دو رساله عرفانی در عشق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'احمد مجاهد' به 'احمد مجاهد ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۵: خط ۴۵:
نخستين اثر عرفانى كه درباره عشق نوشته شده است، رساله‌ى «سوانح العشاق احمد غزّالى» است. اين رساله همواره مورد توجّه عرفا بوده؛ به طورى كه شيخ فخرالدين عراقى بناى كتاب خود را بر سوانح گذاشته است. غزّالى در اين كتاب احوال و اسرار عشق را بدان نحو كه مورد توجه و تامل صوفيان است، به رشته‌ى تحرير در آورده و هر يك از اسرار و معانى را در فصلى مورد بحث قرار مى‌دهد. وى در ضمن اين فصول تميثلات كوتاه و حكايات مختصر براى توضيح بيان خود آورده و به اشعار مختلف از غزل و رباعى فارسى و عربى استشهاد نموده است. نثر سوانح لطيف و ساده و دلنشين است و به طور كلّى مى‌توان گفت سوانح العشاق غزالى يكى از مهم‌ترين گنجينه‌هاى ادب و عرفان فارسى بشمار مى‌رود.
نخستين اثر عرفانى كه درباره عشق نوشته شده است، رساله‌ى «سوانح العشاق احمد غزّالى» است. اين رساله همواره مورد توجّه عرفا بوده؛ به طورى كه شيخ فخرالدين عراقى بناى كتاب خود را بر سوانح گذاشته است. غزّالى در اين كتاب احوال و اسرار عشق را بدان نحو كه مورد توجه و تامل صوفيان است، به رشته‌ى تحرير در آورده و هر يك از اسرار و معانى را در فصلى مورد بحث قرار مى‌دهد. وى در ضمن اين فصول تميثلات كوتاه و حكايات مختصر براى توضيح بيان خود آورده و به اشعار مختلف از غزل و رباعى فارسى و عربى استشهاد نموده است. نثر سوانح لطيف و ساده و دلنشين است و به طور كلّى مى‌توان گفت سوانح العشاق غزالى يكى از مهم‌ترين گنجينه‌هاى ادب و عرفان فارسى بشمار مى‌رود.


اثر حاضر حاوى سه شرح نفيس بر سوانح العشّاق است كه به اهتمام [[مجاهد، احمد|احمد مجاهد]] به زيور طبع آراسته شده است. اولين شرح سوانح رساله‌ى «كنوز الاسرار و رموز الاحرار» است كه توسط عزّالدين محمود كاشانى به نظم كشيده شده است. در اين منظومه مطالب زير بيان مى‌شود: نعت انبياء خصوصا خاتم المرسلين(ص)، بيان منقبت شيخ احمد غزّالى و اشاره غيبى به نظم در آوردن اين كتاب، وصف عشق، كيفيّت ارتباط بين عشق و روح و علّت امتزاج آنها، وحدت عشق، مقاله‌اى در فرق ميان عشق قديم و محدث، مشاهده جمال در صنع، بذر و ثمره عشق، حكايتى در توضيح معناى آيه شريفه '''«يحبّهم و يحبّونه»'''، غيرت عشق و لوازم آن، تسليم عاشق، در غيبت و شهود، بلاى عشق و فايده آن، ملامت عشق و فوائد آن، بحث درباره اطوار و خلع و همت و شهود عشق، در انزواى معشوق، در نهايت ادراك علم از عشق، در قرب و بعد و حكايتى در تبيين معناى آن و تمثيلى در توضيح اين معنا، مقاله‌اى در وصل و فصل، در رجاء وصل و فصل و حكايتى در توضيح اين معنى و بحثى در رابطه با احكام وصل و فصل، بيان سكرو صحو و حكايتى در تبيين اين معنا، مقاله‌اى در بقاى بعد از مناء، لازم به ذكر است كه برخى به اشتباه عشق‌نامه‌ى سنائى را همان كنوز الاسرار كاشانى شمرده‌اند؛ ولى آنچه مسلّم است اينست كه اين رساله از سنائى نيست و مرحوم مدّرس رضوى در مقدّمه مثنوى‌هاى حكيم سنائى به اشتباه خود اعتراف نموده است. دومين شرح سوانح، شرح شيخ حسينى ناگورى از اكابر عرفاى هند است كه در سال 901 ه‍.ق در گذشته است. صاحب خزينة الاصفياء وى را در اصول شريعت و طريقت و حقيقت ممتاز دانسته و كراماتى را به وى نسبت مى‌دهد با دقت در كلمات ناگورى مى‌توان دريافت كه وى از عرفان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بشدّت متأثّر است. به نظر وى ذات مطلق به جهت ظهور متوقّف بر روح است، اگر روح نبود، ظهور و تجلّى امكان نداشت و ذات مطلق به مجرّد قبول تقييد و ظهور دو گانگى پديد آمد. مقيّد طالب مطلق و مطلق مشتاق مقيّد شد. شارح معتقد است كه حقيقت ادراك عبارت است، از غرق شدن و فانى گشتن در معشوق و چون فانى از ادراك فناء عاجز است. پس اگر چه ادراك عبارت از فناست حاصل آيد؛ امّا از ادراك آن ادراك عجز باشد، «العجز عن درك الادراك ادراك» درست شد. در مشرب شارح اشتقاق عشق در حقيقت از عاشق است و منشأ عشق از اوست و از او مشتق و منشعب شده است، چون عاشق محل ولايت عشق و مركب اوست؛ ولى معشوق به حقيقت از عشق مشتق نشده، لذا لازم نيست كه متصٌف به صفت عاشقى گردد.
اثر حاضر حاوى سه شرح نفيس بر سوانح العشّاق است كه به اهتمام [[مجاهد، احمد|احمد مجاهد]] به زيور طبع آراسته شده است. اولين شرح سوانح رساله‌ى «كنوز الاسرار و رموز الاحرار» است كه توسط عزّالدين محمود كاشانى به نظم كشيده شده است. در اين منظومه مطالب زير بيان مى‌شود: نعت انبياء خصوصا خاتم المرسلين(ص)، بيان منقبت شيخ احمد غزّالى و اشاره غيبى به نظم در آوردن اين كتاب، وصف عشق، كيفيّت ارتباط بين عشق و روح و علّت امتزاج آنها، وحدت عشق، مقاله‌اى در فرق ميان عشق قديم و محدث، مشاهده جمال در صنع، بذر و ثمره عشق، حكايتى در توضيح معناى آيه شريفه '''«يحبّهم و يحبّونه»'''، غيرت عشق و لوازم آن، تسليم عاشق، در غيبت و شهود، بلاى عشق و فايده آن، ملامت عشق و فوائد آن، بحث درباره اطوار و خلع و همت و شهود عشق، در انزواى معشوق، در نهايت ادراك علم از عشق، در قرب و بعد و حكايتى در تبيين معناى آن و تمثيلى در توضيح اين معنا، مقاله‌اى در وصل و فصل، در رجاء وصل و فصل و حكايتى در توضيح اين معنى و بحثى در رابطه با احكام وصل و فصل، بيان سكرو صحو و حكايتى در تبيين اين معنا، مقاله‌اى در بقاى بعد از مناء، لازم به ذكر است كه برخى به اشتباه عشق‌نامه‌ى سنائى را همان كنوز الاسرار كاشانى شمرده‌اند؛ ولى آنچه مسلّم است اينست كه اين رساله از سنائى نيست و مرحوم مدّرس رضوى در مقدّمه مثنوى‌هاى حكيم سنائى به اشتباه خود اعتراف نموده است. دومين شرح سوانح، شرح شيخ حسينى ناگورى از اكابر عرفاى هند است كه در سال 901 ه‍.ق در گذشته است. صاحب خزينة الاصفياء وى را در اصول شريعت و طريقت و حقيقت ممتاز دانسته و كراماتى را به وى نسبت مى‌دهد با دقت در كلمات ناگورى مى‌توان دريافت كه وى از عرفان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بشدّت متأثّر است. به نظر وى ذات مطلق به جهت ظهور متوقّف بر روح است، اگر روح نبود، ظهور و تجلّى امكان نداشت و ذات مطلق به مجرّد قبول تقييد و ظهور دو گانگى پديد آمد. مقيّد طالب مطلق و مطلق مشتاق مقيّد شد. شارح معتقد است كه حقيقت ادراك عبارت است، از غرق شدن و فانى گشتن در معشوق و چون فانى از ادراك فناء عاجز است. پس اگر چه ادراك عبارت از فناست حاصل آيد؛ امّا از ادراك آن ادراك عجز باشد، «العجز عن درك الادراك ادراك» درست شد. در مشرب شارح اشتقاق عشق در حقيقت از عاشق است و منشأ عشق از اوست و از او مشتق و منشعب شده است، چون عاشق محل ولايت عشق و مركب اوست؛ ولى معشوق به حقيقت از عشق مشتق نشده، لذا لازم نيست كه متصٌف به صفت عاشقى گردد.


در مكتب عشق عقل را راه نيست و حوزه‌ى مفاهيم و قيل و قال نه تنها از چهره‌ى حقيقت كشف الغطاء نمى‌كند، بلكه به غموض و كون آن مى‌افزايد. عاشقان به شيفتگان علوم نقلى هشدار مى‌دهند كه مغرور به تعليّات نگردند، زيرا وراى آنها معارفى است كه در رهگذر شهود مكشوف عارف و عاشق واقع مى‌گردد. به نظر اهل عرفان علم الاسرار فوق علم العقل بوده و آن را القاى روح القدس معرّفى مى‌كنند كه مخصوص به نبى و ولى است و اين علم از راه رياضت و مجاهدت و خلوت با حضرت حق بدست مى‌آيد و اين علم همان علم لدنى است كه مخصوص بندگان خاص خداست.
در مكتب عشق عقل را راه نيست و حوزه‌ى مفاهيم و قيل و قال نه تنها از چهره‌ى حقيقت كشف الغطاء نمى‌كند، بلكه به غموض و كون آن مى‌افزايد. عاشقان به شيفتگان علوم نقلى هشدار مى‌دهند كه مغرور به تعليّات نگردند، زيرا وراى آنها معارفى است كه در رهگذر شهود مكشوف عارف و عاشق واقع مى‌گردد. به نظر اهل عرفان علم الاسرار فوق علم العقل بوده و آن را القاى روح القدس معرّفى مى‌كنند كه مخصوص به نبى و ولى است و اين علم از راه رياضت و مجاهدت و خلوت با حضرت حق بدست مى‌آيد و اين علم همان علم لدنى است كه مخصوص بندگان خاص خداست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش