سیره و سیمای امام حسین علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تاریخ دمشق' به 'تاریخ دمشق '
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
جز (جایگزینی متن - 'تاریخ دمشق' به 'تاریخ دمشق ')
خط ۱۳: خط ۱۳:
الـحسین علیه‌السلام: سماته و سیرته
الـحسین علیه‌السلام: سماته و سیرته


سرگذشت نامه تحلیلی بر بنیاد گزارش های محدث و مورخ شامی [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]]، در کتاب بزرگ تاریخ دمشق
سرگذشت نامه تحلیلی بر بنیاد گزارش های محدث و مورخ شامی [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]]، در کتاب بزرگ [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]]
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
خط ۴۷: خط ۴۷:


==معرفی اجمالی==
==معرفی اجمالی==
'''سیره و سیماى امام حسین(ع)'''، ترجمه روان جویا جهان‌بخش از کتاب «الحسين(ع): سماته و سیرته» نوشته [[حسینی جلالی، محمدرضا|سید محمدرضا حسینی جلالی]] است. نویسنده در این اثر دستاوردهاى سیر و سلوک عالمانه و نظاره محقّقانه و محدّثانه خویش را در گزارش‌هایى که «[[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]]» شامى (499-571ق) در کتاب «تاریخ دمشق» از سیره حسینى(ع) به دست مى‏دهد، در این کتاب به شیوایى و رسایى بازگو کرده است.  
'''سیره و سیماى امام حسین(ع)'''، ترجمه روان جویا جهان‌بخش از کتاب «الحسين(ع): سماته و سیرته» نوشته [[حسینی جلالی، محمدرضا|سید محمدرضا حسینی جلالی]] است. نویسنده در این اثر دستاوردهاى سیر و سلوک عالمانه و نظاره محقّقانه و محدّثانه خویش را در گزارش‌هایى که «[[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]]» شامى (499-571ق) در کتاب «[[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] » از سیره حسینى(ع) به دست مى‏دهد، در این کتاب به شیوایى و رسایى بازگو کرده است.  


==ساختار==
==ساختار==
خط ۵۵: خط ۵۵:
کتاب با مقدمه‌ای از مترجم آغاز شده است. وی در فرازی از آن، توصیفی دلنشین از زحمات و اهداف نویسنده در نگارش اثر دارد: «کوشش پیگیر نویسنده براى کاویدن لایه‏هاى درونى روایات و گزارش‌هاى تاریخى و جاى دادن هر نقل در چارچوبى که فهم آن را شدنى‏‌تر سازد، کتاب را سرشار از باریک‏بینى‏‌ها و نکته‏‌سنجى‏‌ها و روشنگرى‏‌هایى ساخته که دل و دیده و خرد خواننده را به ژرف‌‌بینى و ژرف‏‌اندیشى بیشتر وامى‏‌دارد و آموختن درس‌هایى امروزین و فرداساز را از دیروز امت میسر مى‏‌نماید»<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص12-11</ref>
کتاب با مقدمه‌ای از مترجم آغاز شده است. وی در فرازی از آن، توصیفی دلنشین از زحمات و اهداف نویسنده در نگارش اثر دارد: «کوشش پیگیر نویسنده براى کاویدن لایه‏هاى درونى روایات و گزارش‌هاى تاریخى و جاى دادن هر نقل در چارچوبى که فهم آن را شدنى‏‌تر سازد، کتاب را سرشار از باریک‏بینى‏‌ها و نکته‏‌سنجى‏‌ها و روشنگرى‏‌هایى ساخته که دل و دیده و خرد خواننده را به ژرف‌‌بینى و ژرف‏‌اندیشى بیشتر وامى‏‌دارد و آموختن درس‌هایى امروزین و فرداساز را از دیروز امت میسر مى‏‌نماید»<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص12-11</ref>


نویسنده، تألیف این اثر را برای خلاصی خواننده از اسانید مشقت‌آور کتاب دانسته است: «تاریخ دمشق - مانند دیگر نگارش‌هاى کهن - بر اسلوب اسناد متکى است؛ اسانید فراوانى مى‏آورد و به برشمردن و تکرار آنها مى‏پردازد. این امر در پهنه نقد و ارزیابى تراث اهمیت و ضرورت ویژه‏اى دارد، لیک مراجعه و استفاده از آن را جز براى عالمان و متخصصان، مشقت‏‌آور مى‏کند؛ زیرا چنین اسلوب تراثی‌اى را ثقیل مى‏یابند و ازاین‌رو، نه چنین کتاب‌هایى را تهیه مى‏کنند و نه تن به مطالعه و بهره‏ورى از آن مى‏دهند. بر من گران آمد که این کتاب و ثروت حدیثى و علمى مندرج در آن، از دست و دسترس بیشترینه‏ دوستداران معرفت به‌دور باشد...؛ ازاین‌رو، به استخراج احادیث از این کتاب کلان دست یازیدم و آنها را به شکلى تنظیم نمودم که عموم خوانندگان را خوش افتد». البته روش نویسنده به‌گونه‌ای نیست که تنها نص روایت باقی بماند و قرائنی که در فهم روایت راه‌گشاست حذف شود: «براى سهولت بیشتر و افزایش رغبت خواننده در پیگیرى مطالب، هر حدیث را در چارچوبى معین قرار دادم که ابعاد مورد نظر - و حتى غیر مورد نظر - در ماحصل حدیث را که فهم نص از جنبه‏هاى لغوى، تاریخى، عقیدتى و روش‏شناختى باز، بسته بدان است، روشن سازد و از این رهگذر، نص، جامد و مبهم و به‌دور از قرائن حالیه یا مقالیه، برجاى نماند؛ قرائنى که در فضاى صدور نص یا فضاهاى دیگر، موجود بوده و با نص و مدلول آن پیوندى استوار دارند؛ ازین‌رو، یادکردشان براى توضیح و فهم نص لازم است»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17</ref>
نویسنده، تألیف این اثر را برای خلاصی خواننده از اسانید مشقت‌آور کتاب دانسته است: «[[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]]  - مانند دیگر نگارش‌هاى کهن - بر اسلوب اسناد متکى است؛ اسانید فراوانى مى‏آورد و به برشمردن و تکرار آنها مى‏پردازد. این امر در پهنه نقد و ارزیابى تراث اهمیت و ضرورت ویژه‏اى دارد، لیک مراجعه و استفاده از آن را جز براى عالمان و متخصصان، مشقت‏‌آور مى‏کند؛ زیرا چنین اسلوب تراثی‌اى را ثقیل مى‏یابند و ازاین‌رو، نه چنین کتاب‌هایى را تهیه مى‏کنند و نه تن به مطالعه و بهره‏ورى از آن مى‏دهند. بر من گران آمد که این کتاب و ثروت حدیثى و علمى مندرج در آن، از دست و دسترس بیشترینه‏ دوستداران معرفت به‌دور باشد...؛ ازاین‌رو، به استخراج احادیث از این کتاب کلان دست یازیدم و آنها را به شکلى تنظیم نمودم که عموم خوانندگان را خوش افتد». البته روش نویسنده به‌گونه‌ای نیست که تنها نص روایت باقی بماند و قرائنی که در فهم روایت راه‌گشاست حذف شود: «براى سهولت بیشتر و افزایش رغبت خواننده در پیگیرى مطالب، هر حدیث را در چارچوبى معین قرار دادم که ابعاد مورد نظر - و حتى غیر مورد نظر - در ماحصل حدیث را که فهم نص از جنبه‏هاى لغوى، تاریخى، عقیدتى و روش‏شناختى باز، بسته بدان است، روشن سازد و از این رهگذر، نص، جامد و مبهم و به‌دور از قرائن حالیه یا مقالیه، برجاى نماند؛ قرائنى که در فضاى صدور نص یا فضاهاى دیگر، موجود بوده و با نص و مدلول آن پیوندى استوار دارند؛ ازین‌رو، یادکردشان براى توضیح و فهم نص لازم است»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17</ref>


پس از مقدمه نویسنده، شرح حال [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] به نقل از «سير أعلام النبلاء»، البته به‌اختصار در یک صفحه ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>
پس از مقدمه نویسنده، شرح حال [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] به نقل از «سير أعلام النبلاء»، البته به‌اختصار در یک صفحه ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>
خط ۶۵: خط ۶۵:
در سومین باب کتاب، نهضت امام حسین(ع) و بیعت نکردن با یزید اولین مباحث را تشکیل می‌دهد. امام حسین(ع) مصمّم بود که به‌سوى عراق بیرون شود؛ نه مشکلات و موانعى که بر سر راه بود او را بازگردانید و نه احتمالاتى که در کار مى‏رفت او را دل‌سرد ساخت؛ حتّى آنچه در چشم‏انداز سیاسى آن روز عیان مى‏نمود؛ یعنى سخت‌گیرى و خشونت حکومت اموى و روى‏گردان نبودنش از هرگونه مخالفت - ولو ازمیان‌بردن او - و نیز خیانت اهل کوفه و شانه تهى کردنشان از یارى امام(ع) نیز عزم او را سست نکرد، بلکه وظیفه الهى واجب بر امام، او را به پیش مى‏راند؛ چراکه او امام امّت بود و قیام براى لبّیک گفتن به نداى امّت، به‌خاطر اتمام حجّت آشکار، بر او واجب بود<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>
در سومین باب کتاب، نهضت امام حسین(ع) و بیعت نکردن با یزید اولین مباحث را تشکیل می‌دهد. امام حسین(ع) مصمّم بود که به‌سوى عراق بیرون شود؛ نه مشکلات و موانعى که بر سر راه بود او را بازگردانید و نه احتمالاتى که در کار مى‏رفت او را دل‌سرد ساخت؛ حتّى آنچه در چشم‏انداز سیاسى آن روز عیان مى‏نمود؛ یعنى سخت‌گیرى و خشونت حکومت اموى و روى‏گردان نبودنش از هرگونه مخالفت - ولو ازمیان‌بردن او - و نیز خیانت اهل کوفه و شانه تهى کردنشان از یارى امام(ع) نیز عزم او را سست نکرد، بلکه وظیفه الهى واجب بر امام، او را به پیش مى‏راند؛ چراکه او امام امّت بود و قیام براى لبّیک گفتن به نداى امّت، به‌خاطر اتمام حجّت آشکار، بر او واجب بود<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>


از جمله ایراداتی که بر تاریخ دمشق وارد است نپرداختن به واقعه عاشوراست. نویسنده این موضوع مهم را این‌گونه توضیح می‌دهد: «آیا ستمى آشکار و خیانتى شرم‏‌آور نیست که «روز عاشورا» و رخدادهاى تاریخى‏اش را از تاریخ امام حسین(ع) جدا کنند؟! این چیزى است که عملاً در کتاب تاریخ دمشق [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] رخ داده است! ما پایگاه این مورّخ بلندآوازه؛ یعنى [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] را برتر از آن مى‏دانیم که یادکرد رخدادهاى کربلا و خاصّه روز عاشورا را از تاریخ کبیرش فروانداخته باشد؛ چون بر وى پوشیده نیست که تاریخ حسین(ع) در عاشورا متمرکز گردیده است و مى‏داند که چنین عملى بى‏تردید او را آماج انتقاد مورّخان و دانشوران و بزرگان مى‏سازد؛ لیک دستى خطاپیشه به‌سوى این کتاب عظیم دراز شده تا آن را از یاد کرد رخدادهاى روز عاشورا تهى سازد... این دست خطاپیشه خیانتگر به دانش و تراث، مى‏خواهد که ساحت پیشینیانش؛ یعنى بنى‌امیه را از گناهانى که آن روز مرتکب گردیده‏اند، پاک سازد؛ گناهان سیاه و زشتى که مرور ایام ننگشان را فرونمى‏‌شوید و با حذف این احادیث از این نسخه یا آن نسخه، ناپدید نمى‏‌شوند»<ref>ر.ک: همان، ص188</ref>
از جمله ایراداتی که بر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]]  وارد است نپرداختن به واقعه عاشوراست. نویسنده این موضوع مهم را این‌گونه توضیح می‌دهد: «آیا ستمى آشکار و خیانتى شرم‏‌آور نیست که «روز عاشورا» و رخدادهاى تاریخى‏اش را از تاریخ امام حسین(ع) جدا کنند؟! این چیزى است که عملاً در کتاب [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]]  [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] رخ داده است! ما پایگاه این مورّخ بلندآوازه؛ یعنى [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] را برتر از آن مى‏دانیم که یادکرد رخدادهاى کربلا و خاصّه روز عاشورا را از تاریخ کبیرش فروانداخته باشد؛ چون بر وى پوشیده نیست که تاریخ حسین(ع) در عاشورا متمرکز گردیده است و مى‏داند که چنین عملى بى‏تردید او را آماج انتقاد مورّخان و دانشوران و بزرگان مى‏سازد؛ لیک دستى خطاپیشه به‌سوى این کتاب عظیم دراز شده تا آن را از یاد کرد رخدادهاى روز عاشورا تهى سازد... این دست خطاپیشه خیانتگر به دانش و تراث، مى‏خواهد که ساحت پیشینیانش؛ یعنى بنى‌امیه را از گناهانى که آن روز مرتکب گردیده‏اند، پاک سازد؛ گناهان سیاه و زشتى که مرور ایام ننگشان را فرونمى‏‌شوید و با حذف این احادیث از این نسخه یا آن نسخه، ناپدید نمى‏‌شوند»<ref>ر.ک: همان، ص188</ref>


در چهارمین و آخرین باب کتاب به خواب‌های اندوهبار، سوگواری‌های طبیعت و مردم در مرگ امام حسین(ع) پرداخته شده است. همچنین برخی اشعار در رثای ایشان نقل شده است.  
در چهارمین و آخرین باب کتاب به خواب‌های اندوهبار، سوگواری‌های طبیعت و مردم در مرگ امام حسین(ع) پرداخته شده است. همچنین برخی اشعار در رثای ایشان نقل شده است.  
خط ۷۳: خط ۷۳:


===نکاتی پیرامون کتاب===  
===نکاتی پیرامون کتاب===  
# احادیثى که در این کتاب آمده، همگى از روایت حافظ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] در تاریخ دمشق، بخش سرگذشت امام حسین(ع) و از نسخه‏اى که دانشمند پژوهنده، شیخ‏ محمّدباقر محمودى، به سال 1398ق در بیروت چاپ یکم آن را به انجام رسانیده، برگرفته شده است.
# احادیثى که در این کتاب آمده، همگى از روایت حافظ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] در [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] ، بخش سرگذشت امام حسین(ع) و از نسخه‏اى که دانشمند پژوهنده، شیخ‏ محمّدباقر محمودى، به سال 1398ق در بیروت چاپ یکم آن را به انجام رسانیده، برگرفته شده است.
# مترجم، شماره احادیث این نسخه را، در آغاز هر روایتى که نقل کرده، میان قلاب گذاشته‏ است.
# مترجم، شماره احادیث این نسخه را، در آغاز هر روایتى که نقل کرده، میان قلاب گذاشته‏ است.
# همچنین متن روایات را با آنچه علامه ابن منظور انصارى در مختصر تاریخ دمشق آورده، از جزء هفتم نسخه‏اى که احمد راتب حمروش و محمّد ناجى العمر تحقیق کرده‏اند و به سال 1405ق، دارالفکر در دمشق آن را منتشر ساخته، سنجیده‏ است و در هامش به جایگاه این احادیث رجوع داده است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، یادآوری، ص15</ref>
# همچنین متن روایات را با آنچه علامه ابن منظور انصارى در مختصر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]]  آورده، از جزء هفتم نسخه‏اى که احمد راتب حمروش و محمّد ناجى العمر تحقیق کرده‏اند و به سال 1405ق، دارالفکر در دمشق آن را منتشر ساخته، سنجیده‏ است و در هامش به جایگاه این احادیث رجوع داده است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، یادآوری، ص15</ref>
# مؤلف، مقید بوده‏ است که جز از تاریخ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] نقل نکند؛ مگر در پاره‏اى از امور که در آنها اساساً بر نوشتارهاى پیشین خود، به‌ویژه آنچه در پیوند با امام حسین(ع) بوده، تکیه کرده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18</ref>
# مؤلف، مقید بوده‏ است که جز از تاریخ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] نقل نکند؛ مگر در پاره‏اى از امور که در آنها اساساً بر نوشتارهاى پیشین خود، به‌ویژه آنچه در پیوند با امام حسین(ع) بوده، تکیه کرده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18</ref>
# نکته قابل توجه در مقدمه نویسنده، مطلبی است که در رابطه با تعداد احادیث کتاب می‌خوانیم: «احادیث این سرگذشت - بنا بر شماره‏‌گذارى مصحّح کتاب - نزدیک به 400 حدیث است»؛ اما آنچه در این ترجمه آمده 286 حدیث می‌باشد. ممکن است این ترجمه جلد دومی هم داشته باشد که یا منتشر شده و در دسترس ما نیست و یا اینکه منتشر خواهد شد؛ اما نکته قابل تأمل این است که ترجمه به فرجام ختم شده است و اشاره‌ای هم نه در شناسنامه و نه در مقدمه و مؤخره به جلد دوم کتاب نشده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص224-223</ref>
# نکته قابل توجه در مقدمه نویسنده، مطلبی است که در رابطه با تعداد احادیث کتاب می‌خوانیم: «احادیث این سرگذشت - بنا بر شماره‏‌گذارى مصحّح کتاب - نزدیک به 400 حدیث است»؛ اما آنچه در این ترجمه آمده 286 حدیث می‌باشد. ممکن است این ترجمه جلد دومی هم داشته باشد که یا منتشر شده و در دسترس ما نیست و یا اینکه منتشر خواهد شد؛ اما نکته قابل تأمل این است که ترجمه به فرجام ختم شده است و اشاره‌ای هم نه در شناسنامه و نه در مقدمه و مؤخره به جلد دوم کتاب نشده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص224-223</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش