المبسوط في القراءات العشر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه ها' به 'ه‌ها'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه ها' به 'ه‌ها')
خط ۳۶: خط ۳۶:
اسامی بسیاری از کسانی که ابن مهران در کتابش ذکر کرده، معمولاً در جاهای دیگر نیامده است. محقق کتاب، می‌نویسد: [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزری]] در «[[غاية النهاية في طبقات القراء|غایة النهایة]]» برخی از آنان را ذکر کرده و من نام برخی دیگر از آنان به‌ویژه برخی شیوخ [[ابن مهران، احمد بن حسين|ابن مهران]] را در جای دیگر غیر از این کتاب، ندیدم.<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>
اسامی بسیاری از کسانی که ابن مهران در کتابش ذکر کرده، معمولاً در جاهای دیگر نیامده است. محقق کتاب، می‌نویسد: [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزری]] در «[[غاية النهاية في طبقات القراء|غایة النهایة]]» برخی از آنان را ذکر کرده و من نام برخی دیگر از آنان به‌ویژه برخی شیوخ [[ابن مهران، احمد بن حسين|ابن مهران]] را در جای دیگر غیر از این کتاب، ندیدم.<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>
این اثر، بیشترین تأثیر را بر نوشته‌های بعدی در این موضوع، به‌ویژه بر کتاب‌های دانی (متوفی 444ق)، مخصوصاً کتاب التیسر او و [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزری]] (متوفی 832ق) و... گذاشته است.<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>
این اثر، بیشترین تأثیر را بر نوشته‌های بعدی در این موضوع، به‌ویژه بر کتاب‌های دانی (متوفی 444ق)، مخصوصاً کتاب التیسر او و [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزری]] (متوفی 832ق) و... گذاشته است.<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>
کتاب، دارای دو بخش اصلی است که نویسنده در بخش اول به معرفی اسانید نه نفر از قاریان، یعنی؛ نافع، عبدالله بن کثیر، ابو عمرو بن علاء، عبدالله بن عامر، عاصم، حمزة بن حبیب زیات، کسائی، یعقوب و خلف پرداخته است. مثلاً در بخش قرائت‌های نافع به بیان قرائات ورش مصری (عثمان به سعید)، اسماعیل بن جعفر بن ابی کثیر بن ابراهیم انصاری و قالون نحوی (ابوموسی، عیسی بن مینای مدنی) پرداخته است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8-85</ref> عنوان بخش دوم کتاب، ذکر الحروف است. نویسنده در این بخش قرائات مختلف از سوره حمد تا اخلاص را بیان می‌کند. مثلاً در سوره حمد (فاتحة الکتاب) نوشته: ابوجعفر و نافع و ابن کثیر و ابوعمرو و ابن عامر و حمزه، کلمه مالک در آیه «مالِكِ‌ يَوْمِ‌ الدِّين» را بدون الف و به‌صورت «مَلِکِ...» خوانده‌اند و عاصم و کسائی و یعقوب و ابوحاتم و خلف با الف و به‌صورت «مَالِک...». در کسره کاف و لام، اختلافی نیست. بر بکار مقری قرائت کردم و او گفت: بر ابوعلی صوّاف مقری قرائت کردم و او گفت بر ابوعمر دوری قرائت کردم و گفت: کسائی گفت: بخوان (مَلِكِ يَومِ الدّين) و (مالِكِ‌ يَوْمِ‌ الدِّينِ‌)؛ یعنی بر هر دو وجه می‌خواند.... از میان قاریان، حمزه، کلمه «الصراط» را در همه قرآن و در تمامی روایات از او به‌جز روایت عبدالله بن صالح عجلی، به اشمام به زاء می‌خواند؛ و در روایت عبدالله بن صالح عجلی این کلمه را به صاد می‌خواند... حمزه، حرف «هاء» در کلمات (علیهم) و (إلیهم) و (لدیهم) را در تمام قرآن به ضم هاء می‌خواند و یعقوب نیز کلمات (عليهم) و (إليهم) و (لديهم) و (عليهما) و (إليهما) و (عليهن) و (فيهما) و (فيهم) و (فيهن) و در کل، در مواردی که هاءی وجود دارد که قبل آن یاء ساکنه هست را به ضم هاء قرائت کرده است. این قانون در مواردی که یاء ماقبل هاء در این کلمات، به دلیلی افتاده باشد (مانند فاستفتهم و أ لم یأتهم و...) هم جاری است.<ref>ر.ک: همان، ص86-87</ref>
کتاب، دارای دو بخش اصلی است که نویسنده در بخش اول به معرفی اسانید نه نفر از قاریان، یعنی؛ نافع، عبدالله بن کثیر، ابو عمرو بن علاء، عبدالله بن عامر، عاصم، حمزة بن حبیب زیات، کسائی، یعقوب و خلف پرداخته است. مثلاً در بخش قرائت‌های نافع به بیان قرائات ورش مصری (عثمان به سعید)، اسماعیل بن جعفر بن ابی کثیر بن ابراهیم انصاری و قالون نحوی (ابوموسی، عیسی بن مینای مدنی) پرداخته است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8-85</ref> عنوان بخش دوم کتاب، ذکر الحروف است. نویسنده در این بخش قرائات مختلف از سوره حمد تا اخلاص را بیان می‌کند. مثلاً در سوره حمد (فاتحة الکتاب) نوشته: ابوجعفر و نافع و ابن کثیر و ابوعمرو و ابن عامر و حمزه، کلمه مالک در آیه «مالِكِ‌ يَوْمِ‌ الدِّين» را بدون الف و به‌صورت «مَلِکِ...» خوانده‌اند و عاصم و کسائی و یعقوب و ابوحاتم و خلف با الف و به‌صورت «مَالِک...». در کسره کاف و لام، اختلافی نیست. بر بکار مقری قرائت کردم و او گفت: بر ابوعلی صوّاف مقری قرائت کردم و او گفت بر ابوعمر دوری قرائت کردم و گفت: کسائی گفت: بخوان (مَلِكِ يَومِ الدّين) و (مالِكِ‌ يَوْمِ‌ الدِّينِ‌)؛ یعنی بر هر دو وجه می‌خواند.... از میان قاریان، حمزه، کلمه «الصراط» را در همه قرآن و در تمامی روایات از او به‌جز روایت عبدالله بن صالح عجلی، به اشمام به زاء می‌خواند؛ و در روایت عبدالله بن صالح عجلی این کلمه را به صاد می‌خواند... حمزه، حرف «هاء» در کلمات (علیهم) و (إلیهم) و (لدیهم) را در تمام قرآن به ضم هاء می‌خواند و یعقوب نیز کلمات (عليهم) و (إليهم) و (لديهم) و (عليهما) و (إليهما) و (عليهن) و (فيهما) و (فيهم) و (فيهن) و در کل، در مواردی که‌هاءی وجود دارد که قبل آن یاء ساکنه هست را به ضم هاء قرائت کرده است. این قانون در مواردی که یاء ماقبل هاء در این کلمات، به دلیلی افتاده باشد (مانند فاستفتهم و أ لم یأتهم و...) هم جاری است.<ref>ر.ک: همان، ص86-87</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش