رسائل حکیم سبزوارى: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدوله' به '‌الدوله'
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»')
جز (جایگزینی متن - ' الدوله' به '‌الدوله')
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
 
[[پرونده:NUR13931J1.jpg|بندانگشتی|رسائل حکیم سبزوارى]]
{{جعبه اطلاعات کتاب
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| تصویر =NUR13931J1.jpg
|+
| عنوان =رسائل حکیم سبزوارى
|-
| عنوان‌های دیگر =مشتمل بر مباحث مهم عرفانی و فلسفی و مسائل اعتقادی  
! نام کتاب!! data-type="bookName" |رسائل حکیم سبزوارى
| پدیدآوران =
|-
[[سبزواری، هادی]] (نويسنده)
|نام های دیگر کتاب
| data-type="otherBookNames" |مشتمل بر مباحث مهم عرفانی و فلسفی و مسائل اعتقادی  
|-
|پدیدآورندگان
| data-type="authors" |[[سبزواری، هادی]] (نويسنده)
   
   
[[آشتیانی، جلال‌الدین]] (مصحح)
[[آشتیانی، جلال‌الدین]] (مصحح)
|-
| زبان = فارسی
|زبان  
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏1225‎‏ ‎‏1376  
| data-type="language" | فارسی
| موضوع =
|-
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14  
|کد کنگره  
| data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏BBR‎‏ ‎‏1225‎‏ ‎‏1376  
|-
|موضوع  
| data-type="subject" |عرفان - متون قدیمی تا قرن 14  


فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14  
فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14  
|-
| ناشر =
|ناشر  
اسوه  
| data-type="publisher" | اسوه  
| مکان نشر = ايران - تهران
|-
| سال نشر = |مجلد1: 1376ش ,  
|مکان نشر  
| data-type="publishPlace" | ايران - تهران
|-
||سال نشر  
| ata-type="publishYear" |مجلد1: 1376ش ,  
|- class="articleCode"


|کد اتوماسیون  
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE13931AUTOMATIONCODE
| data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE13931AUTOMATIONCODE
| چاپ =2
|}
| تعداد جلد =1
</div>
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}
'''رسائل حکیم سبزوارى'''، مجموعه 19 رساله از آثار عرفانی، فلسفی و کلامی [[سبزواری، هادی|ملاهادی سبزواری]] است که با مقدمه و تصحیح و تعلیقات [[آشتیانی، جلال‌الدین|سید جلال‌الدین آشتیانی]] برای اولین بار در سال 1343ش به‌وسیله دانشگاه مشهد منتشر شده است.
'''رسائل حکیم سبزوارى'''، مجموعه 19 رساله از آثار عرفانی، فلسفی و کلامی [[سبزواری، هادی|ملاهادی سبزواری]] است که با مقدمه و تصحیح و تعلیقات [[آشتیانی، جلال‌الدین|سید جلال‌الدین آشتیانی]] برای اولین بار در سال 1343ش به‌وسیله دانشگاه مشهد منتشر شده است.


خط ۶۲: خط ۴۹:
{{ب|''چون شود سیمرغ جانش آشکار''|2=''موسى از وحشت شود موسی جه‏وار''» <ref>متن کتاب، ص363</ref>}}
{{ب|''چون شود سیمرغ جانش آشکار''|2=''موسى از وحشت شود موسی جه‏وار''» <ref>متن کتاب، ص363</ref>}}
{{پایان شعر}} ولی استاد آشتیانی در نقد این کلام چنین نوشته است: مصنف علامه، بین مبانى اهل عرفان و اهل حکمت دائماً خلط می‌‏کند «مقام بى ‏یبصر و بى‏ یسمع» مربوط به مقام فنا در توحید است که سالک بعدازآنکه قدم به فرق عقول نهاد به این مقام می‌رسد<ref>همان، ص363 پاورقی 3</ref>.
{{پایان شعر}} ولی استاد آشتیانی در نقد این کلام چنین نوشته است: مصنف علامه، بین مبانى اهل عرفان و اهل حکمت دائماً خلط می‌‏کند «مقام بى ‏یبصر و بى‏ یسمع» مربوط به مقام فنا در توحید است که سالک بعدازآنکه قدم به فرق عقول نهاد به این مقام می‌رسد<ref>همان، ص363 پاورقی 3</ref>.
# مؤلف به مناسبتی لغزیده و گرفتار مدح حاکمان جائر زمانه شده و با عباراتی طولانی و اغراق‌آمیز نوشته است: چون... جناب جلالت‌مآب، صدر الصدور و بدر البدور، الّذى حسن ظهوره فى الظّهور؛ کالنور على شاهق الطور، صدر اعظم و وزیر افخم، اعتماد الدوله میرزا آقاخان نورى «ادام اللّه ظلاله على رؤس المسلمین و ضاعف اللّه افضاله على الفقراء و المساکین»<ref>همان، ص211- 212</ref>. استاد آشتیانی آگاهانه و منصفانه در نقد این ثنای ناروا نوشته است: این جملات را که بعد از مدح ناصرالدین‌شاه مصداق «زاد فى الطنبور نغمة اخرى» است نباید حمل بر انحطاط روحى این عارف نامدار نمود بلکه محمول است بر بى‏خبرى او از اوضاع و احوال آن ‏زمان و حسن ‏ظن او به ظلمه «عصمنا اللّه تعالى من هذه الزلات» که فساد حکام بر اکثر مردم مخفى بوده است و همین بى‏خبرى از اوضاع و احوال بود که مردم ما را از قافله تمدن عقب انداخت وگرنه هیچ محمل صحیحى براى افعال و اعمال میرزا آقاخان نورى نمی‌توان یافت که رسماً براى سفارت بیگانه جاسوسى می‌نمود، شرط قبولى مقام صدارت را از بین بردن امیرکبیر میرزا تقی‌خان امیرنظام «نضر اللّه وجهه و اعلى اللّه قدره» قرار داد به اصرار و اغواى او امیرکبیر شهید شد. وى با همه شئون و حیثیت این مرد بزرگ بازى نمود، کوشید که اسم امیرکبیر را از صفحه اعیان حک نماید، غافل از آن‏که «و اللّه متم نوره و لو کره...».... وجود میرزا آقاخان لکه ننگى بر تاریخ ایران است، در پستى و دنائت تالى نداشته است و گشودن زبان به مدح چنین عنصر پلیدى دور از مقام این عارف بزرگوار است...<ref>همان، ص211 و 212 پاورقی 1</ref>.
# مؤلف به مناسبتی لغزیده و گرفتار مدح حاکمان جائر زمانه شده و با عباراتی طولانی و اغراق‌آمیز نوشته است: چون... جناب جلالت‌مآب، صدر الصدور و بدر البدور، الّذى حسن ظهوره فى الظّهور؛ کالنور على شاهق الطور، صدر اعظم و وزیر افخم، اعتماد‌الدوله میرزا آقاخان نورى «ادام اللّه ظلاله على رؤس المسلمین و ضاعف اللّه افضاله على الفقراء و المساکین»<ref>همان، ص211- 212</ref>. استاد آشتیانی آگاهانه و منصفانه در نقد این ثنای ناروا نوشته است: این جملات را که بعد از مدح ناصرالدین‌شاه مصداق «زاد فى الطنبور نغمة اخرى» است نباید حمل بر انحطاط روحى این عارف نامدار نمود بلکه محمول است بر بى‏خبرى او از اوضاع و احوال آن ‏زمان و حسن ‏ظن او به ظلمه «عصمنا اللّه تعالى من هذه الزلات» که فساد حکام بر اکثر مردم مخفى بوده است و همین بى‏خبرى از اوضاع و احوال بود که مردم ما را از قافله تمدن عقب انداخت وگرنه هیچ محمل صحیحى براى افعال و اعمال میرزا آقاخان نورى نمی‌توان یافت که رسماً براى سفارت بیگانه جاسوسى می‌نمود، شرط قبولى مقام صدارت را از بین بردن امیرکبیر میرزا تقی‌خان امیرنظام «نضر اللّه وجهه و اعلى اللّه قدره» قرار داد به اصرار و اغواى او امیرکبیر شهید شد. وى با همه شئون و حیثیت این مرد بزرگ بازى نمود، کوشید که اسم امیرکبیر را از صفحه اعیان حک نماید، غافل از آن‏که «و اللّه متم نوره و لو کره...».... وجود میرزا آقاخان لکه ننگى بر تاریخ ایران است، در پستى و دنائت تالى نداشته است و گشودن زبان به مدح چنین عنصر پلیدى دور از مقام این عارف بزرگوار است...<ref>همان، ص211 و 212 پاورقی 1</ref>.
# مضمون این روایت (ان اللّه خلق آدم على صورته) با هیچ مبنایی از مبانى دینى مخالفت ندارد. در بعضى از روایات صحیحه وارد از طریق اهل عصمت و طهارت بنا به نقل اکابر محدثان طایفه ناجیه شیعه «کثرهم اللّه تعالى» این مضمون را می‌توان استفاده کرد، درصورتی‌که از صورت مظهریت تامه نسبت به اسماء و صفات حق استفاده شود که مطابق باشد با مفاد آیه کریمه: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» نه در موضعى وارد باشد که مستلزم مفاسد و مخالف صریح عقل و نقل گردد. آقاى دکتر ابوالعلاء عفیفى دانشمند مصرى که این روایت را اثر یهودى معروف می‌داند باید اعتراف می‌‏کرد که ناقل این روایت محدثان عامه هستند که در کتب خود از چند طریق این حدیث مجعول را نقل کرده‌‏اند و از این قبیل احادیث در کتب آن‌ها بسیار است. استاد عفیفى و دیگر متجدّدان عصر، از قرآن و حدیث‏ بى‏اطلاعند<ref>همان، ص185- 186</ref>.
# مضمون این روایت (ان اللّه خلق آدم على صورته) با هیچ مبنایی از مبانى دینى مخالفت ندارد. در بعضى از روایات صحیحه وارد از طریق اهل عصمت و طهارت بنا به نقل اکابر محدثان طایفه ناجیه شیعه «کثرهم اللّه تعالى» این مضمون را می‌توان استفاده کرد، درصورتی‌که از صورت مظهریت تامه نسبت به اسماء و صفات حق استفاده شود که مطابق باشد با مفاد آیه کریمه: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» نه در موضعى وارد باشد که مستلزم مفاسد و مخالف صریح عقل و نقل گردد. آقاى دکتر ابوالعلاء عفیفى دانشمند مصرى که این روایت را اثر یهودى معروف می‌داند باید اعتراف می‌‏کرد که ناقل این روایت محدثان عامه هستند که در کتب خود از چند طریق این حدیث مجعول را نقل کرده‌‏اند و از این قبیل احادیث در کتب آن‌ها بسیار است. استاد عفیفى و دیگر متجدّدان عصر، از قرآن و حدیث‏ بى‏اطلاعند<ref>همان، ص185- 186</ref>.


خط ۷۳: خط ۶۰:
== وابسته‌ها ==
== وابسته‌ها ==
   
   
==پیوندها==
 
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش