۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شدهاند' به 'شدهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'ميشود' به 'میشود') |
||
| خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در بخش دوم شرح حال مختصرى از امراء، وزراء، علماء و مقربان شاه و طريقهى عزل و نصب مقامات دولتى و سوابق حكومتى ايشان بيان مى شود. | در بخش دوم شرح حال مختصرى از امراء، وزراء، علماء و مقربان شاه و طريقهى عزل و نصب مقامات دولتى و سوابق حكومتى ايشان بيان مى شود. | ||
ترتيب خاصى در اين بخش به چشم نميخورد، مقام و منزلت اشخاص و حتى تاريخ عزل ونصب در ذكر آنها رعايت نشده است به طورى كه ابتداء قورچى باشيان (داروغه.ريئس سلاح داران) و وزراء ذكر شده سپس به شرح حال صدر اعظمها، ايشيك آقاسى باشيان (ريئس سران دربار)، مقربان و... پرداخته | ترتيب خاصى در اين بخش به چشم نميخورد، مقام و منزلت اشخاص و حتى تاريخ عزل ونصب در ذكر آنها رعايت نشده است به طورى كه ابتداء قورچى باشيان (داروغه.ريئس سلاح داران) و وزراء ذكر شده سپس به شرح حال صدر اعظمها، ايشيك آقاسى باشيان (ريئس سران دربار)، مقربان و... پرداخته میشود. امراى عالى مقدار و وزراى عالى شان نيز در پايان ذكر میشوند. | ||
حالات شخصى شاه عباس دوم مانند توجه خاص وى به تحصيل خط و سواد، ذكر كمالات و ويژگى هاى خاص وى آغازگر حديقه دوم ميباشد. بيان و توضيح وقايعى كه در خلال سالهاى 1051 تا 1070ق اتفاق افتادهاند مانند تاجگزارى شاه، لشكركشى سپاه هندوستان، آمدن ايلچيان (سفير) حاكم هندوستان و نيز شرح جنگهايى با سپاهيان هندوستان، به ترتيب سال وقوع ادامه پيدا میكند. | حالات شخصى شاه عباس دوم مانند توجه خاص وى به تحصيل خط و سواد، ذكر كمالات و ويژگى هاى خاص وى آغازگر حديقه دوم ميباشد. بيان و توضيح وقايعى كه در خلال سالهاى 1051 تا 1070ق اتفاق افتادهاند مانند تاجگزارى شاه، لشكركشى سپاه هندوستان، آمدن ايلچيان (سفير) حاكم هندوستان و نيز شرح جنگهايى با سپاهيان هندوستان، به ترتيب سال وقوع ادامه پيدا میكند. | ||
اشاره به اوامر و نواهى شاه پيرامون اجراى احكام شريعت و منع از ارتكاب معاصى مانند جلوگيرى از شرب خمر و فتح قندهار از ديگر امور مهمى است كه در اين بخش به آنها پرداخته | اشاره به اوامر و نواهى شاه پيرامون اجراى احكام شريعت و منع از ارتكاب معاصى مانند جلوگيرى از شرب خمر و فتح قندهار از ديگر امور مهمى است كه در اين بخش به آنها پرداخته میشود. | ||
با خواندن كتاب اين گفته كه «تاريخ به دست حاكمان است» به ذهن خطور میكند، زيرا مؤلف جداى از اين كه مطالب را بسيار اغراقآميز و متملقانه بيان كرده، فقط به درج كمالات شاه و درباريان و نيز وقايع و حوادث مثبتى كه دراين ادوار به وقوع پيوسته، پرداخته و حتى ناكاميها و شكستها را چنين توجيه میكند كه مثلاًََ فلان امير يا سردارِ قهرمان [به مضمون صدق مشحون «گريزى به هنگام وسر بر بجاى به از پهلوانى و سر زير پاى» عار فرار برخود همواره ساخته و از ميدان ميگريزد ] (ص 27 و240) و يا مثلا آنجايى كه سفر عاشورخان چگينى، بيگلربيگى ولايت مرو باعث ازدياد مواد تفرقه و تشويش | با خواندن كتاب اين گفته كه «تاريخ به دست حاكمان است» به ذهن خطور میكند، زيرا مؤلف جداى از اين كه مطالب را بسيار اغراقآميز و متملقانه بيان كرده، فقط به درج كمالات شاه و درباريان و نيز وقايع و حوادث مثبتى كه دراين ادوار به وقوع پيوسته، پرداخته و حتى ناكاميها و شكستها را چنين توجيه میكند كه مثلاًََ فلان امير يا سردارِ قهرمان [به مضمون صدق مشحون «گريزى به هنگام وسر بر بجاى به از پهلوانى و سر زير پاى» عار فرار برخود همواره ساخته و از ميدان ميگريزد ] (ص 27 و240) و يا مثلا آنجايى كه سفر عاشورخان چگينى، بيگلربيگى ولايت مرو باعث ازدياد مواد تفرقه و تشويش میشود، عبارت «تا پريشان نشود كار به سامان نشود» (ص 123) را زينت عمل وى قرار ميدهد.شايد اگر ماهم به جاى مؤلف بوديم چنين ميكرديم؟ (الله عالم) | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
ویرایش