۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميگويد' به 'میگوید') |
جز (جایگزینی متن - 'شدهاند' به 'شدهاند') |
||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
گزنفون درباره انتقال قدرت به هخامنشيان نيز دچار اشتباه شده است. آن كورشى كه در تاريخ آمده و جد خويش، آستياگ را از سلطنت ساقط كرد و در نوشتههاى هرودت و كتسياس آمده است، براى بازى كردن نقش قهرمان نيكو خصالى كه بلندترين آرمان گزنفون به شمار ميرفت و در داستان وى مورد نياز بود، سودى نداشت. به گفته گزنفون آستياگ در محيط صلح و آرامش، هنگامى كه شاه ماد، در بستر خويش است، فوت میكند و كورش فتوحات خويش را نه در سمت شاهى بلكه به عنوان سردار كياكسارهوخشتره فرزند آستياگ كسب میكند. كورش سردار سپاه، افتخارات فراوانى به دست آورده بود كه با خضوع تمام نثار پاى كياكسار كه پادشاهى حقير ولى قانونى است میكند، در عوض پرهيزگارى و فرمانبردارى، كورش به پاداش خويش رسيده و هوخشتره كه پسرى نداشت، دختر خود را به او داده و كورش پادشاهى ايران و نيمى از جهان آن روز را به ارث ميبرد. | گزنفون درباره انتقال قدرت به هخامنشيان نيز دچار اشتباه شده است. آن كورشى كه در تاريخ آمده و جد خويش، آستياگ را از سلطنت ساقط كرد و در نوشتههاى هرودت و كتسياس آمده است، براى بازى كردن نقش قهرمان نيكو خصالى كه بلندترين آرمان گزنفون به شمار ميرفت و در داستان وى مورد نياز بود، سودى نداشت. به گفته گزنفون آستياگ در محيط صلح و آرامش، هنگامى كه شاه ماد، در بستر خويش است، فوت میكند و كورش فتوحات خويش را نه در سمت شاهى بلكه به عنوان سردار كياكسارهوخشتره فرزند آستياگ كسب میكند. كورش سردار سپاه، افتخارات فراوانى به دست آورده بود كه با خضوع تمام نثار پاى كياكسار كه پادشاهى حقير ولى قانونى است میكند، در عوض پرهيزگارى و فرمانبردارى، كورش به پاداش خويش رسيده و هوخشتره كه پسرى نداشت، دختر خود را به او داده و كورش پادشاهى ايران و نيمى از جهان آن روز را به ارث ميبرد. | ||
در حالى كه ميدانيم آستياگ فرزند هوخشتره است نه هوخشتره فرزند آستياگ و كورش سلطنت را از جدش آستياگ با شمشير ميستاند نه از طريق ارث و واگذارى مسالمت آميز... بنابرين كورش نامه چندان ارزش تاريخى ندارد زيرا وقايع تاريخى در اين اثر يا تحريف | در حالى كه ميدانيم آستياگ فرزند هوخشتره است نه هوخشتره فرزند آستياگ و كورش سلطنت را از جدش آستياگ با شمشير ميستاند نه از طريق ارث و واگذارى مسالمت آميز... بنابرين كورش نامه چندان ارزش تاريخى ندارد زيرا وقايع تاريخى در اين اثر يا تحريف شدهاند و يا به منظور اندرزگويى و تعليم اخلاقيات جعل شده است اما از لحاظ تاريخ و فرهنگ و وضع زندگى ايران آن زمان، منبع درجه اولى محسوب ميگردد. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش