پندهای معصومین علیهم‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۹: خط ۵۹:
نويسنده در مقدمه، به منظور بيان عواملى كه غرايز را كنترل مى‌كند، به تشريح چهار مكتب اساسى اخلاقى كه عالى‌ترين آن، ديدگاه قرآن و اسلام است، پرداخته است. اين مكاتب به ترتيب عبارتند از:
نويسنده در مقدمه، به منظور بيان عواملى كه غرايز را كنترل مى‌كند، به تشريح چهار مكتب اساسى اخلاقى كه عالى‌ترين آن، ديدگاه قرآن و اسلام است، پرداخته است. اين مكاتب به ترتيب عبارتند از:


1- مكتب سقراط و افلاطون كه عقيده داشتند رهبرى صحيح عواطف و غرايز و به ثمر رساندن درخت فضيلت و اخلاق، در پرتو علم و دانش است و انسان در سايه اين دو، خوبى‌ها و بدى‌ها را درك كرده و به فضايل اخلاقى گرايش پيدا مى‌كند (همان، ص14).
1- مكتب سقراط و افلاطون كه عقيده داشتند رهبرى صحيح عواطف و غرايز و به ثمر رساندن درخت فضيلت و اخلاق، در پرتو علم و دانش است و انسان در سايه اين دو، خوبى‌ها و بدى‌ها را درك كرده و به فضايل اخلاقى گرايش پيدا مى‌كند <ref>همان، ص14</ref>.


2- اخلاق انتفاعى كه ماهيت آن، اين است كه چه بكنيم كه درآمد بيشتر داشته و موقعيت و شخصيت ما در اجتماع افزايش پيدا كند (همان، ص16).
2- اخلاق انتفاعى كه ماهيت آن، اين است كه چه بكنيم كه درآمد بيشتر داشته و موقعيت و شخصيت ما در اجتماع افزايش پيدا كند <ref>همان، ص16</ref>.


3- اخلاق متكى به مذهب به‌طورى‌كه عقايد مذهبى و اعتقادى به پاداش و كيفر روز رستاخير، پشتوانه اصول اخلاقى باشد (همان، ص17).
3- اخلاق متكى به مذهب به‌طورى‌كه عقايد مذهبى و اعتقادى به پاداش و كيفر روز رستاخير، پشتوانه اصول اخلاقى باشد <ref>همان، ص17</ref>.


4- اخلاق از ديدگاه اسلام كه آن است كه انسان را از نظر روحى و علمى، طورى تربيت مى‌كند و چنان علوم و معارفى در وجود انسان مى‌پروراند كه با وجود آن، موضوعى براى رذائل اخلاقى باقى نمى‌ماند و ريشه رذائل اخلاقى را از بيخ و بن مى‌كند، نه آنكه درصدد معالجه و مبارزه با مفاسد اخلاقى برآيد و آن در موقعى است كه انسان «فضيلت خوبى» را براى ذات فضيلت و خوبى خود بداند (همان، ص20).
4- اخلاق از ديدگاه اسلام كه آن است كه انسان را از نظر روحى و علمى، طورى تربيت مى‌كند و چنان علوم و معارفى در وجود انسان مى‌پروراند كه با وجود آن، موضوعى براى رذائل اخلاقى باقى نمى‌ماند و ريشه رذائل اخلاقى را از بيخ و بن مى‌كند، نه آنكه درصدد معالجه و مبارزه با مفاسد اخلاقى برآيد و آن در موقعى است كه انسان «فضيلت خوبى» را براى ذات فضيلت و خوبى خود بداند <ref>همان، ص20</ref>.


باب اول كتاب در يازده فصل زير، به پندهاى يگانه اختصاص يافته است:
باب اول كتاب در يازده فصل زير، به پندهاى يگانه اختصاص يافته است:


در فصل اول، احاديث منقول از برخى از علما، بدون ذكر نام ايشان، آمده است. به عنوان مثال، برخى از اين احاديث، عبارتند از: «بدانيد وجود شما بهايى جز بهشت ندارد، مبادا به غير از آن خود را بفروشيد» و «بدانيد تقوى مركب راهوارى است، پرهيزگاران بر آن سوار شده و مهارش را بدست گرفته‌اند و آنان را به مقصد بهشت مى‌رساند، بدانيد گناه مركب چموشى است، گناهكاران بر گرده آن نشسته‌اند، مهارش گسيخته و راكب را به پرتگاه دوزخ مى‌افكند» (متن كتاب، ص29).
در فصل اول، احاديث منقول از برخى از علما، بدون ذكر نام ايشان، آمده است. به عنوان مثال، برخى از اين احاديث، عبارتند از: «بدانيد وجود شما بهايى جز بهشت ندارد، مبادا به غير از آن خود را بفروشيد» و «بدانيد تقوى مركب راهوارى است، پرهيزگاران بر آن سوار شده و مهارش را بدست گرفته‌اند و آنان را به مقصد بهشت مى‌رساند، بدانيد گناه مركب چموشى است، گناهكاران بر گرده آن نشسته‌اند، مهارش گسيخته و راكب را به پرتگاه دوزخ مى‌افكند» <ref>متن كتاب، ص29</ref>.


فصل دوم، دربردارنده جملاتى حكيمانه از پيامبر(ص) است، مانند: «قرآن درمان (دردهاى بشر) است»؛ «دعا حقيقت عبادت است» و «قرض ذلت است» (همان، ص31).
فصل دوم، دربردارنده جملاتى حكيمانه از پيامبر(ص) است، مانند: «قرآن درمان (دردهاى بشر) است»؛ «دعا حقيقت عبادت است» و «قرض ذلت است» <ref>همان، ص31</ref>.


فصل سوم، بيانات حكميانه از پيامبر(ص) را در خود جاى داده است كه از آن جمله است: «هر كه سكوت كند نجات يابد»؛ «هر كه براى خدا تواضع كند، خدا او را رفعت دهد و هر كه تكبر كند، خدا او را خوار كند» و «هر كه از خطاى ديگران بگذرد، خدا از گناهش بگذرد» (همان، ص38).
فصل سوم، بيانات حكميانه از پيامبر(ص) را در خود جاى داده است كه از آن جمله است: «هر كه سكوت كند نجات يابد»؛ «هر كه براى خدا تواضع كند، خدا او را رفعت دهد و هر كه تكبر كند، خدا او را خوار كند» و «هر كه از خطاى ديگران بگذرد، خدا از گناهش بگذرد» <ref>همان، ص38</ref>.


در فصل چهارم، مواعظى از پيامبر(ص) جاى گرفته است كه عبارتند از: «بهشت در لفافه‌اى از ناملايمات است و دوزخ در لفافه‌اى از شهوت»؛ «محبت خدا بر آنكس كه در غضب حلم كند واجب است» و «روز قيامت مردم با نيت‌هاى خود مبعوث مى‌شوند» (همان، ص44).
در فصل چهارم، مواعظى از پيامبر(ص) جاى گرفته است كه عبارتند از: «بهشت در لفافه‌اى از ناملايمات است و دوزخ در لفافه‌اى از شهوت»؛ «محبت خدا بر آنكس كه در غضب حلم كند واجب است» و «روز قيامت مردم با نيت‌هاى خود مبعوث مى‌شوند» <ref>همان، ص44</ref>.


فصل پنجم تا هشتم نيز دربردارند كلماتى حكيمانه از پيامبر(ص) است، مانند: «مؤمن از يك سوراخ دوباره گزيده نمى‌شود»؛ «هركه شكر مردم نكند، شكر خدا نكرده»؛ «قضا را جز دعا، چيزى برنگرداند» و «امت من، امت مرحومه‌اند (يعنى خدا را به آنان نظر لطف و رحمت است)» (همان، ص50- 59).
فصل پنجم تا هشتم نيز دربردارند كلماتى حكيمانه از پيامبر(ص) است، مانند: «مؤمن از يك سوراخ دوباره گزيده نمى‌شود»؛ «هركه شكر مردم نكند، شكر خدا نكرده»؛ «قضا را جز دعا، چيزى برنگرداند» و «امت من، امت مرحومه‌اند (يعنى خدا را به آنان نظر لطف و رحمت است)» <ref>همان، ص50- 59</ref>.


در فصل نهم، به تمثيلات پيامبر(ص) اشاره گرديده است كه از آن جمله است: «اهل بيت(ع) من مانند كشتى نوح‌اند كه هر كس سوار شد، نجات يافت و هر كه تخلف كرد، غرق شد»؛ «اصحاب من در ميان امت، چون نمك غذايند، غذا جز با نمك اصلاح نشود»؛ «امت من مانند است كه (سر تا پا خير است) معلوم نيست اولش بهتر است يا آخرش» (همان، ص59).
در فصل نهم، به تمثيلات پيامبر(ص) اشاره گرديده است كه از آن جمله است: «اهل بيت(ع) من مانند كشتى نوح‌اند كه هر كس سوار شد، نجات يافت و هر كه تخلف كرد، غرق شد»؛ «اصحاب من در ميان امت، چون نمك غذايند، غذا جز با نمك اصلاح نشود»؛ «امت من مانند است كه (سر تا پا خير است) معلوم نيست اولش بهتر است يا آخرش» (همان، ص59).
۰

ویرایش