۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سازي' به 'سازی') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''عقليات إسلامية'''، اثر [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنيه]] (بيروت 1322-1400 ق، نجف) است كه در آن، نويسنده برخى از مباحث اعتقادى را با بهرهگيرى از روش جدلى و كلامى در دو جلد، به زبان عربى توضيح داده است. | '''عقليات إسلامية'''، اثر [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنيه]] (بيروت 1322-1400 ق، نجف) است كه در آن، نويسنده برخى از مباحث اعتقادى را با بهرهگيرى از روش جدلى و كلامى در دو جلد، به زبان عربى توضيح داده است. | ||
نويسنده، زمان و مكان نگارش كتاب را معلوم نكرده؛ آرى در جلد دوم، تنها زمان مقدمه آن را مشخص نموده است؛ در آنجا كه نوشته است: «... پيكاسو، نقاش اسپانيايى - در سال گذشته (1973م) درگذشت...» (ر. | نويسنده، زمان و مكان نگارش كتاب را معلوم نكرده؛ آرى در جلد دوم، تنها زمان مقدمه آن را مشخص نموده است؛ در آنجا كه نوشته است: «... پيكاسو، نقاش اسپانيايى - در سال گذشته (1973م) درگذشت...» (ر.ک: مقدمه كتاب، ج2، ص513)؛ پس اين مقدمه، در سال 1974م، نوشته شده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
روش نويسنده در اين اثر، جدلى و كلامى است. | روش نويسنده در اين اثر، جدلى و كلامى است. | ||
گفتنى است كه كتاب حاضر به زبان عربى جديد نوشته شده است و در آن برخى از تعابير و اصطلاحات امروزى رايج در جوامع عربزبان مشاهده مىشود كه در عربى قديم وجود نداشته است؛ از جمله اين واژگان و اصطلاحات: «أزمة» (ر. | گفتنى است كه كتاب حاضر به زبان عربى جديد نوشته شده است و در آن برخى از تعابير و اصطلاحات امروزى رايج در جوامع عربزبان مشاهده مىشود كه در عربى قديم وجود نداشته است؛ از جمله اين واژگان و اصطلاحات: «أزمة» (ر.ک: متن كتاب، ج1، ص127)؛ به معناى بحران و «روجية جارودي» (ر.ک: همان، ج1، ص153)؛ به معناى روژه گارودى فيلسوف فرانسوى و «الكتلة الشرقية» (ر.ک: همان، ج2، ص745)؛ به معناى بلوك شرق. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
3. جالب است كه نويسنده در بحثى تحت عنوان «من كتاب [[الصلة مع التكملة و صلة الصلة|الصلة]] بين التصوف و التشيع»، نخست مىگويد: «... كتاب مفصل «[[الصلة مع التكملة و صلة الصلة|الصلة]] بين التصوف و التشيع»، نوشته دكتر كامل مصطفى شيبى را خواندم و اين كتاب، بهطور كلى ارزش خواندن دارد؛ هرچند اشتباهاتى هم در آن هست و كداميك از ما در گفتار و رفتار و دريافت و حكم كردنش معصوم است»؟! و بعد داورى كرده و نوشته: «تصوف در پندار من، به هيچ دينى از اديان ارتباطى ندارد؛ همانطوركه به هيچ علمى از علوم ارتباطى ندارد و فقط عاملى فردى و نفسانى و سلوكى است، مانند جهاد با نفس اماره و پايدارى در برابر فريبها و قدرتمندى اراده و...»، سپس چنين نوشته: «بههرحال، قصدم اين نيست كه معناى تصوف را مشخص كنم و آن را از ساير مفاهيم جدا سازم و من در اين زمينه، مطمئن و متخصص نيستم و قصد اولى من اين است كه از اين كتاب، مطالبى را عرضه كنم كه ارتباط و علاقهاى با اهلبيت(ع) دارد» (همان، ج2، ص560)؛ شگفتآور است كه نويسنده از سويى خودش را متخصص و داور نمىداند و از سوى ديگر به داورى منفى و بهطور كلى و با قاطعيت مىپردازد. | 3. جالب است كه نويسنده در بحثى تحت عنوان «من كتاب [[الصلة مع التكملة و صلة الصلة|الصلة]] بين التصوف و التشيع»، نخست مىگويد: «... كتاب مفصل «[[الصلة مع التكملة و صلة الصلة|الصلة]] بين التصوف و التشيع»، نوشته دكتر كامل مصطفى شيبى را خواندم و اين كتاب، بهطور كلى ارزش خواندن دارد؛ هرچند اشتباهاتى هم در آن هست و كداميك از ما در گفتار و رفتار و دريافت و حكم كردنش معصوم است»؟! و بعد داورى كرده و نوشته: «تصوف در پندار من، به هيچ دينى از اديان ارتباطى ندارد؛ همانطوركه به هيچ علمى از علوم ارتباطى ندارد و فقط عاملى فردى و نفسانى و سلوكى است، مانند جهاد با نفس اماره و پايدارى در برابر فريبها و قدرتمندى اراده و...»، سپس چنين نوشته: «بههرحال، قصدم اين نيست كه معناى تصوف را مشخص كنم و آن را از ساير مفاهيم جدا سازم و من در اين زمينه، مطمئن و متخصص نيستم و قصد اولى من اين است كه از اين كتاب، مطالبى را عرضه كنم كه ارتباط و علاقهاى با اهلبيت(ع) دارد» (همان، ج2، ص560)؛ شگفتآور است كه نويسنده از سويى خودش را متخصص و داور نمىداند و از سوى ديگر به داورى منفى و بهطور كلى و با قاطعيت مىپردازد. | ||
4. نويسنده تأكيد كرده است: «... ما ايمان داريم كه هر دينى كه تاجران جنگ و عاملان غارت و فقر مردم مىخواهند، بهزودى بدون ترديد مىميرد، ولى دين حضرت محمد(ص) و اهل بيت طاهرينش(ع) كه همراه كسانى است كه براى عدالت و امنيت و رفاه تلاش مىكنند، باقى مىماند تا زمانى كه آسمانها و زمين باقى است... دوست داشتن خير با انگيزه دين و عقيده، مطلبى است و يارى كردن بلوك شرق بر ضدّ بلوك غرب با انگيزههاى سياسى، مطلبى ديگر...» (ر. | 4. نويسنده تأكيد كرده است: «... ما ايمان داريم كه هر دينى كه تاجران جنگ و عاملان غارت و فقر مردم مىخواهند، بهزودى بدون ترديد مىميرد، ولى دين حضرت محمد(ص) و اهل بيت طاهرينش(ع) كه همراه كسانى است كه براى عدالت و امنيت و رفاه تلاش مىكنند، باقى مىماند تا زمانى كه آسمانها و زمين باقى است... دوست داشتن خير با انگيزه دين و عقيده، مطلبى است و يارى كردن بلوك شرق بر ضدّ بلوك غرب با انگيزههاى سياسى، مطلبى ديگر...» (ر.ک: همان، ج2، ص742-744). | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش