۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''شيعه در حديث ديگران'''، كارى است از دفتر دائرةالمعارف تشيع (بنياد اسلامى طاهر)، زير نظر [[محقق، مهدی|دكتر مهدى محقق]]. در حقيقت اين كتاب، ترجمه بخشى از مقالات دايرةالمعارف شيعى است كه به زبان فارسى و در سال 1362، عرضه گرديده است. | '''شيعه در حديث ديگران'''، كارى است از دفتر دائرةالمعارف تشيع (بنياد اسلامى طاهر)، زير نظر [[محقق، مهدی|دكتر مهدى محقق]]. در حقيقت اين كتاب، ترجمه بخشى از مقالات دايرةالمعارف شيعى است كه به زبان فارسى و در سال 1362، عرضه گرديده است. | ||
هدف از نگارش اين كتاب، عرضه ميراث ناشناخته و معرفىنشده شيعه، بهصورتى عالمانه و خالى از تعصب، به دنياست تا بدين وسيله، فرهنگ غنى شيعه به دنيا معرفى شده و در نتيجه، افتراقهايى كه در طى تاريخ به وجود آمده، تدريجا مرتفع گردد <ref>مقدمه، ص 5</ref> | هدف از نگارش اين كتاب، عرضه ميراث ناشناخته و معرفىنشده شيعه، بهصورتى عالمانه و خالى از تعصب، به دنياست تا بدين وسيله، فرهنگ غنى شيعه به دنيا معرفى شده و در نتيجه، افتراقهايى كه در طى تاريخ به وجود آمده، تدريجا مرتفع گردد<ref>مقدمه، ص 5</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
كتاب با مقدمه [[محقق، مهدی|دكتر مهدى محقق]] آغاز و مطالب دربردارنده شش مقاله مىباشد. | كتاب با مقدمه [[محقق، مهدی|دكتر مهدى محقق]] آغاز و مطالب دربردارنده شش مقاله مىباشد. | ||
بانيان دائرةالمعارف تشيع، براى آنكه آن را از لحاظ علمى پربار و از لحاظ تحقيقى استوار نمايند، در طى نگارش مقالات و نشر تدريجى آنها، دو كوشش مهم را نيز مد نظر داشتهاند. يكى اينكه مقالات و تحقيقاتى را كه در خارج از ايران در موضوعات مختلف علوم و معارف شيعه صورت پذيرفته، بهصورت فارسى ترجمه و منتشر نمايند تا هم مورد ارزيابى دانشمندان ايرانى قرار گيرد و هم نويسندگان دائرةالمعارف در تحرير مواد، از آنها استفاده كنند و در نتيجه، محتواى علمى دائرةالمعارف، مسبوق و مبتنى بر پژوهشهايى باشد كه در نقاط مختلف جهان صورت پذيرفته است و دوم اينكه رسائل مفرد و وجيزههاى علمى از آثار دانشمندان شيعى كه داراى مطالب اساسى و فوائد گرانبهايى است و بهصورت مخلوط در كتابخانهها محفوظ مانده، تدريجا با تصحيحى انتقادى، نشر و در دسترس واقع شود تا هم بر سرمايه ميراث علمى تشيع افزوده گردد و هم مطالب آنها مورد استفاده و بهرهبردارى در دائرةالمعارف قرار گيرد <ref>مقدمه، ص 5</ref> | بانيان دائرةالمعارف تشيع، براى آنكه آن را از لحاظ علمى پربار و از لحاظ تحقيقى استوار نمايند، در طى نگارش مقالات و نشر تدريجى آنها، دو كوشش مهم را نيز مد نظر داشتهاند. يكى اينكه مقالات و تحقيقاتى را كه در خارج از ايران در موضوعات مختلف علوم و معارف شيعه صورت پذيرفته، بهصورت فارسى ترجمه و منتشر نمايند تا هم مورد ارزيابى دانشمندان ايرانى قرار گيرد و هم نويسندگان دائرةالمعارف در تحرير مواد، از آنها استفاده كنند و در نتيجه، محتواى علمى دائرةالمعارف، مسبوق و مبتنى بر پژوهشهايى باشد كه در نقاط مختلف جهان صورت پذيرفته است و دوم اينكه رسائل مفرد و وجيزههاى علمى از آثار دانشمندان شيعى كه داراى مطالب اساسى و فوائد گرانبهايى است و بهصورت مخلوط در كتابخانهها محفوظ مانده، تدريجا با تصحيحى انتقادى، نشر و در دسترس واقع شود تا هم بر سرمايه ميراث علمى تشيع افزوده گردد و هم مطالب آنها مورد استفاده و بهرهبردارى در دائرةالمعارف قرار گيرد<ref>مقدمه، ص 5</ref> | ||
اثر حاضر، محصول كوشش نخست بوده و در آن، شش مقاله كه بهوسيله دانشمندان مختلف نگاشته شده است، به زبان فارسى ترجمه و در دسترس اهل علم قرار گرفته است <ref>همان، ص 6</ref> | اثر حاضر، محصول كوشش نخست بوده و در آن، شش مقاله كه بهوسيله دانشمندان مختلف نگاشته شده است، به زبان فارسى ترجمه و در دسترس اهل علم قرار گرفته است<ref>همان، ص 6</ref> | ||
در انتخاب اين مقالات، ترتيب خاصى چه در مورد اهميت و چه از جهت نظم تاريخى و منطقى، در نظر گرفته نشده و فقط كوشش شده است كه موضوعات آنها متنوع باشد تا خواننده را دچار ملال نسازد <ref>همان</ref> | در انتخاب اين مقالات، ترتيب خاصى چه در مورد اهميت و چه از جهت نظم تاريخى و منطقى، در نظر گرفته نشده و فقط كوشش شده است كه موضوعات آنها متنوع باشد تا خواننده را دچار ملال نسازد<ref>همان</ref> | ||
ارجاعات، ملاحظات و توضيحات هر مقاله، در انتهاى همان مقاله آمده است. | ارجاعات، ملاحظات و توضيحات هر مقاله، در انتهاى همان مقاله آمده است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در مقدمه، توضيحاتى پيرامون دائرةالمعارف تشيع و اثر حاضر، داده شده است <ref>مقدمه، ص 5</ref> | در مقدمه، توضيحاتى پيرامون دائرةالمعارف تشيع و اثر حاضر، داده شده است<ref>مقدمه، ص 5</ref> | ||
مقاله اول، تحت عنوان «تشيع اماميه و علم كلام معتزلى»، نوشته آلفرد مادولونگ و ترجمه [[احمد آرام]] مىباشد <ref>متن كتاب، ص 9</ref> | مقاله اول، تحت عنوان «تشيع اماميه و علم كلام معتزلى»، نوشته آلفرد مادولونگ و ترجمه [[احمد آرام]] مىباشد<ref>متن كتاب، ص 9</ref> | ||
نويسنده در اين مقاله، به اين نكته اشاره دارد كه مذهب تشيع، در جريان توسعه و تكامل خود، چنان با علم كلام معتزله ارتباط نزديك پيدا كرده است كه مورخان اسلام، چه در قرون وسطى و چه در قرون معاصر، دچار اين وسوسه شدهاند كه اين دو را از لحاظ پيدايش، وابسته به يكديگر بدانند، ولى چون تعاليم گروههاى معتزله و شيعه نخستين قرن دوم / هشتم در اين اواخر مورد پژوهشهاى تازه قرار گرفته، مدارك و اسناد بيشترى نشان داده است كه در آن زمان، اين دو نهضت از يكديگر دور بودهاند <ref>همان، ص 9</ref> | نويسنده در اين مقاله، به اين نكته اشاره دارد كه مذهب تشيع، در جريان توسعه و تكامل خود، چنان با علم كلام معتزله ارتباط نزديك پيدا كرده است كه مورخان اسلام، چه در قرون وسطى و چه در قرون معاصر، دچار اين وسوسه شدهاند كه اين دو را از لحاظ پيدايش، وابسته به يكديگر بدانند، ولى چون تعاليم گروههاى معتزله و شيعه نخستين قرن دوم / هشتم در اين اواخر مورد پژوهشهاى تازه قرار گرفته، مدارك و اسناد بيشترى نشان داده است كه در آن زمان، اين دو نهضت از يكديگر دور بودهاند<ref>همان، ص 9</ref> | ||
وى معتقد است نهتنها مذاهب و تعليمات ايشان در باره امامت، كه مخصوصا براى شيعه اماميه عنوان مركزيت داشت، از اصل نيز با يكديگر ناسازگار بود، بلكه در مسائلى كه بيشتر جنبه كلامى داشت و به خدا و صفات او و به آزادى آدمى و قضا و قدر مربوط مىشد، معتزليان ملاكهاى تسننى سختى وضع كرده بودند كه به هر انحرافى صورت شرك مىداد و ميان آن دو، گودالى غير قابل عبور فراهم آورده بود كه سبب پيدا شدن تصادمهاى پيوسته و اختلاف نظرهاى سخت ميان آنان بود <ref>همان</ref> | وى معتقد است نهتنها مذاهب و تعليمات ايشان در باره امامت، كه مخصوصا براى شيعه اماميه عنوان مركزيت داشت، از اصل نيز با يكديگر ناسازگار بود، بلكه در مسائلى كه بيشتر جنبه كلامى داشت و به خدا و صفات او و به آزادى آدمى و قضا و قدر مربوط مىشد، معتزليان ملاكهاى تسننى سختى وضع كرده بودند كه به هر انحرافى صورت شرك مىداد و ميان آن دو، گودالى غير قابل عبور فراهم آورده بود كه سبب پيدا شدن تصادمهاى پيوسته و اختلاف نظرهاى سخت ميان آنان بود<ref>همان</ref> | ||
در مقاله دوم، نوشته [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] با ترجمه كيكاووس جهاندارى، منابع فقه و حديث شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است <ref>همان، ص 33</ref> | در مقاله دوم، نوشته [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] با ترجمه كيكاووس جهاندارى، منابع فقه و حديث شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است<ref>همان، ص 33</ref> | ||
به اعتقاد نويسنده، قديمترين حاصل و ثمره فعاليتهاى كتبى در اين زمينه، نزد شيعيان مانند اهل سنت، به قرن اول هجرى راجع است. بسيارى از مراجع شيعه بهكرات از چهارصد رساله فقهى (أربعمائة اصل) سخن به ميان مىآورند كه شاگردان امام محمدباقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]] تألیف كردهاند. از اين مقدار فقط سيزده رساله (اصل) به دست ما رسيده است. در اين مقاله، برخى از اين رسالات مورد بحث و بررسى قرار گرفته است <ref>همان</ref> | به اعتقاد نويسنده، قديمترين حاصل و ثمره فعاليتهاى كتبى در اين زمينه، نزد شيعيان مانند اهل سنت، به قرن اول هجرى راجع است. بسيارى از مراجع شيعه بهكرات از چهارصد رساله فقهى (أربعمائة اصل) سخن به ميان مىآورند كه شاگردان امام محمدباقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]] تألیف كردهاند. از اين مقدار فقط سيزده رساله (اصل) به دست ما رسيده است. در اين مقاله، برخى از اين رسالات مورد بحث و بررسى قرار گرفته است<ref>همان</ref> | ||
مقاله سوم، تحت عنوان «تحليل «جوهر» در منطق خواجه نصير و در سنت سينوى» بوده و نوشته پرويز مروج با ترجمه [[آذرنگ، عبدالحسین|عبدالحسين آذرنگ]] است <ref>همان، ص 89</ref> | مقاله سوم، تحت عنوان «تحليل «جوهر» در منطق خواجه نصير و در سنت سينوى» بوده و نوشته پرويز مروج با ترجمه [[آذرنگ، عبدالحسین|عبدالحسين آذرنگ]] است<ref>همان، ص 89</ref> | ||
هدف از اين رساله، آشكار ساختن ويژگىهاى برجسته روشى است كه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، فيلسوف و دانشمند مسلمان ايرانى سده هفتم هجرى قمرى، بررسى تحليلى مفهوم «جوهر» را در اثر بنيادىاش، پيرامون منطق، به كمك آن عرضه داشته است. نويسنده پيش از آنكه با تفصيل به تحليل اين مفهوم بپردازد، به چند ويژگى نمايان اثر خواجه، اشاره كرده است <ref>همان</ref> | هدف از اين رساله، آشكار ساختن ويژگىهاى برجسته روشى است كه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، فيلسوف و دانشمند مسلمان ايرانى سده هفتم هجرى قمرى، بررسى تحليلى مفهوم «جوهر» را در اثر بنيادىاش، پيرامون منطق، به كمك آن عرضه داشته است. نويسنده پيش از آنكه با تفصيل به تحليل اين مفهوم بپردازد، به چند ويژگى نمايان اثر خواجه، اشاره كرده است<ref>همان</ref> | ||
در مقاله چهارم كه توسط «ج. م. ويكنز» نوشته شده و به قلم [[انوشه، حسن|حسن انوشه]] ترجمه گرديده است، ضمن بررسى گزارش [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] در باره سقوط بغداد، به گزارش [[ابن عبری، غریغوریوس بن هارون|ابن العبرى]] در باره اين سقوط و كيفيت سقوط بغداد از تقرير خواجه نصيرالدين نيز اشاره گرديده است <ref>همان، ص 141</ref> | در مقاله چهارم كه توسط «ج. م. ويكنز» نوشته شده و به قلم [[انوشه، حسن|حسن انوشه]] ترجمه گرديده است، ضمن بررسى گزارش [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] در باره سقوط بغداد، به گزارش [[ابن عبری، غریغوریوس بن هارون|ابن العبرى]] در باره اين سقوط و كيفيت سقوط بغداد از تقرير خواجه نصيرالدين نيز اشاره گرديده است<ref>همان، ص 141</ref> | ||
مقاله پنجم، كه به قلم [[ایزوتسو، توشیهیکو|توشيهيكو ايزوتسو]] نوشته شده و توسط [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] ترجمه گرديده است، به بحث پيرامون فلسفه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، اختصاص يافته است <ref>همان، ص 167</ref> | مقاله پنجم، كه به قلم [[ایزوتسو، توشیهیکو|توشيهيكو ايزوتسو]] نوشته شده و توسط [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] ترجمه گرديده است، به بحث پيرامون فلسفه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، اختصاص يافته است<ref>همان، ص 167</ref> | ||
[[میرداماد، محمدباقر بن محمد|محمدباقر داماد]]، مشهور به [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] (م 1041 / 1631) يكى از برجستهترين چهرههاى تاريخ فلسفه اسلامى در دوره صفوى است. لقب افتخارآميزى كه بدان شهره شده؛ يعنى معلم ثالث، بر شهرت عظيم بىمعارضى دلالت دارد كه وى در حوزه فلسفى شيعى ايران، از آن برخوردار گرديده است. به عقيده نويسنده، اين لقب بيش از هر چيز ديگر، حكايت از آن دارد كه وى در مقام يك فيلسوف اسلامى، در روزگار خود و از آن پس، از چه قدر و منزلت بلندى بهرهمند بوده است <ref>همان، ص 167</ref> | [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|محمدباقر داماد]]، مشهور به [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] (م 1041 / 1631) يكى از برجستهترين چهرههاى تاريخ فلسفه اسلامى در دوره صفوى است. لقب افتخارآميزى كه بدان شهره شده؛ يعنى معلم ثالث، بر شهرت عظيم بىمعارضى دلالت دارد كه وى در حوزه فلسفى شيعى ايران، از آن برخوردار گرديده است. به عقيده نويسنده، اين لقب بيش از هر چيز ديگر، حكايت از آن دارد كه وى در مقام يك فيلسوف اسلامى، در روزگار خود و از آن پس، از چه قدر و منزلت بلندى بهرهمند بوده است<ref>همان، ص 167</ref> | ||
به باور وى، اگرچه با گذشت زمان، درخشش نبوغ خيرهكننده گرامىترين شاگرد خود او؛ يعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] اعتبار و شهرت وى را كلا در محاق افكند، ولى مشعل بينش فلسفى او تا امروز نيز در ايران، همچنان بر هزاران ذهن متفكر، پرتوافكن است <ref>همان</ref> | به باور وى، اگرچه با گذشت زمان، درخشش نبوغ خيرهكننده گرامىترين شاگرد خود او؛ يعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] اعتبار و شهرت وى را كلا در محاق افكند، ولى مشعل بينش فلسفى او تا امروز نيز در ايران، همچنان بر هزاران ذهن متفكر، پرتوافكن است<ref>همان</ref> | ||
وى بر اين نكته تأكيد دارد كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، متفكرى ذىفنون بود و بر تمام معارف متداول جهان اسلام، همچون فلسفه (در تمام شعب آن از منطق الهيات گرفته تا الهيات) كلام، طبيعيات، رياضيات، فقه، اصول، حديث و تفسير، تسلط كامل داشت <ref>همان، ص 168</ref> | وى بر اين نكته تأكيد دارد كه [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، متفكرى ذىفنون بود و بر تمام معارف متداول جهان اسلام، همچون فلسفه (در تمام شعب آن از منطق الهيات گرفته تا الهيات) كلام، طبيعيات، رياضيات، فقه، اصول، حديث و تفسير، تسلط كامل داشت<ref>همان، ص 168</ref> | ||
در آخرين مقاله نيز از حدوث دهرى [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، سخن به ميان آمده است. اين مقاله توسط فضلالرحمن نوشته شده و به قلم كامران فانى، ترجمه گرديده است <ref>همان، ص 183</ref> | در آخرين مقاله نيز از حدوث دهرى [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، سخن به ميان آمده است. اين مقاله توسط فضلالرحمن نوشته شده و به قلم كامران فانى، ترجمه گرديده است<ref>همان، ص 183</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش