۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
'''أمالي ابن الشجري'''، اثر [[ابن شجری، هبةالله بن علی|هبةالله بن علی حسنی]]، معروف به ابن شجری (450-542ق)، یکى از آثار کمنظیر و ارزشمند است که صاحب آن بسیاری از آراء نحوی را با شواهد شعری مختلف برای شاگردانش املا کرده است. کتاب توسط محمود محمد طناحی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است. | '''أمالي ابن الشجري'''، اثر [[ابن شجری، هبةالله بن علی|هبةالله بن علی حسنی]]، معروف به ابن شجری (450-542ق)، یکى از آثار کمنظیر و ارزشمند است که صاحب آن بسیاری از آراء نحوی را با شواهد شعری مختلف برای شاگردانش املا کرده است. کتاب توسط محمود محمد طناحی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است. | ||
تاریخ بسیاری از مجالس دقیقاً ثبت شده، اما از شروع نخستین مجلس اطلاع دقیقى در دست نیست و با توجه به اینکه مجلس هشتم در اوایل جمادیالاوّل 524ق املا گردیده و پس از آن بهطور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوایل ربیعالاول همان سال بوده است | تاریخ بسیاری از مجالس دقیقاً ثبت شده، اما از شروع نخستین مجلس اطلاع دقیقى در دست نیست و با توجه به اینکه مجلس هشتم در اوایل جمادیالاوّل 524ق املا گردیده و پس از آن بهطور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوایل ربیعالاول همان سال بوده است.<ref>ر.ک: فاتحینژاد، عنایتالله، ص69</ref> | ||
ابوالبرکات انباری شاگرد ابن شجری درباره این کتاب گفته است: امالی کتابی است نفیس، دارای فواید بسیار که حاوی فنون بسیاری در علوم ادبی است | ابوالبرکات انباری شاگرد ابن شجری درباره این کتاب گفته است: امالی کتابی است نفیس، دارای فواید بسیار که حاوی فنون بسیاری در علوم ادبی است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص194</ref> | ||
[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت حموی]] درباره این کتاب گفته است: امالی از برترین و زیباترین آثار ابن شجری است | [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت حموی]] درباره این کتاب گفته است: امالی از برترین و زیباترین آثار ابن شجری است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
==ساختار == | ==ساختار == | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
امالی ابن شجری علاوه بر اینکه حاوی مطالبی از قبیل لغت، صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع است، حاوی مطالبی در موضوع بلاغت، ادب (حدیث)، عروض و قافیه، تاریخ و وقایع تاریخی، جغرافیا و موقعیت شهرهاست.<ref>ر.ک: همان، ص196 تا 204</ref> | امالی ابن شجری علاوه بر اینکه حاوی مطالبی از قبیل لغت، صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع است، حاوی مطالبی در موضوع بلاغت، ادب (حدیث)، عروض و قافیه، تاریخ و وقایع تاریخی، جغرافیا و موقعیت شهرهاست.<ref>ر.ک: همان، ص196 تا 204</ref> | ||
ابن شجری متعرض اصلی از اصول یا قاعدهای از قواعد نشده مگر اینکه از قرآن شاهدی بر مدعای خود آورده است. او از شواهدی دیگری چون احادیث، آثار دیگر نویسندگان و اشعار نیز بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>شواهد شعری او شامل اشعاری از دعبل خزاعی، مروان بن ابوحفصه، ابن معتز، ابوتمام، بختری و... است | ابن شجری متعرض اصلی از اصول یا قاعدهای از قواعد نشده مگر اینکه از قرآن شاهدی بر مدعای خود آورده است. او از شواهدی دیگری چون احادیث، آثار دیگر نویسندگان و اشعار نیز بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>شواهد شعری او شامل اشعاری از دعبل خزاعی، مروان بن ابوحفصه، ابن معتز، ابوتمام، بختری و... است.<ref>همان</ref> | ||
ابن شجری در این کتاب آراء بسیاری را بدون ذکر نام آورده است؛ بهعنوان مثال چند فصل کامل از کتاب الأزهیة هروی را بدون ذکر مأخذ نقل کرده است | ابن شجری در این کتاب آراء بسیاری را بدون ذکر نام آورده است؛ بهعنوان مثال چند فصل کامل از کتاب الأزهیة هروی را بدون ذکر مأخذ نقل کرده است.<ref>فاتحینژاد، عنایتالله، ص69</ref> | ||
وی بخش وسیعى از امالى را به ذکر لغزشهای مکى بن ابوطالب مغربى در کتاب مشكل إعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران انگیزه این کار او را اختلافات مذهبى دانستهاند و گفتهاند که چون مکى بن ابوطالب، مالکىمذهب بوده و در چند جا از نوشتههایش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، ابن شجری در مقام دفاع از معتزله به طرح این انتقادات پرداخته است، اما درباره این سخن باید اندکى تردید کرد؛ چه، همه موارد نیز چندان نابجا نیست..<ref>ر.ک: همان، ص69</ref> | وی بخش وسیعى از امالى را به ذکر لغزشهای مکى بن ابوطالب مغربى در کتاب مشكل إعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران انگیزه این کار او را اختلافات مذهبى دانستهاند و گفتهاند که چون مکى بن ابوطالب، مالکىمذهب بوده و در چند جا از نوشتههایش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، ابن شجری در مقام دفاع از معتزله به طرح این انتقادات پرداخته است، اما درباره این سخن باید اندکى تردید کرد؛ چه، همه موارد نیز چندان نابجا نیست..<ref>ر.ک: همان، ص69</ref> | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
میگوید: | میگوید: | ||
احباب، جمع حب است؛ مثل عدل و اعدال و شایسته نیست که آن را جمع حبیب، مانند شریف و اشراف بدانیم و بر این مدعای خود دو دلیل میآورد | احباب، جمع حب است؛ مثل عدل و اعدال و شایسته نیست که آن را جمع حبیب، مانند شریف و اشراف بدانیم و بر این مدعای خود دو دلیل میآورد.<ref>همان، ص352</ref> | ||
قرار دادن مفرد در موضع جمع، یکی از مباحث ادبی این کتاب است. مؤلف در مجلس چهلوهشتم با تکیه بر شواهدی از قرآن، این مطلب را روشن میسازد؛ مثلا در آیه شریفه: {{متن قرآن|رجالاً کثيراً و نساء|سوره=النساء|آیه=1}} | قرار دادن مفرد در موضع جمع، یکی از مباحث ادبی این کتاب است. مؤلف در مجلس چهلوهشتم با تکیه بر شواهدی از قرآن، این مطلب را روشن میسازد؛ مثلا در آیه شریفه: {{متن قرآن|رجالاً کثيراً و نساء|سوره=النساء|آیه=1}} |
ویرایش