کلیات دیوان وهاج خوانساری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(لینک درون متنی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
# شریعت صرف را مجاز مى‎داند و براى رسیدن به حقیقت، گذر از طریقت را لازم مى‎داند.
# شریعت صرف را مجاز مى‎داند و براى رسیدن به حقیقت، گذر از طریقت را لازم مى‎داند.
# هنگامى که مراحل سلوک را طى مى‎نماید و باده از جام تجلّى صفات مى‎نوشد، از تعلیم و تعلّم دست کشیده و کتاب و درس را به کنار مى‎گذارد؛  
# هنگامى که مراحل سلوک را طى مى‎نماید و باده از جام تجلّى صفات مى‎نوشد، از تعلیم و تعلّم دست کشیده و کتاب و درس را به کنار مى‎گذارد؛  
'''به درس عشق تو مشغول و فارغم از زید'''
{{شعر}}
مرا چه کار که او ضارب است یا مضروب
{{ب|'' به درس عشق تو مشغول و فارغم از زید''' مرا چه کار که او ضارب است یا مضروب''}}
'''برو به میکده زاهد! کتاب زهد بِهِل'''
{{ب|'' برو به میکده زاهد! کتاب زهد بِهِل''' به کفر زلف خم اندر خمش مسلمان باش''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>.'''
به کفر زلف خم اندر خمش مسلمان باش'''<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>.'''


ب)- شخصیت شاعرى:  
ب)- شخصیت شاعرى:  
خط ۷۸: خط ۷۷:


در دیوان اشعار او گاهی به کلمات غریب و نامستعملی مانند: منهوب، ‎منکوب، ‎دواب، ‎عتاب، ‎غیاث، ‎نکاث، ‎قماط، ‎قربوس، ‎کلف و... برمی‎خوریم. او غزل‎هایى دارد که در تمام ابیاتش کلمه مخصوصى تکرار مى‎شود. از جمله غزلى با «ردیف» سماور و با مطلع زیر که بنا به خواست معشوقه‎اش در وصف سماور سروده است:
در دیوان اشعار او گاهی به کلمات غریب و نامستعملی مانند: منهوب، ‎منکوب، ‎دواب، ‎عتاب، ‎غیاث، ‎نکاث، ‎قماط، ‎قربوس، ‎کلف و... برمی‎خوریم. او غزل‎هایى دارد که در تمام ابیاتش کلمه مخصوصى تکرار مى‎شود. از جمله غزلى با «ردیف» سماور و با مطلع زیر که بنا به خواست معشوقه‎اش در وصف سماور سروده است:
{{شعر}}
{{ب|'' یار پرى‎چهره در کنار سماور''|2='' کرده طراز چمن عذار سماور''}}


'''یار پرى‎چهره در کنار سماور      کرده طراز چمن عذار سماور'''
{{ب|'' خون دل عاشقان بود که به استکان''|2='' ریخت ز قورى که بُد سوار سماور''}}{{پایان شعر}}
 
'''خون دل عاشقان بود که به استکان     ریخت ز قورى که بُد سوار سماور'''


همچنین در میان اشعار او به برخی تشبیهات و استعارات جالب برخورد می‎کنیم، مانند بوق غیرت، کشتی ایجاد، درهای جنون، ترک کمان‎دار، خرمن عمر، تیغ دو ابرو، شربت فنا، یونس دل، زنجیر توکل، عروس غنچه، کنگره قرب و...<ref>ر.ک: همان، ص28-30</ref>.
همچنین در میان اشعار او به برخی تشبیهات و استعارات جالب برخورد می‎کنیم، مانند بوق غیرت، کشتی ایجاد، درهای جنون، ترک کمان‎دار، خرمن عمر، تیغ دو ابرو، شربت فنا، یونس دل، زنجیر توکل، عروس غنچه، کنگره قرب و...<ref>ر.ک: همان، ص28-30</ref>.
خط ۹۳: خط ۹۲:
استناد به آیات و احادیث و اصطلاحات عربى در دیوان مشاهده مى‎شود و غالبا یکى از مصراع‎ها و یا هر دو مصراع بیت به عربى آورده شده است، مانند:
استناد به آیات و احادیث و اصطلاحات عربى در دیوان مشاهده مى‎شود و غالبا یکى از مصراع‎ها و یا هر دو مصراع بیت به عربى آورده شده است، مانند:


'''شحنه بازار عشقت زد خروش     که «لدوا للموت وَ ابنوا لِلخَراب»'''
{{شعر}}
 
{{ب|'' شحنه بازار عشقت زد خروش''|2='' که «لدوا للموت وَ ابنوا لِلخَراب»''}}{{پایان شعر}}


یا
یا


'''ز دو لعل گشت شکرفشان       که «أنا الشّهيد بكربلا»'''
{{شعر}}
 
{{ب|'' ز دو لعل گشت شکرفشان''|2='' که «أنا الشّهيد بكربلا»''}}{{پایان شعر}}


و
و


'''فبدت على لمعاته، ظهرت على صفحاته       طلعت على قبساته، أحدية حقّ‎ ذو المنن'''<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>.
{{شعر}}
 
{{ب|'' فبدت على لمعاته، ظهرت على صفحاته''|2='' طلعت على قبساته، أحدية حقّ‎ ذو المنن''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص30-31</ref>.


ه)- ‎اوضاع اجتماعى و سیاسى:  
ه)- ‎اوضاع اجتماعى و سیاسى:  
خط ۱۰۷: خط ۱۱۲:
در اشعارش ذکرى از اوضاع اجتماعى و سیاسى و تاریخى زمانه و روزگارش نشده است؛ فقط‍‎ در بیت 931، اشاره‎اى به سال سرودن قصیده (سنه 1310) دارد.
در اشعارش ذکرى از اوضاع اجتماعى و سیاسى و تاریخى زمانه و روزگارش نشده است؛ فقط‍‎ در بیت 931، اشاره‎اى به سال سرودن قصیده (سنه 1310) دارد.


'''هزاروسیصدوده سال رفته است و هنوز     به گوش جان رسد آواز گریه اطفال'''<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>.
{{شعر}}
 
{{ب|'' هزاروسیصدوده سال رفته است و هنوز''|2='' به گوش جان رسد آواز گریه اطفال''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>.


و)- ‎نظیره‎گویى:  
و)- ‎نظیره‎گویى:  


[[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|وهاج]]، شاعرى نظیره‎گوست که در این زمینه از حافظ‍‎، سعدى، مولوى، نظامى و... تغذیه فکرى داشته است. نمونه‎هاى مثالى زیر (ترکیبات، اصطلاحات، مضامین و...) گویاى مطلب است:
[[وهاج خوانساري، محمد بن امير علي اصغر|وهاج]]، شاعرى نظیره‎گوست که در این زمینه از حافظ‍‎، سعدى، مولوى، نظامى و... تغذیه فکرى داشته است. نمونه‎هاى مثالى زیر (ترکیبات، اصطلاحات، مضامین و...) گویاى مطلب است:
'''پرتو حسن تو چون شد جلوه‎گر       بُرد از خلق دو عالم صبر و تاب'''
{{شعر}}
{{ب|'' پرتو حسن تو چون شد جلوه‎گر''|2='' بُرد از خلق دو عالم صبر و تاب''}}
{{پایان شعر}}
 
چنان‎که حافظ گوید:
چنان‎که حافظ گوید:
'''در ازل پرتو حسنت ز تجلّى دم زد       عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد'''
{{شعر}}
{{ب|'' در ازل پرتو حسنت ز تجلّى دم زد''|2='' عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد''}}
{{پایان شعر}}
و
و
'''روى به هر سو کنم نیست مرا اختیار     مى‎کشدم سوى خود، سلسله موى دوست'''
{{شعر}}
{{ب|'' روى به هر سو کنم نیست مرا اختیار''|2='' مى‎کشدم سوى خود، سلسله موى دوست''}}
{{پایان شعر}}
چنان‎که سعدی گوید:  
چنان‎که سعدی گوید:  
'''سلسله موى دوست حلقه دام بلاست     هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست'''
{{شعر}}
{{ب|'' سلسله موى دوست حلقه دام بلاست''|2='' هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست''}}
{{پایان شعر}}
و
و
'''در بزم عاشقانى و از غایت ظهور     هریک به جستجوى تو مدهوش و محو و مات'''
{{شعر}}
{{ب|'' در بزم عاشقانى و از غایت ظهور''|2='' هریک به جستجوى تو مدهوش و محو و مات''}}
{{پایان شعر}}
چنان‎که شیخ محمود شبستری گوید:
چنان‎که شیخ محمود شبستری گوید:
'''جهان جمله فروغ نور حق دان     حق اندر وى زپیدایى است پنهان'''<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>.
{{شعر}}
{{ب|'' جهان جمله فروغ نور حق دان''|2='' حق اندر وى زپیدایى است پنهان''}} {{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>.
   
   
==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش