پرش به محتوا

دو رساله عرفانی در عشق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۳۹: خط ۳۹:
</div>
</div>


== معرفى اجمالى كتاب ==




خط ۵۰: خط ۴۸:


به نظر مرحوم مينوى سومين شرح سوانح متعلّق به حدود قرن نهم هجرى است. اين شرح در كتابخانه‌ى نور عثمانيّه استانبول بدون ذكر نام شارح و تاريخ كتابت موجود است. اين شرح كه به صورت سؤال و جواب تنظيم شده كوشيده تا دقائق عرفانى را به عبارات ادبى به رشته‌ى تحرير درآورد. به نظر شارح عشق داراى دو تعلّق است، تعلّقى به ذات عاشق و تعلّقى به ذات معشوق اگر اتّصال عشق با عاشق حقيقى باشد، مغلوب جذبه‌ى قهر او مى‌شود و اگر به خلاف آن باشد، عاشق مغلوب جذبه‌ى معشوق مى‌شود. به عقيده‌ى وى عشق به اصالت ذات خود مستقّل است و او به هيچ چيزى محتاج نمى‌باشد و جمال حق قديم الاصل است و هر جمالى كه در مظاهر وجود دارد، از موهبت و نتيجه‌ى حسن وى است. در كمال عشق فناى ذات عاشق از بقاى معشوق حاصل مى‌شود. لازم به ذكر است كه با تأمّل در چنين عشقنامه‌هاى عرفانى فهميده مى‌شود كه مسأله‌ى وحدت وجود اساس و بنيان آن را تشكيل مى‌دهد، چون همواره از وحدت مطلق و مقيّد صحبت كرده و به ظاهر و مظهر اشاره مى‌كند، توضيح اينكه بر اساس وحدت شخصى وجود در دار هستى موجود واقعى و نفس الامرى غير از حق تعالى وجود ندارد و عالم منحصر به يك وجود و هستى صرف و بسيط من جميع الجهات است و تعدّد و تكثّر در آن راه ندارد، بلكه در ظهورات آنست. بنابراين هر محسوسى را كه مشاهده مى‌كنيم، اطوار و انوار و مظاهر تجليّات اويند و چيزى غير از حضرت حقّ از وجود و هستى بهره و حظّى نبرده است. عاشق كه مظهر اعلاى حق تعالى است. در فناى ذات همه كائنات را در عين اختلاف متّحد مى‌بيند. وى در اين منظر عظيم و دلنشين از عرش تجرد اعلى تا فرش خاك ادنى را همچون نگارستانى زيبا مى‌بيند كه با قلم تجلّى حضرت حق منقش شده و سرتاسر هستى را نغمه‌اى موزون مى‌بيند كه از عالم ربوى تجلّى نموده است و دقيقاً در اين مرحله كه نه براى او و نه براى ساير ممكنات هويّتى باقى نمى‌ماند، بلكه همه هويّات را در تجلّى ذات حق مضمحل و متلاشى مى‌بيند.
به نظر مرحوم مينوى سومين شرح سوانح متعلّق به حدود قرن نهم هجرى است. اين شرح در كتابخانه‌ى نور عثمانيّه استانبول بدون ذكر نام شارح و تاريخ كتابت موجود است. اين شرح كه به صورت سؤال و جواب تنظيم شده كوشيده تا دقائق عرفانى را به عبارات ادبى به رشته‌ى تحرير درآورد. به نظر شارح عشق داراى دو تعلّق است، تعلّقى به ذات عاشق و تعلّقى به ذات معشوق اگر اتّصال عشق با عاشق حقيقى باشد، مغلوب جذبه‌ى قهر او مى‌شود و اگر به خلاف آن باشد، عاشق مغلوب جذبه‌ى معشوق مى‌شود. به عقيده‌ى وى عشق به اصالت ذات خود مستقّل است و او به هيچ چيزى محتاج نمى‌باشد و جمال حق قديم الاصل است و هر جمالى كه در مظاهر وجود دارد، از موهبت و نتيجه‌ى حسن وى است. در كمال عشق فناى ذات عاشق از بقاى معشوق حاصل مى‌شود. لازم به ذكر است كه با تأمّل در چنين عشقنامه‌هاى عرفانى فهميده مى‌شود كه مسأله‌ى وحدت وجود اساس و بنيان آن را تشكيل مى‌دهد، چون همواره از وحدت مطلق و مقيّد صحبت كرده و به ظاهر و مظهر اشاره مى‌كند، توضيح اينكه بر اساس وحدت شخصى وجود در دار هستى موجود واقعى و نفس الامرى غير از حق تعالى وجود ندارد و عالم منحصر به يك وجود و هستى صرف و بسيط من جميع الجهات است و تعدّد و تكثّر در آن راه ندارد، بلكه در ظهورات آنست. بنابراين هر محسوسى را كه مشاهده مى‌كنيم، اطوار و انوار و مظاهر تجليّات اويند و چيزى غير از حضرت حقّ از وجود و هستى بهره و حظّى نبرده است. عاشق كه مظهر اعلاى حق تعالى است. در فناى ذات همه كائنات را در عين اختلاف متّحد مى‌بيند. وى در اين منظر عظيم و دلنشين از عرش تجرد اعلى تا فرش خاك ادنى را همچون نگارستانى زيبا مى‌بيند كه با قلم تجلّى حضرت حق منقش شده و سرتاسر هستى را نغمه‌اى موزون مى‌بيند كه از عالم ربوى تجلّى نموده است و دقيقاً در اين مرحله كه نه براى او و نه براى ساير ممكنات هويّتى باقى نمى‌ماند، بلكه همه هويّات را در تجلّى ذات حق مضمحل و متلاشى مى‌بيند.


== پیوندها ==
== پیوندها ==
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/6372 مطالعه کتاب دو رساله عرفانی در عشق در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/6372 مطالعه کتاب دو رساله عرفانی در عشق در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۶٬۵۹۱

ویرایش