۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميپردازد' به 'میپردازد') |
جز (جایگزینی متن - 'ميگويد' به 'میگوید') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نويسندگان ديگر، مانند بوسوئه و رولن با نظر تحسين كورش نامه را نگريستهاند. | نويسندگان ديگر، مانند بوسوئه و رولن با نظر تحسين كورش نامه را نگريستهاند. | ||
منتقدى به نام فرره جنبه اخلاقى كتاب را مورد توجه قرار داده و | منتقدى به نام فرره جنبه اخلاقى كتاب را مورد توجه قرار داده و میگوید: «گزنفون از نظر اصول واقعى اخلاقى، شخصيت و عمليات پادشاهان را از وقايع و حقايق تاريخى بيشتر مورد توجه قرار داده، بالنتيجه در كتابش حقايق تاريخى فداى اصول و نظرات اخلاقى شده است.» پس از او، آبه فراگيه و ويلمن ارزش اخلاقى كتاب را ستودهاند. | ||
اين اثر تاريخى به نامهاى ديگرى نيز خوانده شده است از جمله سيروپدى، رساله كورش، تعليم و تربيت كورش، سيروس نامه يا كتاب تربيت كورش و سيرت كورش كبير. | اين اثر تاريخى به نامهاى ديگرى نيز خوانده شده است از جمله سيروپدى، رساله كورش، تعليم و تربيت كورش، سيروس نامه يا كتاب تربيت كورش و سيرت كورش كبير. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
چون آستياژ اوصاف نو خويش را ميشنود از دخترش ميخواهد تا كورش را نزد او بفرستد و تا مدتى كه او در سرزمين مادها بود، دوستى و محبت آنها را جلب كرده و پس از فرا گرفتن سواركارى در آنجا، نزد كمبوجيه باز ميگردد. | چون آستياژ اوصاف نو خويش را ميشنود از دخترش ميخواهد تا كورش را نزد او بفرستد و تا مدتى كه او در سرزمين مادها بود، دوستى و محبت آنها را جلب كرده و پس از فرا گرفتن سواركارى در آنجا، نزد كمبوجيه باز ميگردد. | ||
كتاب دوم دوران نوجوانى كورش و تعاليم نظامى كه خود فراگرفته و به سربازانش آموخته بود را بيان داشته و مذاكره او با سفيران هند درباره جنگ را تشريح میكند. در اين باره آمده است: هنگامى كه كوروش با نيروى نظامى پارسى كه همراهش بودند به كمك دائى خود سياكزار، به ماد آمده بود، سفيرانى از طرف هند به ايران آمدند. سياكزار به كوروش پيام فرستاد كه براى ملاقات با سفيران هند حاضر شود و براى اينكه ملاقات در دربار صورت مى گرفت لباس گرانبهائى برايش فرستاد كه بپوشد و بيايد، كوروش بدون پوشيدن لباس بدربار آمد و سياكزار از او بازخواست كرد كه چرا با لباس ساده خود آمده و با اين كار باعث سرافكندگى وى نزد سفيران هند شده است. كوروش جواب داد: براى تو چه افتخارى داشت اگر لباس ارغوانى پوشيده طوق و ياره استعمال مى كردم ولى دير فرمان تو را بجا مى آوردم؟ و حال آن كه همين امروز با قشونى كه حاضر است اوامر تو را فوراً انجام دهند آمدهام. سياكزار ازين پاسخ شاد شد و فرمان داد كه فرستادگان پادشاه هند را وارد كنند سفرا گفتند كه از طرف پادشاه هند آمدهاند تا بپرسند كه چرا ماد مى خواهد با آسور جنگ كند و گفتند كه همين سؤال را از پادشاه آسور نيز خواهند كرد و هندىها بر ضد طرفى خواهند بود كه متعدى است، سياكزار جواب داد: ما نسبت به آسور تعدى نكرده ايم حالا لازم است برويد نزد پادشاه آسور و ببينيد او چه | كتاب دوم دوران نوجوانى كورش و تعاليم نظامى كه خود فراگرفته و به سربازانش آموخته بود را بيان داشته و مذاكره او با سفيران هند درباره جنگ را تشريح میكند. در اين باره آمده است: هنگامى كه كوروش با نيروى نظامى پارسى كه همراهش بودند به كمك دائى خود سياكزار، به ماد آمده بود، سفيرانى از طرف هند به ايران آمدند. سياكزار به كوروش پيام فرستاد كه براى ملاقات با سفيران هند حاضر شود و براى اينكه ملاقات در دربار صورت مى گرفت لباس گرانبهائى برايش فرستاد كه بپوشد و بيايد، كوروش بدون پوشيدن لباس بدربار آمد و سياكزار از او بازخواست كرد كه چرا با لباس ساده خود آمده و با اين كار باعث سرافكندگى وى نزد سفيران هند شده است. كوروش جواب داد: براى تو چه افتخارى داشت اگر لباس ارغوانى پوشيده طوق و ياره استعمال مى كردم ولى دير فرمان تو را بجا مى آوردم؟ و حال آن كه همين امروز با قشونى كه حاضر است اوامر تو را فوراً انجام دهند آمدهام. سياكزار ازين پاسخ شاد شد و فرمان داد كه فرستادگان پادشاه هند را وارد كنند سفرا گفتند كه از طرف پادشاه هند آمدهاند تا بپرسند كه چرا ماد مى خواهد با آسور جنگ كند و گفتند كه همين سؤال را از پادشاه آسور نيز خواهند كرد و هندىها بر ضد طرفى خواهند بود كه متعدى است، سياكزار جواب داد: ما نسبت به آسور تعدى نكرده ايم حالا لازم است برويد نزد پادشاه آسور و ببينيد او چه میگوید | ||
درين وقت كوروش از كياسار اجازه خواست كه چند كلمه صحبت كند و پس از كسب اجازه گفت: همانطور كه شنيديد به پادشاه خود بگوئيد كه ما تعدى نكردهايم و اگر آسوريها نيز گفتند كه ما تعدى نكرده ايم، آن وقت ما حاضريم كه پادشاه هند را درين ميانه حكم قرار دهيم تا رسيدگى كرده حكم عادلانه بدهد. | درين وقت كوروش از كياسار اجازه خواست كه چند كلمه صحبت كند و پس از كسب اجازه گفت: همانطور كه شنيديد به پادشاه خود بگوئيد كه ما تعدى نكردهايم و اگر آسوريها نيز گفتند كه ما تعدى نكرده ايم، آن وقت ما حاضريم كه پادشاه هند را درين ميانه حكم قرار دهيم تا رسيدگى كرده حكم عادلانه بدهد. |
ویرایش