۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنین(ع)' به 'امیرالمؤمنین(ع) ') |
جز (جایگزینی متن - 'احمد بن حنبل' به 'احمد بن حنبل ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه اهمیت وسایل بهجای مانده از انبیاء را متذکر میشود و از مستفیض بودن این روایت سخن به میان میآورد.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص11-12</ref> او مینویسد: پیامبر اکرم(ص) در جاهای مختلفی با ذکر مناقب و فضایل ریزودرشت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در پی اعلان خلافت انتصابی آن حضرت بود.<ref>ر.ک: همان، ص12-13</ref> درباره کفش پیامبر(ص) آمده که از چرم گاو دباغیشده ساخته شده بود و پیامبر اسلام(ص) هرروز آن را میپوشیدند. و چند مرتبه اطراف (یا بند) آن پاره شد و پیامبر در هر مرتبه که منتظر تعمیر آن بود، [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] آن را برای ایشان درست کرد. [مضمون روایات خاصف النعل این است که پیامبر(ص) در آنها بهجای نام بردن مستقیم از علی(ع) با عنوان خاصف النعل از ایشان تعبیر آورده است.]<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> ماجد عطیه در مقدمه، حدیث خاصف النعل را از احادیث مستفیضهای میداند که علمای بزرگ اسلام مانند حاکم در مستدرک، نسائی در خصائص، ابن ابیشیبه در المصنف، احمد بن حنبل و ابییعلی در مسندهایشان و... آن را در کتابهایشان آوردهاند.<ref>ر.ک: همان</ref> وی میگوید تعمیر کفش پیامبر(ص) نشان از تواضع آن حضرت دارد و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] دارای مناقب فراوانی در روایات است که برخی از آنها ازاینقرار است؛ نرمی با مؤمنین، سختی با کفار، جهاد در راه خدا بدون ترس از هیچ ملامتگری، تعمیر کفش رسولالله(ص) (خصف نعل)، سبقت در جهاد با دشمنان، فنا در ذات خدا، خوابیدن در جایگاه پیامبر(ص)، اهدای انگشتری به فقیر در حال نماز، دادن افطاری خود به فقیر و مسکین و یتیم در عین احتیاج به آن، بسته شدن درب خانه همه بهجز علی(ع) به مسجد پیامبر(ص)، غذا خوردن با فقیران و مساکین، عبادتها و تهجدات شبانه و روزههای روزانه آن حضرت، تضرع و خشیت و مناجاتهایش با خدا و... تا جایی که حقوق خالق و مخلوق را بدون ذرهای فروگذاری در هیچیک از این دو بهجا آورد .<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref> | نویسنده در مقدمه اهمیت وسایل بهجای مانده از انبیاء را متذکر میشود و از مستفیض بودن این روایت سخن به میان میآورد.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص11-12</ref> او مینویسد: پیامبر اکرم(ص) در جاهای مختلفی با ذکر مناقب و فضایل ریزودرشت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در پی اعلان خلافت انتصابی آن حضرت بود.<ref>ر.ک: همان، ص12-13</ref> درباره کفش پیامبر(ص) آمده که از چرم گاو دباغیشده ساخته شده بود و پیامبر اسلام(ص) هرروز آن را میپوشیدند. و چند مرتبه اطراف (یا بند) آن پاره شد و پیامبر در هر مرتبه که منتظر تعمیر آن بود، [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] آن را برای ایشان درست کرد. [مضمون روایات خاصف النعل این است که پیامبر(ص) در آنها بهجای نام بردن مستقیم از علی(ع) با عنوان خاصف النعل از ایشان تعبیر آورده است.]<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> ماجد عطیه در مقدمه، حدیث خاصف النعل را از احادیث مستفیضهای میداند که علمای بزرگ اسلام مانند حاکم در مستدرک، نسائی در خصائص، ابن ابیشیبه در المصنف، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و ابییعلی در مسندهایشان و... آن را در کتابهایشان آوردهاند.<ref>ر.ک: همان</ref> وی میگوید تعمیر کفش پیامبر(ص) نشان از تواضع آن حضرت دارد و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] دارای مناقب فراوانی در روایات است که برخی از آنها ازاینقرار است؛ نرمی با مؤمنین، سختی با کفار، جهاد در راه خدا بدون ترس از هیچ ملامتگری، تعمیر کفش رسولالله(ص) (خصف نعل)، سبقت در جهاد با دشمنان، فنا در ذات خدا، خوابیدن در جایگاه پیامبر(ص)، اهدای انگشتری به فقیر در حال نماز، دادن افطاری خود به فقیر و مسکین و یتیم در عین احتیاج به آن، بسته شدن درب خانه همه بهجز علی(ع) به مسجد پیامبر(ص)، غذا خوردن با فقیران و مساکین، عبادتها و تهجدات شبانه و روزههای روزانه آن حضرت، تضرع و خشیت و مناجاتهایش با خدا و... تا جایی که حقوق خالق و مخلوق را بدون ذرهای فروگذاری در هیچیک از این دو بهجا آورد .<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref> | ||
ورود این حدیث با عبارات و صورتهای متعدد و در مکانها و زمانهای متفاوت دلالت میکند که این منقبت در حق آن حضرت(ع) تکرار شده است و این امر دلالت بر تأکید بر فضیلت شخص امیرالمؤمنین علی(ع) دارد. تکرار و کثرت ذکر روایت تا جایی است که روایت در کتابهای فریقین آمده است و آنها بر صحت و وثاقت سند آن اجماع کردهاند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref> | ورود این حدیث با عبارات و صورتهای متعدد و در مکانها و زمانهای متفاوت دلالت میکند که این منقبت در حق آن حضرت(ع) تکرار شده است و این امر دلالت بر تأکید بر فضیلت شخص امیرالمؤمنین علی(ع) دارد. تکرار و کثرت ذکر روایت تا جایی است که روایت در کتابهای فریقین آمده است و آنها بر صحت و وثاقت سند آن اجماع کردهاند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref> |
ویرایش