۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
جزء اول، مباحث مربوط به اجتهاد را مورد بحث و بررسى قرار داده است. | جزء اول، مباحث مربوط به اجتهاد را مورد بحث و بررسى قرار داده است. | ||
نويسنده، معتقد است كه مقوله اجتهاد، از مهمترين مسائل فقه اسلامى، از زمان حضور معصوم(ع) تا عصر حاضر بوده و مجتهدان، وظيفه حمل تكاليف الهى | نويسنده، معتقد است كه مقوله اجتهاد، از مهمترين مسائل فقه اسلامى، از زمان حضور معصوم(ع) تا عصر حاضر بوده و مجتهدان، وظيفه حمل تكاليف الهى برای بشر را همواره بر عهده داشتهاند. | ||
وى، اجتهاد را از دو منظر شيعه و سنى، مورد بحث قرار داده است. به بيان وى، اجتهاد نزد شيعه اماميه، عبارت است از بهكارگرفتن نهايت توانايى خويش در راه كشف احكام از ادله، بنابراین، آن، استنباط فروع، از اصول مأثوره در دين مىباشد و مبنى بر دو اصل كتاب و سنت معصومين(ع) است، اما نزد اهل سنت، اصل مستقلى، در مقابل كتاب و سنت مىباشد. | وى، اجتهاد را از دو منظر شيعه و سنى، مورد بحث قرار داده است. به بيان وى، اجتهاد نزد شيعه اماميه، عبارت است از بهكارگرفتن نهايت توانايى خويش در راه كشف احكام از ادله، بنابراین، آن، استنباط فروع، از اصول مأثوره در دين مىباشد و مبنى بر دو اصل كتاب و سنت معصومين(ع) است، اما نزد اهل سنت، اصل مستقلى، در مقابل كتاب و سنت مىباشد. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
وى، اجتهاد را، واجب كفايى مىداند و معتقد است اگر در عصرى، كسى متكفل آن نشود، تمامى مكلفين آن عصر، عاصى بوده و دليل آن را نيز، آيه شريفه'''«فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فىالدين»''' ذكر كرده است. | وى، اجتهاد را، واجب كفايى مىداند و معتقد است اگر در عصرى، كسى متكفل آن نشود، تمامى مكلفين آن عصر، عاصى بوده و دليل آن را نيز، آيه شريفه'''«فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فىالدين»''' ذكر كرده است. | ||
وى، پس از واجب دانستن اجتهاد | وى، پس از واجب دانستن اجتهاد برای كسى كه داراى قوه استنباط است، مبادى اجتهاد و اقسام آن را مورد بحث قرار داده و در ادامه، امكان تحقق مجتهد مطلق را بررسى نموده است. | ||
تقليد | تقليد برای كسى كه خود داراى ملكه اجتهاد است، مجتهد و جواز تقليد از وى، احكام مجتهد مطلق، امكان تحقق مجتهد متجزى، متجزى در مبادى اجتهاد، مبحث تخطئه و تصويب، مستندات ولايت فقيه، عدالت و مرجعيت، مفهوم و حقيقت عدالت، عدالت نزد علماى علم اخلاق، رابطه عدالت و اجتناب از معصيت، تقسيم معاصى به كبيره و صغيره، منظور از اجتناب از كباير و عدم اصرار بر صغاير، حقيقت معاصى، حقيقت اصرار بر صغاير و رابطه عدالت با مروت، توبه و عصمت، از جمله مباحث اين جزء مىباشد. | ||
نويسنده، معتقد است وجوب اعلام، | نويسنده، معتقد است وجوب اعلام، برای مجتهدى كه دچار نسيان در ادله احكام شرعيه و اضمحلال رأى در مبانى فقه شده است، داير مدار اين امر مىباشد كه اين مسئله را، از باب شبهات موضوعيه بدانيم يا از باب شبهات حكميه؛ كه بنا بر اول، همچنانكه فحص در مورد آن واجب نيست، اعلام نيز واجب نمىباشد و بنا بر دوم، اعلام واجب است. | ||
تبدل رأى مجتهد، از ديگر مباحث مطرح شده، مىباشد و نويسنده، اين مسئله را ذيل سه جهت زير، مورد بحث و بررسى قرار داده است: | تبدل رأى مجتهد، از ديگر مباحث مطرح شده، مىباشد و نويسنده، اين مسئله را ذيل سه جهت زير، مورد بحث و بررسى قرار داده است: | ||
#اينكه بحث در اين مسئله، متوقف بر قول به تحقق خطا در اجتهاد مىباشد، اما بنا بر قول به تصويب، | #اينكه بحث در اين مسئله، متوقف بر قول به تحقق خطا در اجتهاد مىباشد، اما بنا بر قول به تصويب، برای اين بحث، ثمرهاى وجود نخواهد داشت؛ | ||
#اگر تبدل رأى محقق شود، عمل به رأى سابق، نه | #اگر تبدل رأى محقق شود، عمل به رأى سابق، نه برای خود مجتهد جايز است و نه برای مقلدين وى؛ | ||
#نسبت ميان اين مسئله و مبحث اجزاء، عموم و خصوص من وجه مىباشد. | #نسبت ميان اين مسئله و مبحث اجزاء، عموم و خصوص من وجه مىباشد. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
نويسنده، مجراى تقليد را، احكام فرعيه عمليه، مانند صلات، صوم و... عنوان كرده و معتقد است كه طبق نظر مشهور علما، در اصول دين (كه مطلوب در آنها، نفس معرفت و اعتقاد مىباشد، مانند ايمان به مبدأ، معاد، رسالت و امامت)، تقليد جايز نبوده و در اينگونه امور، بر هر مسلمانى، اجتهاد به حسب علم و اطلاعات شخصى، واجب است. | نويسنده، مجراى تقليد را، احكام فرعيه عمليه، مانند صلات، صوم و... عنوان كرده و معتقد است كه طبق نظر مشهور علما، در اصول دين (كه مطلوب در آنها، نفس معرفت و اعتقاد مىباشد، مانند ايمان به مبدأ، معاد، رسالت و امامت)، تقليد جايز نبوده و در اينگونه امور، بر هر مسلمانى، اجتهاد به حسب علم و اطلاعات شخصى، واجب است. | ||
وى، تقليد از مجتهد اعلم را كه عبارت است از مجتهدى كه آگاهتر به قواعد مورد نياز در استنباط حكم شرعى و مدارك علميه شرعيه | وى، تقليد از مجتهد اعلم را كه عبارت است از مجتهدى كه آگاهتر به قواعد مورد نياز در استنباط حكم شرعى و مدارك علميه شرعيه برای علم به فروع فقيه بوده و اطلاعات وى در مسائل شرعيه و رواياتى كه پيرامون احكام صادر شده، بيشتر مىباشد، واجب دانسته و معتقد است كه مرجع تعيين اعلميّت، اهل خبره و مطلعين اين علم مىباشند. | ||
در باب تخيير بين تقليد از اعلم و تقليد از غير اعلم، تنبيهات متعددى ذكر شده است. | در باب تخيير بين تقليد از اعلم و تقليد از غير اعلم، تنبيهات متعددى ذكر شده است. |
ویرایش