق و الگو قرار داده است؛ بااينهمه قصد داشته، فرهنگنامهاى كامل و مستقل در وفيات اعيان بنگارد.<ref>همان</ref> | مؤلف به سبب اهتمام به اين اثر و نيز دانش تراجم، در مقدمه فرهنگنامه ديگرش «أعيان العصر»، آن را «تاريخ كبير» خوانده است. هرچند از نگاه برخى «[[الوافي بالوفيات]]» ذيل و تكمله كتاب [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفيات الأعيان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و از جهات بسيارى به آن شبيه است؛ اما اين سخن، درست به نظر نمىرسد و صفدى به چنين مسئلهاى اشاره نكرده و عنوان كتاب نيز بر اين موضوع دلالت ندارد. گويا مؤلف خواسته فرهنگنامه درازدامن خود را در مقابل فرهنگنامه مختصر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] (با 850 ترجمه) قرار دهد و چون [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] فرهنگنامهاش را «تاريخ مختصر» خوانده، صفدى فرهنگنامه خود را «تاريخ كبير» نام نهاده است. البته شكى نيست كه صفدى در اين كار، كتاب [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را سرمشق و الگو قرار داده است؛ بااينهمه قصد داشته، فرهنگنامهاى كامل و مستقل در وفيات اعيان بنگارد.<ref>همان</ref> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
او از آنجا كه خود شاعرى توانمند بوده، بر دوران زندگانى و دستاوردهاى شعرى و ادبى شعرا و ادبا تكيه مىكند. اما اگر صاحب ترجمه، از صاحب مقامان و منصبان، از جمله سلاطين، امرا، وزرا و يا... باشد، از حوادث و وقايع دوران حيات وى سخن مىگويد. در اينجا ترجمه كاملا صبغه سياسى به خود مىگيرد. در اين هنگام وى حتى حوادث روزانه را نقل مىكند.<ref>همان، ص41</ref> | او از آنجا كه خود شاعرى توانمند بوده، بر دوران زندگانى و دستاوردهاى شعرى و ادبى شعرا و ادبا تكيه مىكند. اما اگر صاحب ترجمه، از صاحب مقامان و منصبان، از جمله سلاطين، امرا، وزرا و يا... باشد، از حوادث و وقايع دوران حيات وى سخن مىگويد. در اينجا ترجمه كاملا صبغه سياسى به خود مىگيرد. در اين هنگام وى حتى حوادث روزانه را نقل مىكند.<ref>همان، ص41</ref> | ||
وصف خصايل اخلاقى، علمى و شخصيتى مترجم كه يا بهصراحت يا تلويحا صورت مىگيرد، بخش ديگرى از خصوصيات اثر حاضر است. صفدى سعى مىكند صاحب ترجمه را به اوصافى كه شايسته اوست توصيف كند؛ زيرا معتقد است كه | وصف خصايل اخلاقى، علمى و شخصيتى مترجم كه يا بهصراحت يا تلويحا صورت مىگيرد، بخش ديگرى از خصوصيات اثر حاضر است. صفدى سعى مىكند صاحب ترجمه را به اوصافى كه شايسته اوست توصيف كند؛ زيرا معتقد است كه نویسنده تراجم بايد متصف به عدالت و دورى از هوا و هوس باشد و نسبت به صاحب ترجمه، شناخت داشته باشد. اهل تلاوت قرآن، صاحب خط زيبا، خوشخلق، خوشگفتار، جوانمرد، نيكوكار و... بعضى از تعابيرى است كه صفدى در وصف بعضى از اعيان فرهنگنامه خود به كار برده است. او در وصف ابوالوفاء صوفى (ترجمه 3127) او را با جملاتى مانند: «وى اخلاقى حسنه و گفتارى خوش داشت. همكلامى با او لذتبخش و كسى از همنشينى با اون خسته نمىگشت»، ستوده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
صفدى ذيل ترجمه 1482 مربوط به محمد بن احمد بن شويش مىنويسد: «بسيار اهل تلاوت قرآن، جوانمرد و نيكوكار بود».<ref>همان، ص42</ref> | صفدى ذيل ترجمه 1482 مربوط به محمد بن احمد بن شويش مىنويسد: «بسيار اهل تلاوت قرآن، جوانمرد و نيكوكار بود».<ref>همان، ص42</ref> | ||
ارزيابى شخصيت مترجم در پايان، از ديگر ويژگىهاى اثر حاضر مىباشد. | ارزيابى شخصيت مترجم در پايان، از ديگر ويژگىهاى اثر حاضر مىباشد. نویسنده نيز مانند بسيارى فرهنگنامهنويسان ديدگاه خود را با استفاده از منابع دست اول و يا از طريق مقايسه چند ديدگاه معتبر ارائه مىدهد. گاهى به موجب رعايت تقوا يا نبود منابع و اطلاعات دست اول يا هر دوى آنها، قضاوت اسلاف خود را نقل كرده است. از باب مثال، ذيل ترجمه محمد بن سليمان بن حرث مشهور به حافظ بن باغندى، اولين ترجمه كتاب، مىنويسد: «ابوبكر اسماعيلى گويد: من او را متهم به كذب نمىكنم، ولى بسيار خطا مىكرد و خطيب راجع به او گويد: تمام اساتيد ما به او اعتراض مىكردند. دارقطنى درباره وى معتقد بود كه بسيار اشتباه مىكرد».<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش