تشیع در خراسان: عهد تیموریان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى دانسته' به 'مى‌دانسته'
جز (جایگزینی متن - ')د' به ') د')
جز (جایگزینی متن - 'مى دانسته' به 'مى‌دانسته')
خط ۶۳: خط ۶۳:
#همچنين بر اساس تحقيق نويسنده، شهر مقدّس مشهد در اوايل قرن سوم هجرى و بعد از شهادت امام هشتم شيعيان، حضرت امام على بن موسى الرضا(ع)و دفن آن‌حضرت در آن ناحيه ساخته شد. مشهد جايگزين شهر تاريخى طوس گرديد و مركز ولايت «استان» خراسان غربى شد. سرزمين مقدّس مشهد از همان آغاز عده كثيرى از سادات و شيعيان را در آغوش خود پذيرفته و علاوه‌بر آن، همواره ميزبان انبوه زائران و مشتاقان زيارت [[امام رضا(ع)]] بوده است. روضه مباركه حضرت رضا(ع) در طول تاريخ انگيزه‌اى براى حفظ و رشد تشيّع بوده است. بر اثر علاقه و توجه فراوان سلاطين تيمورى به مشهد الرضا(ع)، شهر مشهد اهميت فراوان پيدا كرد و حركت تشيّع در آن شتاب بيشترى يافت و با كثرت شيعيان، چهره شيعى و دوازده امامى به خود گرفت. طبق اسناد به دست آمده از منابع اهل سنّت، شيعيان مشهد بعد از تيمور و در زمان شاهرخ ميرزا و جانشينانش مذهب خود را كاملاً آشكار ساختند.<ref>همان، ص 193- 194</ref>
#همچنين بر اساس تحقيق نويسنده، شهر مقدّس مشهد در اوايل قرن سوم هجرى و بعد از شهادت امام هشتم شيعيان، حضرت امام على بن موسى الرضا(ع)و دفن آن‌حضرت در آن ناحيه ساخته شد. مشهد جايگزين شهر تاريخى طوس گرديد و مركز ولايت «استان» خراسان غربى شد. سرزمين مقدّس مشهد از همان آغاز عده كثيرى از سادات و شيعيان را در آغوش خود پذيرفته و علاوه‌بر آن، همواره ميزبان انبوه زائران و مشتاقان زيارت [[امام رضا(ع)]] بوده است. روضه مباركه حضرت رضا(ع) در طول تاريخ انگيزه‌اى براى حفظ و رشد تشيّع بوده است. بر اثر علاقه و توجه فراوان سلاطين تيمورى به مشهد الرضا(ع)، شهر مشهد اهميت فراوان پيدا كرد و حركت تشيّع در آن شتاب بيشترى يافت و با كثرت شيعيان، چهره شيعى و دوازده امامى به خود گرفت. طبق اسناد به دست آمده از منابع اهل سنّت، شيعيان مشهد بعد از تيمور و در زمان شاهرخ ميرزا و جانشينانش مذهب خود را كاملاً آشكار ساختند.<ref>همان، ص 193- 194</ref>
#نويسنده يادآور شده است كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] از بزرگترين و مشهورترين دانشمندان خراسان و از پرنفوذترين علماى اهل سنّت در نيمه دوم عصر تيموريان بود كه شهرتش از قلمرو خراسان، حتّى ايران فراتر رفته به هند و بلاد عرب و عثمانى نيز رسيده بود و در دربار سلاطين تيمورى، به‌ويژه سلطان حسين و وزرا و اركان حكومت او سيطره معنوى فراوان داشت؛ به‌طورى كه اگر هر فرد مى‌خواست در هرات داراى مقام و منزلت باشد و در دربار تيمورى جا باز كند، بايد حسن نيّت و رضايت [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] را جلب مى‌كرد يا دست‌كم از برانگيختن خشم و اعتراض او دورى مى‌جست. [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] نسبت به شيعيان تعصّب داشت و به مناسبت‌هاى گوناگون بر شيعيان زمان خود مى‌تاخت؛ چراكه او با مبانى تشيّع و تاريخ آن چندان آشنايى نداشت. او در يكى از مثنوياتش بدترين اتّهامات و ناسزاها را بر ضدّ شيعيان كه از آنها به‌عنوان رافضى ياد كرده، به زبان آورده است.<ref>همان، ص 238- 239</ref>
#نويسنده يادآور شده است كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] از بزرگترين و مشهورترين دانشمندان خراسان و از پرنفوذترين علماى اهل سنّت در نيمه دوم عصر تيموريان بود كه شهرتش از قلمرو خراسان، حتّى ايران فراتر رفته به هند و بلاد عرب و عثمانى نيز رسيده بود و در دربار سلاطين تيمورى، به‌ويژه سلطان حسين و وزرا و اركان حكومت او سيطره معنوى فراوان داشت؛ به‌طورى كه اگر هر فرد مى‌خواست در هرات داراى مقام و منزلت باشد و در دربار تيمورى جا باز كند، بايد حسن نيّت و رضايت [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] را جلب مى‌كرد يا دست‌كم از برانگيختن خشم و اعتراض او دورى مى‌جست. [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] نسبت به شيعيان تعصّب داشت و به مناسبت‌هاى گوناگون بر شيعيان زمان خود مى‌تاخت؛ چراكه او با مبانى تشيّع و تاريخ آن چندان آشنايى نداشت. او در يكى از مثنوياتش بدترين اتّهامات و ناسزاها را بر ضدّ شيعيان كه از آنها به‌عنوان رافضى ياد كرده، به زبان آورده است.<ref>همان، ص 238- 239</ref>
#بر طبق پژوهش نويسنده، علماى شيعه مانند سيّد محمّد نوربخش، سلاطين تيمورى را با همه محسّناتى كه داشتند، اولوا الامر نمى‌دانستند و حرمسرا و افراطشان را در شرابخوارى و نيز كاستى‌هايشان را پيوسته در نظر مى‌گرفتند و آنان را واجد شرايط امامت و رهبرى جامعه اسلامى نمى‌ديدند. سيّد محمّد نوربخش در رساله فقهى خويش جميع شرايط امام را از ديدگاه شيعه منحصر در ولى امر مسلمين و رهبر مشروع جامعه اسلامى دانسته است كه اگر يكى از آن شرايط ناقص باشد، مشروعيّت رهبرى و ولايت امرى او زير سؤال مى‌رود. بر اين اساس است كه علماى طراز اول شيعه در عصر تيموريان درصدد جذب نيرو برمى‌آمدند و به تدريج بر ضدّ سلاطين تيمورى گام برمى‌داشتند و به‌همين سبب بود كه همواره مورد سوءظن تيموريان قرار مى‌گرفتند و به تبعيد و يا زندان و تحمّل شكنجه‌هاى گوناگون گرفتار مى‌آمدند؛ چنان‌كه قيام نوربخش در ماوراء النهر موجب دستگيرى و تبعيد وى به رى شد و سيّد نعمت اللّه ولى به دستور تيمور از ماوراء النهر به کرمان رفت و سيّد قاسم انوار و نيز صائن الدّين تركه و همراهان آنان به اتهام همكارى با حروفيّه و دست داشتن در سوءقصد به جان شاهرخ مورد زجر و آزار فراوان قرار گرفتند، قاسم انوار به ماوراء النهر و صائن الدّين تركه نيز از هرات به عراق تبعيد شدند.<ref>همان، ص 241- 242</ref>
#بر طبق پژوهش نويسنده، علماى شيعه مانند سيّد محمّد نوربخش، سلاطين تيمورى را با همه محسّناتى كه داشتند، اولوا الامر نمى‌دانستند و حرمسرا و افراطشان را در شرابخوارى و نيز كاستى‌هايشان را پيوسته در نظر مى‌گرفتند و آنان را واجد شرايط امامت و رهبرى جامعه اسلامى نمى‌ديدند. سيّد محمّد نوربخش در رساله فقهى خويش جميع شرايط امام را از ديدگاه شيعه منحصر در ولى امر مسلمين و رهبر مشروع جامعه اسلامى‌دانسته است كه اگر يكى از آن شرايط ناقص باشد، مشروعيّت رهبرى و ولايت امرى او زير سؤال مى‌رود. بر اين اساس است كه علماى طراز اول شيعه در عصر تيموريان درصدد جذب نيرو برمى‌آمدند و به تدريج بر ضدّ سلاطين تيمورى گام برمى‌داشتند و به‌همين سبب بود كه همواره مورد سوءظن تيموريان قرار مى‌گرفتند و به تبعيد و يا زندان و تحمّل شكنجه‌هاى گوناگون گرفتار مى‌آمدند؛ چنان‌كه قيام نوربخش در ماوراء النهر موجب دستگيرى و تبعيد وى به رى شد و سيّد نعمت اللّه ولى به دستور تيمور از ماوراء النهر به کرمان رفت و سيّد قاسم انوار و نيز صائن الدّين تركه و همراهان آنان به اتهام همكارى با حروفيّه و دست داشتن در سوءقصد به جان شاهرخ مورد زجر و آزار فراوان قرار گرفتند، قاسم انوار به ماوراء النهر و صائن الدّين تركه نيز از هرات به عراق تبعيد شدند.<ref>همان، ص 241- 242</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش