خیر الأثر در رد جبر و قدر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'ابوالحسن اشعرى' به 'ابوالحسن اشعرى ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۶۸: خط ۶۸:
در بخش چهارم كتاب، سخن در جبر و تفويض است. اولين كسى كه مذهب جبر را آورد جهم بن صفوان بوده است.
در بخش چهارم كتاب، سخن در جبر و تفويض است. اولين كسى كه مذهب جبر را آورد جهم بن صفوان بوده است.


و علّت اين كه مذهب جبر را به اشعرى نسبت مى‌دهند، شايد بدين جهت است كه وى در ترويج اين مكتب سعى زيادى داشته است، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] به هشت واسطه به ابوموسى اشعرى مى‌رسد. [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] در اوّل معتزلى بود، سپس از اعتزال عدول كرد و بزرگترين دشمن معتزل گرديد.
و علّت اين كه مذهب جبر را به اشعرى نسبت مى‌دهند، شايد بدين جهت است كه وى در ترويج اين مكتب سعى زيادى داشته است، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] به هشت واسطه به ابوموسى اشعرى مى‌رسد. [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] در اوّل معتزلى بود، سپس از اعتزال عدول كرد و بزرگترين دشمن معتزل گرديد.


بخش پنجم:
بخش پنجم:


بخش پنجم كتاب مناظرۀ [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] با استادش ابوعلى جبّائى است. اين مناظره را [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه خود اشعرى است، در كتاب تاريخى خود مى‌آورد، سپس مذهب خود را تأئيد مى‌كند.
بخش پنجم كتاب مناظرۀ [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] با استادش ابوعلى جبّائى است. اين مناظره را [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه خود اشعرى است، در كتاب تاريخى خود مى‌آورد، سپس مذهب خود را تأئيد مى‌كند.


بخش ششم:
بخش ششم:
خط ۹۲: خط ۹۲:
بخش دهم:
بخش دهم:


در بخش دهم قدرى و آراى آنها مورد بحث و بررسى قرار مى‌گيرد. قدرى در بسيارى از روايات همان معتزلى است و فيض هم در [[الوافي|وافى]] بدان تصريح نموده است كه اينان همان مفوّضه‌اند كه به قدرت و استقلال عبددر افعالش اعتقاد دارند. ملاى رومى هم در مثنوى قدر را برمفوضه اطلاق كرده است، در جوامع روايى قدريه به مجوس امت تشبيه شده است، چون مجوس قائل به دو مبداء يزدان و اهريمن است. تفويضى هم در ايجاد افعال به دو مبداء معتقد است، يكى خداوند كه بنده را ايجاد كرده است و ديگر بنده كه در ايجاد افعالش مستقل است، ما روايات زيادى داريم كه هر دو مكتب جبر و قدر را رد كرد و به امر بين الامرين ناظر است. در اين امر سوّم كه همان امر بين الامرين است، فلاسفه را طريقه‌اى است و بالاتر از طريقۀ عرفاست كه راسخون در علم‌اند. اينان كسانى هستند كه به سرّ كلمات ائمه اطهار(ع) نائل شده‌اند، [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] در شرح منظومه در بحث عموم قدرت حق تعالى مطالب شريفى دارند كه در رابطه با رد جبر و تفويض و اثبات امر بين الامرين مى‌باشد كه علاقمندان معارف عقل مى‌توانند، بدان جا رجوع نمايند.
در بخش دهم قدرى و آراى آنها مورد بحث و بررسى قرار مى‌گيرد. قدرى در بسيارى از روايات همان معتزلى است و فيض هم در [[الوافي|وافى]] بدان تصريح نموده است كه اينان همان مفوّضه‌اند كه به قدرت و استقلال عبددر افعالش اعتقاد دارند. ملاى رومى هم در مثنوى قدر را برمفوضه اطلاق كرده است، در جوامع روايى قدريه به مجوس امت تشبيه شده است، چون مجوس قائل به دو مبداء يزدان و اهريمن است. تفويضى هم در ايجاد افعال به دو مبداء معتقد است، يكى خداوند كه بنده را ايجاد كرده است و ديگر بنده كه در ايجاد افعالش مستقل است، ما روايات زيادى داريم كه هر دو مكتب جبر و قدر را رد كرد و به امر بين الامرين ناظر است. در اين امر سوّم كه همان امر بين الامرين است، فلاسفه را طريقه‌اى است و بالاتر از طريقۀ عرفاست كه راسخون در علم‌اند. اينان كسانى هستند كه به سرّ كلمات ائمه اطهار(ع) نائل شده‌اند، [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] در شرح منظومه در بحث عموم قدرت حق تعالى مطالب شريفى دارند كه در رابطه با رد جبر و تفويض و اثبات امر بين الامرين مى‌باشد كه علاقمندان معارف عقل مى‌توانند، بدان جا رجوع نمايند.


بخش يازدهم:
بخش يازدهم:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش