شیعه در حدیث دیگران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محمدباقر' به 'محمد باقر'
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
جز (جایگزینی متن - 'محمدباقر' به 'محمد باقر')
خط ۷۱: خط ۷۱:
در مقاله دوم، نوشته [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] با ترجمه كيكاووس جهان‌دارى، منابع فقه و حديث شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است<ref>همان، ص 33</ref>
در مقاله دوم، نوشته [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] با ترجمه كيكاووس جهان‌دارى، منابع فقه و حديث شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است<ref>همان، ص 33</ref>


به اعتقاد نويسنده، قديم‌ترين حاصل و ثمره فعاليت‌هاى كتبى در اين زمينه، نزد شيعيان مانند اهل سنت، به قرن اول هجرى راجع است. بسيارى از مراجع شيعه به‌كرات از چهارصد رساله فقهى (أربعمائة اصل) سخن به ميان مى‌آورند كه شاگردان امام محمدباقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]] تألیف كرده‌اند. از اين مقدار فقط سيزده رساله (اصل) به دست ما رسيده است. در اين مقاله، برخى از اين رسالات مورد بحث و بررسى قرار گرفته است<ref>همان</ref>
به اعتقاد نويسنده، قديم‌ترين حاصل و ثمره فعاليت‌هاى كتبى در اين زمينه، نزد شيعيان مانند اهل سنت، به قرن اول هجرى راجع است. بسيارى از مراجع شيعه به‌كرات از چهارصد رساله فقهى (أربعمائة اصل) سخن به ميان مى‌آورند كه شاگردان امام محمد باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]] تألیف كرده‌اند. از اين مقدار فقط سيزده رساله (اصل) به دست ما رسيده است. در اين مقاله، برخى از اين رسالات مورد بحث و بررسى قرار گرفته است<ref>همان</ref>


مقاله سوم، تحت عنوان «تحليل «جوهر» در منطق خواجه نصير و در سنت سينوى» بوده و نوشته پرويز مروج با ترجمه [[آذرنگ، عبدالحسین|عبدالحسين آذرنگ]] است<ref>همان، ص 89</ref>
مقاله سوم، تحت عنوان «تحليل «جوهر» در منطق خواجه نصير و در سنت سينوى» بوده و نوشته پرويز مروج با ترجمه [[آذرنگ، عبدالحسین|عبدالحسين آذرنگ]] است<ref>همان، ص 89</ref>
خط ۷۹: خط ۷۹:
در مقاله چهارم كه توسط «ج. م. ويكنز» نوشته شده و به قلم [[انوشه، حسن|حسن انوشه]] ترجمه گرديده است، ضمن بررسى گزارش [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] در باره سقوط بغداد، به گزارش [[ابن عبری، غریغوریوس بن هارون|ابن العبرى]] در باره اين سقوط و كيفيت سقوط بغداد از تقرير خواجه نصيرالدين نيز اشاره گرديده است<ref>همان، ص 141</ref>
در مقاله چهارم كه توسط «ج. م. ويكنز» نوشته شده و به قلم [[انوشه، حسن|حسن انوشه]] ترجمه گرديده است، ضمن بررسى گزارش [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] در باره سقوط بغداد، به گزارش [[ابن عبری، غریغوریوس بن هارون|ابن العبرى]] در باره اين سقوط و كيفيت سقوط بغداد از تقرير خواجه نصيرالدين نيز اشاره گرديده است<ref>همان، ص 141</ref>


مقاله پنجم، كه به قلم [[ایزوتسو، توشیهیکو|توشيهيكو ايزوتسو]] نوشته شده و توسط [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] ترجمه گرديده است، به بحث پيرامون فلسفه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، اختصاص يافته است<ref>همان، ص 167</ref>
مقاله پنجم، كه به قلم [[ایزوتسو، توشیهیکو|توشيهيكو ايزوتسو]] نوشته شده و توسط [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] ترجمه گرديده است، به بحث پيرامون فلسفه [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|ميرداماد]]، اختصاص يافته است<ref>همان، ص 167</ref>


[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|محمدباقر داماد]]، مشهور به [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] (م 1041 / 1631) يكى از برجسته‌ترين چهره‌هاى تاريخ فلسفه اسلامى در دوره صفوى است. لقب افتخارآميزى كه بدان شهره شده؛ يعنى معلم ثالث، بر شهرت عظيم بى‌معارضى دلالت دارد كه وى در حوزه فلسفى شيعى ايران، از آن برخوردار گرديده است. به عقيده نويسنده، اين لقب بيش از هر چيز ديگر، حكايت از آن دارد كه وى در مقام يك فيلسوف اسلامى، در روزگار خود و از آن پس، از چه قدر و منزلت بلندى بهره‌مند بوده است<ref>همان، ص 167</ref>
[[میرداماد، محمد باقر بن محمد|محمد باقر داماد]]، مشهور به [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|ميرداماد]] (م 1041 / 1631) يكى از برجسته‌ترين چهره‌هاى تاريخ فلسفه اسلامى در دوره صفوى است. لقب افتخارآميزى كه بدان شهره شده؛ يعنى معلم ثالث، بر شهرت عظيم بى‌معارضى دلالت دارد كه وى در حوزه فلسفى شيعى ايران، از آن برخوردار گرديده است. به عقيده نويسنده، اين لقب بيش از هر چيز ديگر، حكايت از آن دارد كه وى در مقام يك فيلسوف اسلامى، در روزگار خود و از آن پس، از چه قدر و منزلت بلندى بهره‌مند بوده است<ref>همان، ص 167</ref>


به باور وى، اگرچه با گذشت زمان، درخشش نبوغ خيره‌كننده گرامى‌ترين شاگرد خود او؛ يعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] اعتبار و شهرت وى را كلا در محاق افكند، ولى مشعل بينش فلسفى او تا امروز نيز در ايران، همچنان بر هزاران ذهن متفكر، پرتوافكن است<ref>همان</ref>
به باور وى، اگرچه با گذشت زمان، درخشش نبوغ خيره‌كننده گرامى‌ترين شاگرد خود او؛ يعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] اعتبار و شهرت وى را كلا در محاق افكند، ولى مشعل بينش فلسفى او تا امروز نيز در ايران، همچنان بر هزاران ذهن متفكر، پرتوافكن است<ref>همان</ref>


وى بر اين نكته تأكيد دارد كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، متفكرى ذى‌فنون بود و بر تمام معارف متداول جهان اسلام، همچون فلسفه (در تمام شعب آن از منطق الهيات گرفته تا الهيات) كلام، طبيعيات، رياضيات، فقه، اصول، حديث و تفسير، تسلط كامل داشت<ref>همان، ص 168</ref>
وى بر اين نكته تأكيد دارد كه [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|ميرداماد]]، متفكرى ذى‌فنون بود و بر تمام معارف متداول جهان اسلام، همچون فلسفه (در تمام شعب آن از منطق الهيات گرفته تا الهيات) كلام، طبيعيات، رياضيات، فقه، اصول، حديث و تفسير، تسلط كامل داشت<ref>همان، ص 168</ref>


در آخرين مقاله نيز از حدوث دهرى [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، سخن به ميان آمده است. اين مقاله توسط فضل‌الرحمن نوشته شده و به قلم كامران فانى، ترجمه گرديده است<ref>همان، ص 183</ref>
در آخرين مقاله نيز از حدوث دهرى [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|ميرداماد]]، سخن به ميان آمده است. اين مقاله توسط فضل‌الرحمن نوشته شده و به قلم كامران فانى، ترجمه گرديده است<ref>همان، ص 183</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش