احیای فرهنگی در عهد آل بویه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'يك' به 'یک'
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک')
خط ۴۳: خط ۴۳:
در اين قرون روند تحولات فرهنگى به‌گونه‌اى است كه مى‌توان از آن با عنوان «رنسانس اسلامى» ياد كرد. اين نوزايى اسلامى هرچند حالتى فراگير داشت، اما صحنه‌گردانان اصلى آن حكومت‌هاى سامانى در مناطق شرقى ايران با رویكرد ادبى و تأكيد بر زبان فارسی - و آل بویه در عراقین - با نگرشى جامع‌تر و رویكردى ادبى و فلسفى و انسان‌مدار بودند. آنچه در عهد حكومت بوئيان رخ داد از سوى جوئل. ل. كرمر در کتاب حاضر مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين کتاب سعى بر آن دارد كه رونق فكرى و فرهنگى مراكز حكومتى آل بویه، خاصه بغداد را با نگاهى جامعه‌شناختى نشان دهد و انسان‌گرايى ادبى و فلسفى خاصى را كه در ميان نخبگان متحقق شده بود به تصویر كشد. البته سعى اصلى مؤلف به تبيين چگونگى اخذ و جذب ميراث يونانى كه به نظر مى‌رسد آن را اصولى جامع و از پيش پذيرفته‌شده دانسته، توسط دانش‌پژوهان مسلمان و سهم آن در اين رنسانس فرهنگى اختصاص يافته و جاى‌جاى بر آن تأكيد مى‌كند.<ref>همان</ref>
در اين قرون روند تحولات فرهنگى به‌گونه‌اى است كه مى‌توان از آن با عنوان «رنسانس اسلامى» ياد كرد. اين نوزايى اسلامى هرچند حالتى فراگير داشت، اما صحنه‌گردانان اصلى آن حكومت‌هاى سامانى در مناطق شرقى ايران با رویكرد ادبى و تأكيد بر زبان فارسی - و آل بویه در عراقین - با نگرشى جامع‌تر و رویكردى ادبى و فلسفى و انسان‌مدار بودند. آنچه در عهد حكومت بوئيان رخ داد از سوى جوئل. ل. كرمر در کتاب حاضر مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين کتاب سعى بر آن دارد كه رونق فكرى و فرهنگى مراكز حكومتى آل بویه، خاصه بغداد را با نگاهى جامعه‌شناختى نشان دهد و انسان‌گرايى ادبى و فلسفى خاصى را كه در ميان نخبگان متحقق شده بود به تصویر كشد. البته سعى اصلى مؤلف به تبيين چگونگى اخذ و جذب ميراث يونانى كه به نظر مى‌رسد آن را اصولى جامع و از پيش پذيرفته‌شده دانسته، توسط دانش‌پژوهان مسلمان و سهم آن در اين رنسانس فرهنگى اختصاص يافته و جاى‌جاى بر آن تأكيد مى‌كند.<ref>همان</ref>


در پيشگفتار کتاب، مؤلف پس از تشريح هدف تحقيق حاضر، شكوفايى فرهنگى جهان اسلام در دوران حكومت روشن‌انديش آل بویه را كوشش آگاهانه‌اى برای جذب و انتقال ميراث فكرى يونان باستان و البته جذب و فهم اين ميراث از طرف انديشمندان مسلمان دانسته است. در همين جا مقصود خود از رنسانس اسلامى را روشن كرده و آن را احياى معارف و ادب قديم و البته شكوفايى آنها در مهد تمدن اسلامى‌دانسته نه رنسانسى خودجوش و نوزايى اصيل و قائم‌به‌ذات. به‌زعم نویسنده در نتيجه همين نوزايى، يك انسان‌گرايى فلسفى و در كنار آن انسان‌گرايى ادبى به وجود آمد كه ميراث علمى و فلسفى دوران باستان را وجهه نظر و آرمان فرهنگى و آموزشى خود قرار داده بود.<ref>همان، ص48 - 49</ref>
در پيشگفتار کتاب، مؤلف پس از تشريح هدف تحقيق حاضر، شكوفايى فرهنگى جهان اسلام در دوران حكومت روشن‌انديش آل بویه را كوشش آگاهانه‌اى برای جذب و انتقال ميراث فكرى يونان باستان و البته جذب و فهم اين ميراث از طرف انديشمندان مسلمان دانسته است. در همين جا مقصود خود از رنسانس اسلامى را روشن كرده و آن را احياى معارف و ادب قديم و البته شكوفايى آنها در مهد تمدن اسلامى‌دانسته نه رنسانسى خودجوش و نوزايى اصيل و قائم‌به‌ذات. به‌زعم نویسنده در نتيجه همين نوزايى، یک انسان‌گرايى فلسفى و در كنار آن انسان‌گرايى ادبى به وجود آمد كه ميراث علمى و فلسفى دوران باستان را وجهه نظر و آرمان فرهنگى و آموزشى خود قرار داده بود.<ref>همان، ص48 - 49</ref>


در فصل اول با عنوان «آرايش صحنه: آغاز عهد آل بویه»، تاريخ سياسى اين دودمان و چگونگى حيات سياسى آنها در عصر تسلط بر عراق و دوران تعالى تمدن اسلامى بررسى شده است. مؤلف با تحليلى جامعه‌شناختى، چگونگى برترى قدرت بوئيان بر دستگاه خلافت و سپس تعامل سياسى آنها در جهت كنار آمدن با دستگاه خليفه و نقشى كه مذهب تشيع در اين بين ايفا كرد را بررسى نموده است. بوئيان پس از تسلط بر عراق نظر به سنى بودن اكثريت جمعيت بغداد و سپاهيان خود مجبور بودند ميان گرايش شيعى خود و فشار اهل سنت موازنه‌اى مناسب برقرار سازند. البته گرايش آل بویه به تشيع امامى تا حدى هم از سر سياست بود و آنها را در اهدافشان يارى مى‌كرد.<ref>همان، ص51 - 52</ref>
در فصل اول با عنوان «آرايش صحنه: آغاز عهد آل بویه»، تاريخ سياسى اين دودمان و چگونگى حيات سياسى آنها در عصر تسلط بر عراق و دوران تعالى تمدن اسلامى بررسى شده است. مؤلف با تحليلى جامعه‌شناختى، چگونگى برترى قدرت بوئيان بر دستگاه خلافت و سپس تعامل سياسى آنها در جهت كنار آمدن با دستگاه خليفه و نقشى كه مذهب تشيع در اين بين ايفا كرد را بررسى نموده است. بوئيان پس از تسلط بر عراق نظر به سنى بودن اكثريت جمعيت بغداد و سپاهيان خود مجبور بودند ميان گرايش شيعى خود و فشار اهل سنت موازنه‌اى مناسب برقرار سازند. البته گرايش آل بویه به تشيع امامى تا حدى هم از سر سياست بود و آنها را در اهدافشان يارى مى‌كرد.<ref>همان، ص51 - 52</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش