أصول‌الدين (بزدوی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>')
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۳: خط ۳:
| عنوان =أصول‌الدين (بزدوی)
| عنوان =أصول‌الدين (بزدوی)
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[بزدوي، محمد بن محمد]] (نويسنده)
[[بزدوی، محمد بن محمد]] (نویسنده)
   
   
[[لنس، هانس پيتر]] (محقق)
[[لنس، هانس پيتر]] (محقق)
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}
}}


'''أصول‌الدين'''، تألیف عالم ماتریدی قرن پنجم هجری، [[بزدوي، محمد بن محمد|ابوالیسر محمد بزدوی (پزدوی)]] است که تحقیق آن توسط هانس پیتر لنس و تعلیقه آن به همت احمد حجازی سقا صورت گرفته است.
'''أصول‌الدين'''، تألیف عالم ماتریدی قرن پنجم هجری، [[بزدوی، محمد بن محمد|ابوالیسر محمد بزدوی (پزدوی)]] است که تحقیق آن توسط هانس پیتر لنس و تعلیقه آن به همت احمد حجازی سقا صورت گرفته است.


ماتریدیه یکی از نحله‎های کلامی اهل سنت بشمار می‎رود و از نظر فقهی تابع عقاید [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] هستند و این اثر یکی از آثار گران‎بها در این مذهب محسوب می‎شود.
ماتریدیه یکی از نحله‎های کلامی اهل سنت بشمار می‎رود و از نظر فقهی تابع عقاید [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] هستند و این اثر یکی از آثار گران‎بها در این مذهب محسوب می‎شود.
خط ۴۲: خط ۴۲:
محقق در مقدمه زمان و دلیل تحقیق کتاب را نوشته<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص3-4</ref>، سپس ساختار و دسته‎بندی کتاب را به معرض نمایش گذاشته<ref>ر.ک: همان، ص5-8</ref> و در پایان سیره نویسنده را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص9-12</ref>. نویسنده در مقدمه‎اش از انگیزه نگارش کتابش سخن به میان آورده است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص13-14</ref>.
محقق در مقدمه زمان و دلیل تحقیق کتاب را نوشته<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص3-4</ref>، سپس ساختار و دسته‎بندی کتاب را به معرض نمایش گذاشته<ref>ر.ک: همان، ص5-8</ref> و در پایان سیره نویسنده را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص9-12</ref>. نویسنده در مقدمه‎اش از انگیزه نگارش کتابش سخن به میان آورده است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص13-14</ref>.


[[بزدوي، محمد بن محمد|بزدوی]] در کتاب «أصول ‎الدين»، نظام کلامی خود را که در واقع همان چارچوب فکری مکتب ماتریدیه است، تبیین کرده و توضیح داده است. وی عقاید ماتریدیه را همان باورهای «اهل سنت و جماعت» و روش پیامبر(ص) دانسته و با انگیز مبارزه با اندیشه‎های فلسفی و عقاید گمراهان و بدعت‎گذاران، این کتاب را نوشته است. [[بزدوي، محمد بن محمد|بزدوی]]، فیلسوفان را به سبب عقایدی که در مورد خدا، نبوت و معاد دارند، کافر می‎داند<ref>ر.ک: گذشته، ناصر، ج13، ص637</ref>.
[[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] در کتاب «أصول ‎الدين»، نظام کلامی خود را که در واقع همان چارچوب فکری مکتب ماتریدیه است، تبیین کرده و توضیح داده است. وی عقاید ماتریدیه را همان باورهای «اهل سنت و جماعت» و روش پیامبر(ص) دانسته و با انگیز مبارزه با اندیشه‎های فلسفی و عقاید گمراهان و بدعت‎گذاران، این کتاب را نوشته است. [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]]، فیلسوفان را به سبب عقایدی که در مورد خدا، نبوت و معاد دارند، کافر می‎داند<ref>ر.ک: گذشته، ناصر، ج13، ص637</ref>.


ساختمان هندسی اندیشه‎های کلامی [[بزدوي، محمد بن محمد|بزدوی]] بر دو‎گانه‎انگاری جهان ذهن و جهان عین و مسلم داشتن جهان خارج، همچون یک واقعیت و حقیقت نفس‎الامری است. بدین قرار نخست با سوفسطاییان درگیر می‎شود؛ پس ‎از آن به معرفی منابع معرفت کلامی می‎پردازد و آراء دیگران را در این زمینه نقد می‎کند و تعقل و استدلال را حجت می‎شمارد. وی سپس بحث جواهر و اعراض را پیش می‎کشد تا از رهگذر آن ـ برخلاف اندیشه فیلسوفان ـ به اثبات حدوث کل عالم بپردازد و آن را مقدمه‎ای برای اثبات پدیدآورنده عالم قرار دهد؛ آنگاه در بحث توحید اثبات می‎کند که این پدیدآورنده، واحد است و اندیشه‎های دوگانه و سه‎گانه‎باوران را به ‎نقد می‎کشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
ساختمان هندسی اندیشه‎های کلامی [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] بر دو‎گانه‎انگاری جهان ذهن و جهان عین و مسلم داشتن جهان خارج، همچون یک واقعیت و حقیقت نفس‎الامری است. بدین قرار نخست با سوفسطاییان درگیر می‎شود؛ پس ‎از آن به معرفی منابع معرفت کلامی می‎پردازد و آراء دیگران را در این زمینه نقد می‎کند و تعقل و استدلال را حجت می‎شمارد. وی سپس بحث جواهر و اعراض را پیش می‎کشد تا از رهگذر آن ـ برخلاف اندیشه فیلسوفان ـ به اثبات حدوث کل عالم بپردازد و آن را مقدمه‎ای برای اثبات پدیدآورنده عالم قرار دهد؛ آنگاه در بحث توحید اثبات می‎کند که این پدیدآورنده، واحد است و اندیشه‎های دوگانه و سه‎گانه‎باوران را به ‎نقد می‎کشد<ref>ر.ک: همان</ref>.


در مبحث ذات الهی، عقیده او این است که خدا شبیه چیزی نیست و از این رهگذر با همه فرقه‎هایی که به تجسیم یا تشبیه معتقدند، درگیر می‎شود و آیه‎های مورد استناد مشبهه را به نفع الهیات تنزیهی تأویل می‎کند. در مورد صفات خدا، تبیین وی از صفات به اندیشه‎های اشاعره در این باب نزدیک می‎شود. او برخلاف معتزله، برای صفات، به حقیقتی ورای ذات معتقد است و این صفات را قائم به ذات می‎داند<ref>ر.ک: همان</ref>.  
در مبحث ذات الهی، عقیده او این است که خدا شبیه چیزی نیست و از این رهگذر با همه فرقه‎هایی که به تجسیم یا تشبیه معتقدند، درگیر می‎شود و آیه‎های مورد استناد مشبهه را به نفع الهیات تنزیهی تأویل می‎کند. در مورد صفات خدا، تبیین وی از صفات به اندیشه‎های اشاعره در این باب نزدیک می‎شود. او برخلاف معتزله، برای صفات، به حقیقتی ورای ذات معتقد است و این صفات را قائم به ذات می‎داند<ref>ر.ک: همان</ref>.  
خط ۵۲: خط ۵۲:
در مسئله جبر و اختیار، باز او به «کسب» اشاعره نزدیک می‎شود. او برخلاف معتزله و همسو با اشاعره معتقد است که نمی‎توانیم بگوییم که کاری بر خدا واجب است یا واجب نیست؛ زیرا افعال خدا بر اساس مشیت مطلق اوست، نه بر مقتضای احکام عقل عملی و بر اساس آیاتی از قرآن خدا خبر داده است که گاه در حق بندگان کاری می‎کند که به صلاح آنان نیست. او برخلاف معتزله افعال الهی را معلل به اغراض نمی‎داند، بلکه مشیت مطلق خدا را که مقید به هیچ قیدی نیست، حاکم بر همه‎چیز می‎انگارد<ref>ر.ک: همان</ref>.
در مسئله جبر و اختیار، باز او به «کسب» اشاعره نزدیک می‎شود. او برخلاف معتزله و همسو با اشاعره معتقد است که نمی‎توانیم بگوییم که کاری بر خدا واجب است یا واجب نیست؛ زیرا افعال خدا بر اساس مشیت مطلق اوست، نه بر مقتضای احکام عقل عملی و بر اساس آیاتی از قرآن خدا خبر داده است که گاه در حق بندگان کاری می‎کند که به صلاح آنان نیست. او برخلاف معتزله افعال الهی را معلل به اغراض نمی‎داند، بلکه مشیت مطلق خدا را که مقید به هیچ قیدی نیست، حاکم بر همه‎چیز می‎انگارد<ref>ر.ک: همان</ref>.


در مسئله وعد و وعید، [[بزدوي، محمد بن محمد|بزدوی]] همچون مرجئه از وعیدیه سخت دور می‎شود و بر آن است که مرتکبان کبیره در دوزخ نمی‎مانند و شاید اصلاً به آنجا نروند. در باب ایمان، وی همان باور اشاعره را تأیید می‎کند. درباره اثبات روز رستاخیز، استدلال وی مبتنی بر حکمت عملی و عدل خداوند درباره کسانی است که در دنیا کیفر نمی‎بینند. چیزی که ما را به یاد استدلال امانوئل کانت فیلسوف آلمانی در این باب می‎اندازد<ref>ر.ک: همان</ref>.
در مسئله وعد و وعید، [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] همچون مرجئه از وعیدیه سخت دور می‎شود و بر آن است که مرتکبان کبیره در دوزخ نمی‎مانند و شاید اصلاً به آنجا نروند. در باب ایمان، وی همان باور اشاعره را تأیید می‎کند. درباره اثبات روز رستاخیز، استدلال وی مبتنی بر حکمت عملی و عدل خداوند درباره کسانی است که در دنیا کیفر نمی‎بینند. چیزی که ما را به یاد استدلال امانوئل کانت فیلسوف آلمانی در این باب می‎اندازد<ref>ر.ک: همان</ref>.


در مبحث امامت و سیاست، بر پایه اینکه امام باید از همه برتر باشد، همچون سایر اهل سنت، ابوبکر را خلیفه شایسته پس از پیامبر(ص) می‎داند و باور شیعه را مردود می‎شمارد و معزول کردن امام را در هنگام تخلف روا نمی‎داند<ref>ر.ک: همان</ref>.
در مبحث امامت و سیاست، بر پایه اینکه امام باید از همه برتر باشد، همچون سایر اهل سنت، ابوبکر را خلیفه شایسته پس از پیامبر(ص) می‎داند و باور شیعه را مردود می‎شمارد و معزول کردن امام را در هنگام تخلف روا نمی‎داند<ref>ر.ک: همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش