الرسائل التوحيدية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محيى‌ الدين' به 'محيى‌الدين'
جز (جایگزینی متن - 'محيى‌ الدين' به 'محيى‌الدين')
خط ۵۲: خط ۵۲:
و در پايان فصل دوم آن يادآور مى‌شود: وقد ظهر مماتقدم انّ اثبات اكمل مراتب توحيدالحق سبحانه هو الذى اختص به شريعة الإسلام المقدسة و هذا هو المقام المحمدى الذى اختص به محمد و الطاهرون من آله صلى‌اللّه عليهم و الاولياء من الأمّه على نحو الوارثه.
و در پايان فصل دوم آن يادآور مى‌شود: وقد ظهر مماتقدم انّ اثبات اكمل مراتب توحيدالحق سبحانه هو الذى اختص به شريعة الإسلام المقدسة و هذا هو المقام المحمدى الذى اختص به محمد و الطاهرون من آله صلى‌اللّه عليهم و الاولياء من الأمّه على نحو الوارثه.


اين گونه جملات، نكته لطيفى را به ياد انسان مى‌آورد كه محيى‌ الدين بن عربى در جاى جاى فصوص و فتوحات مكيّه به طور عام و در فصّ نوحى فصوص‌الحكم به طور خاص به ذكر آن پرداخته و گفته است: هيچ مكتب و مشرب توحيدى در جمع ميان تشبيه و تنزيه صفات حق، جمله و عبارتى را كه قرآن كريم در بخش كوتاهى از آيه شريفه سوره شورى ذكر فرموده است، نياورده و حقّ مطلب را ادا نكرده است. او مى‌گويد: جمله '''"ليس كمثله شىء و هو السميع البصير"'''، جامع‌ترين آيه در جمع ميان تشبيه و تنزيه است؛ زيرا عبارت ليس كمثله شىء حاكى از تنريه و جمله و هو السميع البصير حاكى از تشبيه است. هر كدام از اين دو جمله نيز جداگانه تشبيه و تنزيه را در خود و با خود دارند؛ چه، اگر كاف را در كلمه كمثله زايد بدانيم، جمله از تنزيه حق و نداشتن همانند حكايت دارد و اين تنزيه است؛ ولى اگر كاف را زايد ندانيم، اين پاره آيه، حاكى از آن است كه هيچ كس را همانندى با حق در صفت نيست و اين نوعى تشبيه و جمله بعد نيز به همين ترتيب قابل تحليل است. اگر «هو» را مبتدا بگيريم، جمله از تشبيه و اگر ضمير حصر بگيريم، از تنزيه حكايت دارد و يكى از معانى اعجاز قرآن همين است كه در كوتاه‌ترين عبارت، عالى‌ترين و دقيق‌ترين نوع معرفت را بى‌هيچ تكلّف و تصنّعى مطرح مى‌كند.
اين گونه جملات، نكته لطيفى را به ياد انسان مى‌آورد كه محيى‌الدين بن عربى در جاى جاى فصوص و فتوحات مكيّه به طور عام و در فصّ نوحى فصوص‌الحكم به طور خاص به ذكر آن پرداخته و گفته است: هيچ مكتب و مشرب توحيدى در جمع ميان تشبيه و تنزيه صفات حق، جمله و عبارتى را كه قرآن كريم در بخش كوتاهى از آيه شريفه سوره شورى ذكر فرموده است، نياورده و حقّ مطلب را ادا نكرده است. او مى‌گويد: جمله '''"ليس كمثله شىء و هو السميع البصير"'''، جامع‌ترين آيه در جمع ميان تشبيه و تنزيه است؛ زيرا عبارت ليس كمثله شىء حاكى از تنريه و جمله و هو السميع البصير حاكى از تشبيه است. هر كدام از اين دو جمله نيز جداگانه تشبيه و تنزيه را در خود و با خود دارند؛ چه، اگر كاف را در كلمه كمثله زايد بدانيم، جمله از تنزيه حق و نداشتن همانند حكايت دارد و اين تنزيه است؛ ولى اگر كاف را زايد ندانيم، اين پاره آيه، حاكى از آن است كه هيچ كس را همانندى با حق در صفت نيست و اين نوعى تشبيه و جمله بعد نيز به همين ترتيب قابل تحليل است. اگر «هو» را مبتدا بگيريم، جمله از تشبيه و اگر ضمير حصر بگيريم، از تنزيه حكايت دارد و يكى از معانى اعجاز قرآن همين است كه در كوتاه‌ترين عبارت، عالى‌ترين و دقيق‌ترين نوع معرفت را بى‌هيچ تكلّف و تصنّعى مطرح مى‌كند.


بارى، حضرت علاّمه پس از طرح اين مرتبه توحيد، آن را فراتر از «مقام و مرتبه»، مى‌داند و مى‌گويد كه كاربرد اين گونه اصطلاحات در آن ساحت از باب تنگناى تعبير و نوعى مجاز است: و من هنا يظهرأن استعمال لفظ المقام و المرتبه و نحوهما هناك مجاز من باب ضيق التعبير.
بارى، حضرت علاّمه پس از طرح اين مرتبه توحيد، آن را فراتر از «مقام و مرتبه»، مى‌داند و مى‌گويد كه كاربرد اين گونه اصطلاحات در آن ساحت از باب تنگناى تعبير و نوعى مجاز است: و من هنا يظهرأن استعمال لفظ المقام و المرتبه و نحوهما هناك مجاز من باب ضيق التعبير.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش