شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ـ' به ''
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR21787J1.jpg | عنوان =‏شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'ـ' به '')
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}  
}}  


'''شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد'''، شرح احمد بن حمد خلیلی بر منظومه «غاية المراد في نظم الاعتقاد» تألیف نورالدین‎ عبدالله بن حمید سالمی‎ (متوفی 1332‎ق)، انـدیشمند و نـویسنده اباضیه است. شرح ابیات منظومه مذکور به درخواست برخی دانشجویان انجام شده است.  
'''شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد'''، شرح احمد بن حمد خلیلی بر منظومه «غاية المراد في نظم الاعتقاد» تألیف نورالدین‎ عبدالله بن حمید سالمی‎ (متوفی 1332‎ق)، اندیشمند و نویسنده اباضیه است. شرح ابیات منظومه مذکور به درخواست برخی دانشجویان انجام شده است.  


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۴: خط ۳۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
پیش از پرداختن به محتوای کتاب تذکر این نکته لازم است که نویسنده این اثر پیرو فرقه اباضیه است. اباضیه پیروان عبدالله بن اباض تمیمی (درگذشته در حدود هشتاد هجری قمری) یکی‎ از‎ نـخستین‎ فـرق اسـلامی انشعاب‎یافته از فرقه خوارج قلمداد می‎شود که پیدایش آن به سال 65ق، بازمی‎گردد. در‎ دیدگاه‎ اباضیه، امـامت و حکومت یکی از مسائل اسـاسی و کـلیدی بشمار می‎آید؛ اگرچه آنها به آن رویکردی فقهی - تاریخی دارند. مراحل امامت یا مسالک مذهب اباضیه، یعنی ظهور، دفاع، شراء و کتمان و برخورد‎ پیروان آن با مخالفان خود سبب شده تا این فـرقه اسلامی همچنان حیات داشته و حتی دارای حکومت و حکمرانی باشد. درعین‎حال دیگر اندیشه‎های کلامی آنان در باب تعریف امامت، گزینش‎ امام‎، شروط و اوصاف امام، مقاصد و اهداف امامت نیز می‎تواند حائز اهمیت و درخور تـأمل بـاشد<ref>ر.ک: ملک‎مکان، حمید، ص197</ref>‎.  
پیش از پرداختن به محتوای کتاب تذکر این نکته لازم است که نویسنده این اثر پیرو فرقه اباضیه است. اباضیه پیروان عبدالله بن اباض تمیمی (درگذشته در حدود هشتاد هجری قمری) یکی‎ از‎ نخستین‎ فرق اسلامی انشعاب‎یافته از فرقه خوارج قلمداد می‎شود که پیدایش آن به سال 65ق، بازمی‎گردد. در‎ دیدگاه‎ اباضیه، امامت و حکومت یکی از مسائل اساسی و کلیدی بشمار می‎آید؛ اگرچه آنها به آن رویکردی فقهی - تاریخی دارند. مراحل امامت یا مسالک مذهب اباضیه، یعنی ظهور، دفاع، شراء و کتمان و برخورد‎ پیروان آن با مخالفان خود سبب شده تا این فرقه اسلامی همچنان حیات داشته و حتی دارای حکومت و حکمرانی باشد. درعین‎حال دیگر اندیشه‎های کلامی آنان در باب تعریف امامت، گزینش‎ امام‎، شروط و اوصاف امام، مقاصد و اهداف امامت نیز می‎تواند حائز اهمیت و درخور تأمل باشد<ref>ر.ک: ملک‎مکان، حمید، ص197</ref>‎.  


به اعتقاد نویسنده اولین چیزی که خداوند متعال بر بندگان واجب نموده، سه جمله است که از همه آنها تعبیر به «جمله» شده است. منظور از این جمله غیر از جمله مصطلح نحویون است؛ بلکه اصطلاح خاصی است که به‎طور اجمال مشتمل بر معانی متعددی است. تقسیم آنها به سه جمله، به‎خاطر اشتمال بر سه رکن است که هر رکن از آنها با رعایت اصطلاح نحوی، جمله مستقلی است. ارکان سه‎گانه عبارت است از ایمان به خدا و ایمان به رسالت حضرت محمد(ص) و نیز ایمان به کتابی که بر او نازل شده است؛ پس اولی متضمن جمله «أشهد أن لا إله إلا الله» و جمله دوم مشتمل بر «و أشهد أن محمدا رسول الله» و جمله سوم مشتمل بر «و أشهد أن ما جاء به محمد هو الحق من عند الله» است؛ لذا تعبیر به سه جمله به جهت آن است که هریک از آنها مفهوم مستقلی دارند و تعبیر به جمله واحد برای آن است که همه به یک غایت بازمی‎گردند که عبارت از خروج از سرپرستی کفر و داخل شدن در سرپرستی اسلام است و این محقق نمی‎شود مگر برای کسی که هر سه را به‎جا آورد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18</ref>‎.  
به اعتقاد نویسنده اولین چیزی که خداوند متعال بر بندگان واجب نموده، سه جمله است که از همه آنها تعبیر به «جمله» شده است. منظور از این جمله غیر از جمله مصطلح نحویون است؛ بلکه اصطلاح خاصی است که به‎طور اجمال مشتمل بر معانی متعددی است. تقسیم آنها به سه جمله، به‎خاطر اشتمال بر سه رکن است که هر رکن از آنها با رعایت اصطلاح نحوی، جمله مستقلی است. ارکان سه‎گانه عبارت است از ایمان به خدا و ایمان به رسالت حضرت محمد(ص) و نیز ایمان به کتابی که بر او نازل شده است؛ پس اولی متضمن جمله «أشهد أن لا إله إلا الله» و جمله دوم مشتمل بر «و أشهد أن محمدا رسول الله» و جمله سوم مشتمل بر «و أشهد أن ما جاء به محمد هو الحق من عند الله» است؛ لذا تعبیر به سه جمله به جهت آن است که هریک از آنها مفهوم مستقلی دارند و تعبیر به جمله واحد برای آن است که همه به یک غایت بازمی‎گردند که عبارت از خروج از سرپرستی کفر و داخل شدن در سرپرستی اسلام است و این محقق نمی‎شود مگر برای کسی که هر سه را به‎جا آورد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18</ref>‎.  
خط ۴۰: خط ۴۰:
نویسنده در آغاز تبیین «تفسیر جمله اعتقادی»، تعبیر به «اله عرش» کرده است. دلیل این تعبیر آن است که اله عرش همه مخلوقات ذیل آن را در بر می‎گیرد؛ پس این‎گونه تعبیر کرده و مثلاً «اله خلق» نگفته است. وی عرش را اعظم مخلوقات دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>‎.
نویسنده در آغاز تبیین «تفسیر جمله اعتقادی»، تعبیر به «اله عرش» کرده است. دلیل این تعبیر آن است که اله عرش همه مخلوقات ذیل آن را در بر می‎گیرد؛ پس این‎گونه تعبیر کرده و مثلاً «اله خلق» نگفته است. وی عرش را اعظم مخلوقات دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>‎.


برخى از مفسران با الهام از پاره‎اى از روایات، عرش و کرسى را به دو‎ مـوجود‎ عـظیم و دو جرم بزرگ کیهانى تفسیر کرده‎اند؛ بدین ‎معنا که مجموعه آسمان‎ها و زمین در برابر کرسـى بـسیار کوچـک و همانند حلقه انگشتر در یک بیابان پهناور است. کرسى، مخلوق عظیمى است‎ و آن‎قدر‎ فراخ و گسترده است که گـنجایش و ظـرفیت فـراگیرى تمامى آسمان‎ها و زمین را دارد و از هر سو آنها را احاطه کرده است و همین تناسب بین کرسـى و عـرش وجود دارد؛ روایاتى مانند‎: «الكرسي محيط بالسموات و الأرض‎ و مـا‎ بـينهما‎ و ما تحت الثرى» و «كل‎ شيء‎ في‎ الكرسي، السموات و الأرض»، منابع این دیدگاه به حساب می‎آیند. علامه مجلسى می‎نویسد: «گاهى واژه عـرش در لسـان روایات بر جـسم بـزرگى که بر‎ سایر‎ جسمانیات مـحیط است اطلاق شده است». عبداللّه شـبر مـعتقد است که: «عرش جسم بزرگى است که‎ بـر‎ تـمامى‎ اجـسام مـحیط است و کرسى یا هـمان عـرش است و یا کوچک‎تر از عرش است که هستى‎ را‎ احاطه کرده است». وجود‎ چنان‎ عالم‎ و جرمى که تـمامى آسـمان‎ها و زمـین را در بر گرفته باشد و به‎مراتب وسیع‎تر از جـهان مـا‎ بـاشد‎، هـنوز‎ از طـریق مـتداول علمى اثبات نشده است و براى بشر امروزى تصور یک‎ چنین‎ جرم باعظمتى بسیار مشکل است. ولى درعین‎حال هیچ دلیلى بر نفى آن در‎ دسترس‎ نیست. همه دانشمندان معترفند که وسعت آسـمان‎ها و زمین در نظر ما با‎ پیشرفت‎ وسایل و ابزار مطالعات نجومى روزبه‎روز بیشتر مى‎شود‎ و هیچ‎کس‎ نمى‎تواند ادعا کند وسعت عالم هستى به‎ همین‎ اندازه‎اى است که امروز علم موفق به کشف آن شـده اسـت. به احتمال‎ قوى‎ عوالم بى‎شمار دیگرى وجود دارد‎ که‎ از قلمرو‎ دید‎ ما‎، بیرون است. قرآن در چند مورد‎ اشاره‎ به آفرینش آسمان‎هاى هفت‎گانه نموده و اینکه آسمان دنیا، یعنى اولین و نزدیک‎ترین‎ آسمان‎هاى‎ هفت‎گانه، به سـتارگان فـروزان و چراغ‎هاى نورانى‎ زینت داده شده است‎<ref>ر.ک: بیات مختاری، ماشاءالله، ص‎56-55</ref>‎.
برخى از مفسران با الهام از پاره‎اى از روایات، عرش و کرسى را به دو‎ موجود‎ عظیم و دو جرم بزرگ کیهانى تفسیر کرده‎اند؛ بدین ‎معنا که مجموعه آسمان‎ها و زمین در برابر کرسى بسیار کوچک و همانند حلقه انگشتر در یک بیابان پهناور است. کرسى، مخلوق عظیمى است‎ و آن‎قدر‎ فراخ و گسترده است که گنجایش و ظرفیت فراگیرى تمامى آسمان‎ها و زمین را دارد و از هر سو آنها را احاطه کرده است و همین تناسب بین کرسى و عرش وجود دارد؛ روایاتى مانند‎: «الكرسي محيط بالسموات و الأرض‎ و ما‎ بينهما‎ و ما تحت الثرى» و «كل‎ شيء‎ في‎ الكرسي، السموات و الأرض»، منابع این دیدگاه به حساب می‎آیند. علامه مجلسى می‎نویسد: «گاهى واژه عرش در لسان روایات بر جسم بزرگى که بر‎ سایر‎ جسمانیات محیط است اطلاق شده است». عبداللّه شبر معتقد است که: «عرش جسم بزرگى است که‎ بر‎ تمامى‎ اجسام محیط است و کرسى یا همان عرش است و یا کوچک‎تر از عرش است که هستى‎ را‎ احاطه کرده است». وجود‎ چنان‎ عالم‎ و جرمى که تمامى آسمان‎ها و زمین را در بر گرفته باشد و به‎مراتب وسیع‎تر از جهان ما‎ باشد‎، هنوز‎ از طریق متداول علمى اثبات نشده است و براى بشر امروزى تصور یک‎ چنین‎ جرم باعظمتى بسیار مشکل است. ولى درعین‎حال هیچ دلیلى بر نفى آن در‎ دسترس‎ نیست. همه دانشمندان معترفند که وسعت آسمان‎ها و زمین در نظر ما با‎ پیشرفت‎ وسایل و ابزار مطالعات نجومى روزبه‎روز بیشتر مى‎شود‎ و هیچ‎کس‎ نمى‎تواند ادعا کند وسعت عالم هستى به‎ همین‎ اندازه‎اى است که امروز علم موفق به کشف آن شده است. به احتمال‎ قوى‎ عوالم بى‎شمار دیگرى وجود دارد‎ که‎ از قلمرو‎ دید‎ ما‎، بیرون است. قرآن در چند مورد‎ اشاره‎ به آفرینش آسمان‎هاى هفت‎گانه نموده و اینکه آسمان دنیا، یعنى اولین و نزدیک‎ترین‎ آسمان‎هاى‎ هفت‎گانه، به ستارگان فروزان و چراغ‎هاى نورانى‎ زینت داده شده است‎<ref>ر.ک: بیات مختاری، ماشاءالله، ص‎56-55</ref>‎.


در بحث ایمان، قواعد دین، ارکان دین، مسالک دین، ولایت و برائت مطرح شده است. در موضوع ولایت و برائت حقیقی، نص قطعی دال بر سعادت یا شقاوت فردی معین، شرط دانسته شده است؛ خواه آن فرد معین با اسم ذکر شده خواه با کنیه یا وصف.
در بحث ایمان، قواعد دین، ارکان دین، مسالک دین، ولایت و برائت مطرح شده است. در موضوع ولایت و برائت حقیقی، نص قطعی دال بر سعادت یا شقاوت فردی معین، شرط دانسته شده است؛ خواه آن فرد معین با اسم ذکر شده خواه با کنیه یا وصف.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش