۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'میکند' به 'میکند') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
در مقدمه نویسنده، ضمن بیان انگیزه نگارش کتاب، به موضوع فصول اشاره شده و توضیح مختصری پیرامون هریک ارائه گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص1-17</ref>. | در مقدمه نویسنده، ضمن بیان انگیزه نگارش کتاب، به موضوع فصول اشاره شده و توضیح مختصری پیرامون هریک ارائه گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص1-17</ref>. | ||
نویسنده در مقدمه کتاب، هدف از نوشتن این اثر را مقابله با کژروان و کژراهانی که: «از برای فریب کمخردان، فراز آمدهاند و گمشدگان طریق حق، از رهگذر بحث در مبادی آفرینش و بنیادهای آن و آنچه بازگشت و سرانجام جهان است، به تباه کردن باورهای مردمان کودن پرداخته...» و با این روش سعی در «... خوارمایه کردن شرایع و آیینها...» داشتهاند، ذکر | نویسنده در مقدمه کتاب، هدف از نوشتن این اثر را مقابله با کژروان و کژراهانی که: «از برای فریب کمخردان، فراز آمدهاند و گمشدگان طریق حق، از رهگذر بحث در مبادی آفرینش و بنیادهای آن و آنچه بازگشت و سرانجام جهان است، به تباه کردن باورهای مردمان کودن پرداخته...» و با این روش سعی در «... خوارمایه کردن شرایع و آیینها...» داشتهاند، ذکر میکند<ref>ر.ک: رضوی، سید ابوالفضل، 1385، ص15</ref>. | ||
فصل نخست که عنوان «در تثبیت نظر و تذهیب جدل» دارد، از جالبترین فصول کتاب و یکی از مهمترین مباحث در زمینه معرفتشناسی بشمار میرود. ابن مطهر با این جمله که: «شناخت این فصل از سودمندترین ابزارهای شناخت حق است و مایه بازشناسی میان حق و چیزهایی است که با حق در ستیزند»، بحث معرفتشناختی را در زمینه دانش و راههای کسب معلومات آغاز | فصل نخست که عنوان «در تثبیت نظر و تذهیب جدل» دارد، از جالبترین فصول کتاب و یکی از مهمترین مباحث در زمینه معرفتشناسی بشمار میرود. ابن مطهر با این جمله که: «شناخت این فصل از سودمندترین ابزارهای شناخت حق است و مایه بازشناسی میان حق و چیزهایی است که با حق در ستیزند»، بحث معرفتشناختی را در زمینه دانش و راههای کسب معلومات آغاز میکند که در نوع خود بینظیر است<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>. | ||
مؤلف که خواننده را برای بحث گستردهتر در خصوص مباحث نظری و معرفتشناسی به کتاب دیگر خویش «العلم و التعليم» ارجاع میدهد، توانایی و اشراف خویش در این مباحث را در همان محدود مطالبی که بهصورت پشتوانه نظری فصول بعدی کتاب خویش میآورد، نشان داده است<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>. | مؤلف که خواننده را برای بحث گستردهتر در خصوص مباحث نظری و معرفتشناسی به کتاب دیگر خویش «العلم و التعليم» ارجاع میدهد، توانایی و اشراف خویش در این مباحث را در همان محدود مطالبی که بهصورت پشتوانه نظری فصول بعدی کتاب خویش میآورد، نشان داده است<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
وی علم را اعتقاد به ماهیت اشیا، همان گونه که هستند دانسته، طرق رسیدن به این ماهیت را حس و عقل میداند. اگر اشیا محسوس باشند باید آنها را از طریق حس شناخت و اگر معقول از طریق عقل؛ البته وی متذکر میشود که حس و عقل باید از آفت به سلامت و از فساد و عوارض نقص برکنار باشد<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>. | وی علم را اعتقاد به ماهیت اشیا، همان گونه که هستند دانسته، طرق رسیدن به این ماهیت را حس و عقل میداند. اگر اشیا محسوس باشند باید آنها را از طریق حس شناخت و اگر معقول از طریق عقل؛ البته وی متذکر میشود که حس و عقل باید از آفت به سلامت و از فساد و عوارض نقص برکنار باشد<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>. | ||
این مورخ که میان علم و معرفت فرق قائل است، علم را «احاطه بر ذات شیء، یعنی عین آن و حد آن» میداند و معرفت را «ادراک ذاتی شیء و ثبات آن، هرچند حد و حقیقت آن ادراک شده باشد»، تعریف | این مورخ که میان علم و معرفت فرق قائل است، علم را «احاطه بر ذات شیء، یعنی عین آن و حد آن» میداند و معرفت را «ادراک ذاتی شیء و ثبات آن، هرچند حد و حقیقت آن ادراک شده باشد»، تعریف میکند. در خصوص مراتب علم نیز حدودی قائل شده و میان «خطور صادقانه» و «یقین علمی» فرق میگذارد. میتوان منظور ابن مطهر از خطور صادقانه را با خلق فرضیه و سؤال در خصوص مسائل پژوهشی یکی دانست و یقین علمی را قانون و نظریه در علوم نام نهاد؛ چراکه خود یقین را احاطه بر اشیا و درک کنه اشیا به همان گونه که هستند میداند. ابزارهای علماندوزی را عبارت از «فکرت» (جستجوی علت شیء و حدود آن)، «رأی و رؤیت» و «استنباط» میداند و نتیجه کاوشهای علمی را به سه گونه، رسیدن به «معقول بدیهی»، «محسوس ضروری» و «آنچه بر آن استدلال شده و با بحث و اماره استنباط شده است»، تقسیمبندی میکند. درجات علم نیز در سه گونه: «واجب» (امری که موجودیتش به حکم عقل قابل اثبات است)، «سالب» (امری که موجودیتش محال است) و «ممکن» (که موجودیتی دوپهلو دارد و احتمال سلب و ایجاب هر دو در خصوص آن میرود)، مورد نظر قرار میدهد<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>. | ||
نویسنده به مفاهیم مهمی که امروزه نیز در فلسفه و متدلوژی علوم انسانی به آن پرداخته میشود نگاه دقیق داشته و اصطلاحی همچون «علت»، «دلیل» و «حدود» را تعریف و تفسیر کرده است؛ بهویژه میان علت و دلیل تفاوت قائل و این تفاوتها را متذکر شده است. | نویسنده به مفاهیم مهمی که امروزه نیز در فلسفه و متدلوژی علوم انسانی به آن پرداخته میشود نگاه دقیق داشته و اصطلاحی همچون «علت»، «دلیل» و «حدود» را تعریف و تفسیر کرده است؛ بهویژه میان علت و دلیل تفاوت قائل و این تفاوتها را متذکر شده است. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
وی در سه فصل بعدی، درباره آفرینش و امور مربوط به مبادی اعتقادی دینداران همچون لوح و قلم و عرش و فرشتگان و غیره پرداخته و آنگاه آفرینش آسمان و زمین و آدم و چگونگی پراکنده شدن فرزندان وی بر زمین را به بحث گذاشته است. این مباحث که در مواردی با اطلاعات گسترده نجومی و نگرش انتقادی مطرح شدهاند، تسلط کامل مؤلف بر مبانی نجومی، فلسفی و کلامی را نشان میدهند. همینطور درباره اسطورههای ملل دیگر در خصوص آفرینش آسمان و زمین و آدم گزارشهای درخور توجهی آورده و گزارشهای مربوط به ادیان و عقاید ایرانی را با بیان شرح ملاقات خود با کسانی که با آنها مواجه حضوری داشته، مستند ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>. | وی در سه فصل بعدی، درباره آفرینش و امور مربوط به مبادی اعتقادی دینداران همچون لوح و قلم و عرش و فرشتگان و غیره پرداخته و آنگاه آفرینش آسمان و زمین و آدم و چگونگی پراکنده شدن فرزندان وی بر زمین را به بحث گذاشته است. این مباحث که در مواردی با اطلاعات گسترده نجومی و نگرش انتقادی مطرح شدهاند، تسلط کامل مؤلف بر مبانی نجومی، فلسفی و کلامی را نشان میدهند. همینطور درباره اسطورههای ملل دیگر در خصوص آفرینش آسمان و زمین و آدم گزارشهای درخور توجهی آورده و گزارشهای مربوط به ادیان و عقاید ایرانی را با بیان شرح ملاقات خود با کسانی که با آنها مواجه حضوری داشته، مستند ساخته است<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>. | ||
نویسنده، فصل نهم را به ذکر عقاید ملل گوناگون در خصوص فتنههایی که در پایان کار جهان رخ میدهد و وجوبی که برای رستاخیز عالم قائل میشوند، اختصاص داده است. در این فصل، ضمن اینکه اعتقادات سایر اقوام در خصوص پایان کار جهان و دوران باقیمانده از عمر آن را میآورد، با ذکر نمونههایی در زمینه ویرانی شهرها و آبادیها نیز اطلاعاتی آورده و دگرگونیهای اقلیمی و جغرافیایی را علت این امر ذکر | نویسنده، فصل نهم را به ذکر عقاید ملل گوناگون در خصوص فتنههایی که در پایان کار جهان رخ میدهد و وجوبی که برای رستاخیز عالم قائل میشوند، اختصاص داده است. در این فصل، ضمن اینکه اعتقادات سایر اقوام در خصوص پایان کار جهان و دوران باقیمانده از عمر آن را میآورد، با ذکر نمونههایی در زمینه ویرانی شهرها و آبادیها نیز اطلاعاتی آورده و دگرگونیهای اقلیمی و جغرافیایی را علت این امر ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. | ||
عقاید مردم گوناگون را در خصوص مهدویت نیز آورده، سپس به دیگر فتنههایی که در پایان کار عالم رخ خواهد داد، پرداخته است؛ هرچند ابن مطهر در این فصول نهگانه نیز اطلاعات تاریخی فراوانی ارائه میدهد و با توجه به نوع بینش وی و مفهوم گستردهای که از تاریخ مد نظر داشته، تمام کتاب او را میتوان منبعی تاریخنگارانه برشمرد<ref>ر.ک: همان</ref>. | عقاید مردم گوناگون را در خصوص مهدویت نیز آورده، سپس به دیگر فتنههایی که در پایان کار عالم رخ خواهد داد، پرداخته است؛ هرچند ابن مطهر در این فصول نهگانه نیز اطلاعات تاریخی فراوانی ارائه میدهد و با توجه به نوع بینش وی و مفهوم گستردهای که از تاریخ مد نظر داشته، تمام کتاب او را میتوان منبعی تاریخنگارانه برشمرد<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش