۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
|||
| خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
# حدیث بخارى از پیامبر(ص) که فرمود: «مَنْ أحدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذا مَا لَيسَ مِنهُ فَهُوَ رَدٌّ»؛ «هرکس در این امر ما چیزى احداث کند که از آن نیست، پس آن مردود است». | # حدیث بخارى از پیامبر(ص) که فرمود: «مَنْ أحدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذا مَا لَيسَ مِنهُ فَهُوَ رَدٌّ»؛ «هرکس در این امر ما چیزى احداث کند که از آن نیست، پس آن مردود است». | ||
# در روایتى دیگر مسلم از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود: «مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيسَ عَلَيهِ أَمْرُنا فَهُوَ رَدٌّ»؛ «هرکس عملى را انجام دهد که امر ما بر آن نیست پس آن مردود است». | # در روایتى دیگر مسلم از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود: «مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيسَ عَلَيهِ أَمْرُنا فَهُوَ رَدٌّ»؛ «هرکس عملى را انجام دهد که امر ما بر آن نیست پس آن مردود است». | ||
# از پیامبر(ص) نقل کردهاند که فرمود: «عَلَيكم بِسُنَّتِي وَ سُنَّة الخُلَفَاءِ الرّاشِدِينَ المَهْدِيينَ مِنْ بَعْدِي، تَمَسَّكوا بِها وَ عَضُّوا عَلَيها بِالنّواجِذِ وَ إِياكمْ وَ مُحَدّثاتِ الأُمُورِ؛ فَإنَّ كلَّ مُحَدَّثَة بِدعَة وَ كلُّ بِدْعَة ضَلالَة»؛ «بر شما باد به سنت من و سنت خلفاى راشدین هدایتشده بعد از من، به آن سنت تمسک کرده و محکم آن را نگه دارید و بپرهیزید از امورى که حادث مىشود؛ زیرا هر امر حادثى بدعت بوده و هر بدعتى ضلالت است» و... <ref>همان، ص15</ref>. | # از پیامبر(ص) نقل کردهاند که فرمود: «عَلَيكم بِسُنَّتِي وَ سُنَّة الخُلَفَاءِ الرّاشِدِينَ المَهْدِيينَ مِنْ بَعْدِي، تَمَسَّكوا بِها وَ عَضُّوا عَلَيها بِالنّواجِذِ وَ إِياكمْ وَ مُحَدّثاتِ الأُمُورِ؛ فَإنَّ كلَّ مُحَدَّثَة بِدعَة وَ كلُّ بِدْعَة ضَلالَة»؛ «بر شما باد به سنت من و سنت خلفاى راشدین هدایتشده بعد از من، به آن سنت تمسک کرده و محکم آن را نگه دارید و بپرهیزید از امورى که حادث مىشود؛ زیرا هر امر حادثى بدعت بوده و هر بدعتى ضلالت است» و...<ref>همان، ص15</ref>. | ||
نویسنده در پاسخ به این ادله، پاسخهایی اجمالی عنوان نموده که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود: | نویسنده در پاسخ به این ادله، پاسخهایی اجمالی عنوان نموده که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود: | ||
| خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
# ابن رجب حنبلی میگوید: «البدعة ما أحدث ممّا لا أصل له في الشريعة يدلّ عليه، أمّا ما كان له أصل من الشرع يدلّ عليه فليس ببدعة شرعاً و إن كان بدعة لغة»؛ «بدعت، امر نوظهورى است که براى آن در شریعت، دلیلى نباشد که بر آن دلالت کند و اگر دلیلى در شرع وجود داشته باشد، شرعاً بدعت نیست؛ اگرچه در لغت آن را بدعت نامند». | # ابن رجب حنبلی میگوید: «البدعة ما أحدث ممّا لا أصل له في الشريعة يدلّ عليه، أمّا ما كان له أصل من الشرع يدلّ عليه فليس ببدعة شرعاً و إن كان بدعة لغة»؛ «بدعت، امر نوظهورى است که براى آن در شریعت، دلیلى نباشد که بر آن دلالت کند و اگر دلیلى در شرع وجود داشته باشد، شرعاً بدعت نیست؛ اگرچه در لغت آن را بدعت نامند». | ||
# ابن حجر عسقلانى مىگوید: «البدعة ما أحدث و ليس له أصل في الشرع و ما كان له أصل يدلّ عليه الشرع فليس ببدعة»؛ «بدعت امر حادثى است که براى او دلیلى در شریعت نباشد و اگر دلیلى بر آن در شرع باشد، بدعت نیست». | # ابن حجر عسقلانى مىگوید: «البدعة ما أحدث و ليس له أصل في الشرع و ما كان له أصل يدلّ عليه الشرع فليس ببدعة»؛ «بدعت امر حادثى است که براى او دلیلى در شریعت نباشد و اگر دلیلى بر آن در شرع باشد، بدعت نیست». | ||
# سید مرتضى مىگوید: «البدعة زيادة في الدين أو نقصان منه من إسناد إلى الدين»؛ «بدعت عبارت است از زیاد کردن یا کم کردن از دین، با انتساب آن به دین» <ref>همان، ص23-25</ref>. | # سید مرتضى مىگوید: «البدعة زيادة في الدين أو نقصان منه من إسناد إلى الدين»؛ «بدعت عبارت است از زیاد کردن یا کم کردن از دین، با انتساب آن به دین»<ref>همان، ص23-25</ref>. | ||
با مراجعه به کتابهاى فتوایى مفتیان وهابى پى به مصادیقى از بدعت مىبریم که تعجّب انسان را برمىانگیزاند. بدین منظور در عنوان چهارم، به گوشههایی از فتاوی وهابیان که در مصادیق بدعت صادر شده، اشاره گردیده است که از جمله آنها عبارتند از اینکه: شیخ عبدالعزیز بن باز مىگوید: «التوسل بجاه فلان أو ببرکة فلان أو بحقّ فلان بدعة و ليست من الشرك، فإذا قال: أللهمّ إنّي أسألك بجاه أنبيائك أو بجاه وليك فلان أو بعبدك فلان أو بحقّ فلان أو ببرکة فلان فذلك لا يجوز و هو من البدع و من وسائل الشرك؛ لأنّه لم يرد عن النبي(ص) و لا عن الصحابة فيكون بدعة...»؛ «توسّل به جاه فلان یا به برکت فلان یا به حق فلان شخص بدعت است، ولى شرک نیست. پس اگر شخصى بگوید: بارخدایا! به جاه انبیایت یا به جاه فلان ولیت یا به فلان بندهات یا به حق فلان یا به برکت فلان از تو مىخواهم، این نوع درخواست جایز نیست و از جمله بدعتها و از وسایل شرک است؛ زیرا این نوع درخواست نه از پیامبر(ص) رسیده و نه از صحابه؛ لذا بدعت است» <ref>همان، ص47-48</ref>. | با مراجعه به کتابهاى فتوایى مفتیان وهابى پى به مصادیقى از بدعت مىبریم که تعجّب انسان را برمىانگیزاند. بدین منظور در عنوان چهارم، به گوشههایی از فتاوی وهابیان که در مصادیق بدعت صادر شده، اشاره گردیده است که از جمله آنها عبارتند از اینکه: شیخ عبدالعزیز بن باز مىگوید: «التوسل بجاه فلان أو ببرکة فلان أو بحقّ فلان بدعة و ليست من الشرك، فإذا قال: أللهمّ إنّي أسألك بجاه أنبيائك أو بجاه وليك فلان أو بعبدك فلان أو بحقّ فلان أو ببرکة فلان فذلك لا يجوز و هو من البدع و من وسائل الشرك؛ لأنّه لم يرد عن النبي(ص) و لا عن الصحابة فيكون بدعة...»؛ «توسّل به جاه فلان یا به برکت فلان یا به حق فلان شخص بدعت است، ولى شرک نیست. پس اگر شخصى بگوید: بارخدایا! به جاه انبیایت یا به جاه فلان ولیت یا به فلان بندهات یا به حق فلان یا به برکت فلان از تو مىخواهم، این نوع درخواست جایز نیست و از جمله بدعتها و از وسایل شرک است؛ زیرا این نوع درخواست نه از پیامبر(ص) رسیده و نه از صحابه؛ لذا بدعت است»<ref>همان، ص47-48</ref>. | ||
در آخرین عنوان، به نقد ادله وهابیان پرداخته شده است که از جمله آن عبارت است از اینکه شریعت اسلامى برخلاف شرایع دیگر، از آنجا که خاتم شرایع آسمانى است، لذا مشتمل بر قواعد و قوانینى شمولگراست که مىتواند تا روز قیامت پاسخگوى همه نیازهاى بشر در تمام زمینهها و در هر عصر و زمان باشد و در حقیقت اساس این عمومیت و شمولیت آن است که شریعت اسلامى، شریعتى است فطرى که با فطرت انسان سازگارى تمام داشته و پاسخگوى حاجات بشر است؛ شریعتى که تعیینکننده مصالح و مفاسد واقعى انسانها است<ref>همان، ص65-66</ref>. | در آخرین عنوان، به نقد ادله وهابیان پرداخته شده است که از جمله آن عبارت است از اینکه شریعت اسلامى برخلاف شرایع دیگر، از آنجا که خاتم شرایع آسمانى است، لذا مشتمل بر قواعد و قوانینى شمولگراست که مىتواند تا روز قیامت پاسخگوى همه نیازهاى بشر در تمام زمینهها و در هر عصر و زمان باشد و در حقیقت اساس این عمومیت و شمولیت آن است که شریعت اسلامى، شریعتى است فطرى که با فطرت انسان سازگارى تمام داشته و پاسخگوى حاجات بشر است؛ شریعتى که تعیینکننده مصالح و مفاسد واقعى انسانها است<ref>همان، ص65-66</ref>. | ||
ویرایش