۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
#:در اواخر قرن دوم هجري كه آذربايجان همچنان به دست خلفاي بغداد اداره مىشد يك نهضت مذهبی كه مبتني بر احساسات ملي و عقايد مزدكي بود، به نام خرمدينان پديد آمد. بابك در حدود سال 201 هجري قمري به پيشوايي خرمدينان رسيد و در اردبيل و حوالي آن مدت 22 سال مبارزه او با دولت عباسي طول كشيد. پنجاه سال بعد از شكست خرمدين؛ يعني از سال 276 تا سال 317 هجري در آذربايجان سلسله ساجيان به وجود آمد. مركز ساجيان نخست در مراغه بود. بعداً به اردبيل انتقال يافت، اولاد محمد بن ابىالساج تا سال 325 هجري در اردبيل و بردع و مراغه حكمراني مىكردند. نخستين سكههايي كه نام اردبيل دارد مربوط به اين خاندان است. پس از ساجيان سلسله ديلمي مسافران با سالاريان جاي آن را گرفت؛ ولي دولت سالاريان نيز مستعجل بود». | #:در اواخر قرن دوم هجري كه آذربايجان همچنان به دست خلفاي بغداد اداره مىشد يك نهضت مذهبی كه مبتني بر احساسات ملي و عقايد مزدكي بود، به نام خرمدينان پديد آمد. بابك در حدود سال 201 هجري قمري به پيشوايي خرمدينان رسيد و در اردبيل و حوالي آن مدت 22 سال مبارزه او با دولت عباسي طول كشيد. پنجاه سال بعد از شكست خرمدين؛ يعني از سال 276 تا سال 317 هجري در آذربايجان سلسله ساجيان به وجود آمد. مركز ساجيان نخست در مراغه بود. بعداً به اردبيل انتقال يافت، اولاد محمد بن ابىالساج تا سال 325 هجري در اردبيل و بردع و مراغه حكمراني مىكردند. نخستين سكههايي كه نام اردبيل دارد مربوط به اين خاندان است. پس از ساجيان سلسله ديلمي مسافران با سالاريان جاي آن را گرفت؛ ولي دولت سالاريان نيز مستعجل بود». | ||
#با گفتاري در رابطه با بررسی تاريخي حوادث و اتفاقات اين شهر در زمان پهلوي آغاز شده است. گفتارهاي بعد به زبان و مذهب و آداب و رسوم و نيز ابنيه و آثار تاريخي آن اختصاص يافته است. در گفتار آخر نيز نقدهاي بزرگان پيرامون کتاب آورده شده است. | #با گفتاري در رابطه با بررسی تاريخي حوادث و اتفاقات اين شهر در زمان پهلوي آغاز شده است. گفتارهاي بعد به زبان و مذهب و آداب و رسوم و نيز ابنيه و آثار تاريخي آن اختصاص يافته است. در گفتار آخر نيز نقدهاي بزرگان پيرامون کتاب آورده شده است. | ||
#:بابا صفرى به نقل از کتاب بحرالانساب ابنعتبه احمد بن على بن الحسين الحسنى نوشته است: «از فرزندان صالح امام موسى كاظم عليهالسلام پنج نفر به اسامى حمزه، قدرالدين، قوامالدين، بدرالدين و صدرالدين از بغداد روى به ولايت رى نهادند و چون به اين شهر رسيدند، متفرق شدند. هدف آنان تفسير احكام اسلام و ارشاد مردم بود و به همين خاطر به رى و اردبيل عزيمت كردند كه آن دو شهر مركز ايران و آذربايجان بودند. حمزه و صدرالدين به سوى اردبيل رهسپار شدند و آن جا را موطن خويش قرار داده، اقامت كردند و در اين شهر درگذشتند. مقبره حضرت حمزه(ع) در روستاى كلخوران در جوار بقعه شيخ امينالدين جبرييل، پدر شيخ صفىالدين اردبيلى و در شمال آستانه كوچك او ساخته شده و قبر حضرت صدرالدين(ع) هم در يك كيلومترى غرب آن قرار دارد». | #:[[صفری، بابا بن عبدالعظیم|بابا صفرى]] به نقل از کتاب بحرالانساب ابنعتبه احمد بن على بن الحسين الحسنى نوشته است: «از فرزندان صالح امام موسى كاظم عليهالسلام پنج نفر به اسامى حمزه، قدرالدين، قوامالدين، بدرالدين و صدرالدين از بغداد روى به ولايت رى نهادند و چون به اين شهر رسيدند، متفرق شدند. هدف آنان تفسير احكام اسلام و ارشاد مردم بود و به همين خاطر به رى و اردبيل عزيمت كردند كه آن دو شهر مركز ايران و آذربايجان بودند. حمزه و صدرالدين به سوى اردبيل رهسپار شدند و آن جا را موطن خويش قرار داده، اقامت كردند و در اين شهر درگذشتند. مقبره حضرت حمزه(ع) در روستاى كلخوران در جوار بقعه شيخ امينالدين جبرييل، پدر شيخ صفىالدين اردبيلى و در شمال آستانه كوچك او ساخته شده و قبر حضرت صدرالدين(ع) هم در يك كيلومترى غرب آن قرار دارد». | ||
#:گزارشهايي نيز از ساخت و ساز ابنيه و اماكن مذهبی در زمان خود مىدهد: «در تابستان سال 1350 خورشيدي مسجد سابق پير مادر را خراب كردند و مسجد جديدي با ديوارهاي آجري و تيرآهن بر جاي آن بنا كردند و در قسمتي از كف مسجد براي قرار دادن پايه ستون جايي را كنده بودند كه در آن استخوانهاي زيادي از انسانهاي فوت كرده به چشم ميخورد». | #:گزارشهايي نيز از ساخت و ساز ابنيه و اماكن مذهبی در زمان خود مىدهد: «در تابستان سال 1350 خورشيدي مسجد سابق پير مادر را خراب كردند و مسجد جديدي با ديوارهاي آجري و تيرآهن بر جاي آن بنا كردند و در قسمتي از كف مسجد براي قرار دادن پايه ستون جايي را كنده بودند كه در آن استخوانهاي زيادي از انسانهاي فوت كرده به چشم ميخورد». | ||
#:مراسمات مذهبی و عزادارىها از بخشهاي خواندني اين جلد مىباشد. در بخشي از فصل دوم چنين ميخوانيم: «اصولاً عزاداري در اردبيل در تمام طول سال برگزار ميشود. معمولاً صبحهاي جمعه يا عصر جمعه به هياتهايي كه هر هفته در منزل يكىشان جمع ميشوند و نوحهخواني ميكنند و سينهزني. هر هياتي پرچمها و علائم خاصي دارد. اين عزاداريها با مناسبتهاي روز هم تناسب دارد و بسته به حال و هواي آن زمان ادعيهها و نوحهها خوانده ميشوند. | #:مراسمات مذهبی و عزادارىها از بخشهاي خواندني اين جلد مىباشد. در بخشي از فصل دوم چنين ميخوانيم: «اصولاً عزاداري در اردبيل در تمام طول سال برگزار ميشود. معمولاً صبحهاي جمعه يا عصر جمعه به هياتهايي كه هر هفته در منزل يكىشان جمع ميشوند و نوحهخواني ميكنند و سينهزني. هر هياتي پرچمها و علائم خاصي دارد. اين عزاداريها با مناسبتهاي روز هم تناسب دارد و بسته به حال و هواي آن زمان ادعيهها و نوحهها خوانده ميشوند. |
ویرایش