۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==معرفى اجمالى== | ==معرفى اجمالى== | ||
'''النجاة'''، تألیف [[ابن میثم، میثم بن علی|ابنميثم بحرانى]]، با اين كه كتابى است موجز، ولى يكى از بهترين تأليفات در زمينۀ امامت مىباشد. مؤلف در اين كتاب به اهم مباحث مربوط به امامت متعرض گشته است. او در هر مسألهاى ابتداء آراء مختلف در آن مورد را بيان كرده و بعد از بين آنها نظريۀ صحيح را بيان نموده است. او در ادامه به بحث و استدلال عليه آراء غير صحيح مىپردازد و ادلۀ نظريۀ صحيح را بيان مىكند. اين كتاب مورد توجه علماء واقع شده است. براى مثال على بن محمد بن الحسن بن [[شهيد ثانى]]، در كتاب الدر المنظوم و المنثور، مطالب زيادى از النجاة فى القيامة نقل مىكند. همچنين مرحوم بحرانى در كتاب حدائق مطالبى از اين كتاب نقل مىكند. | '''النجاة في القيامة في تحقيق أمر الإمامة'''، تألیف [[ابن میثم، میثم بن علی|ابنميثم بحرانى]]، با اين كه كتابى است موجز، ولى يكى از بهترين تأليفات در زمينۀ امامت مىباشد. مؤلف در اين كتاب به اهم مباحث مربوط به امامت متعرض گشته است. او در هر مسألهاى ابتداء آراء مختلف در آن مورد را بيان كرده و بعد از بين آنها نظريۀ صحيح را بيان نموده است. او در ادامه به بحث و استدلال عليه آراء غير صحيح مىپردازد و ادلۀ نظريۀ صحيح را بيان مىكند. اين كتاب مورد توجه علماء واقع شده است. براى مثال على بن محمد بن الحسن بن [[شهيد ثانى]]، در كتاب الدر المنظوم و المنثور، مطالب زيادى از النجاة فى القيامة نقل مىكند. همچنين مرحوم بحرانى در كتاب حدائق مطالبى از اين كتاب نقل مىكند.<ref>الحدائق الناظرة ج 379/3</ref> | ||
به ديار خود بازگشته و در سال 699ق در سن 63 سالگى به ديار حق شتافته است. از آثار او مىتوان به قواعد المرام فى علم الكلام، شرح النهج الكبير، اختيار مصباح السالكين، تجريد البلاغة، شرح المائة كلمة للامام اميرالمومنين(ع) اشاره نمود. | به ديار خود بازگشته و در سال 699ق در سن 63 سالگى به ديار حق شتافته است. از آثار او مىتوان به قواعد المرام فى علم الكلام، شرح النهج الكبير، اختيار مصباح السالكين، تجريد البلاغة، شرح المائة كلمة للامام اميرالمومنين(ع) اشاره نمود. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
#كيفيت بيان مسائل: يكى از ويژگىهاى اين كتاب بيان منطقى مطالب و مسائل مربوط به امامت مىباشد. مؤلف ابتداء عقائد شيعه را به عنوان مدعاى خويش مطرح كرده، سپس به آراء ديگران مىپردازد و بعد ادلۀ مدعاى خويش را بيان كرده و در آخر به شبهات پاسخ مىدهد. | #كيفيت بيان مسائل: يكى از ويژگىهاى اين كتاب بيان منطقى مطالب و مسائل مربوط به امامت مىباشد. مؤلف ابتداء عقائد شيعه را به عنوان مدعاى خويش مطرح كرده، سپس به آراء ديگران مىپردازد و بعد ادلۀ مدعاى خويش را بيان كرده و در آخر به شبهات پاسخ مىدهد. | ||
#استفاده از براهين عقلى: مؤلف در اكثر مباحث؛ همچون وجوب عصمت امام، وجوب افضليت امام از رعيت، امامت اميرالمومنين(ع) و...علاوه بر آيات و روايات متعدده در هر مورد به ادله و براهين عقلى نيز استدلال مىكند. | #استفاده از براهين عقلى: مؤلف در اكثر مباحث؛ همچون وجوب عصمت امام، وجوب افضليت امام از رعيت، امامت اميرالمومنين(ع) و...علاوه بر آيات و روايات متعدده در هر مورد به ادله و براهين عقلى نيز استدلال مىكند. | ||
#دين و سياست: يكى از مباحثى كه مؤلف در اين كتاب به آن پرداخته است، در رابطۀ دين و سياست مىباشد. او قائل است كه بدون سياست دين نمىتواند قائم باشد، بلكه دين هم بدون سياست تام نيست. او مىگويد «أن الضرورة قاضية بعد الخوض فى امر الدين ان السياسة هى التى يقوم عليها الدين و لا يتم بدونها ثم انه قد علم من حال الرسول(ص) انه كان يسوس أمته...». | #دين و سياست: يكى از مباحثى كه مؤلف در اين كتاب به آن پرداخته است، در رابطۀ دين و سياست مىباشد. او قائل است كه بدون سياست دين نمىتواند قائم باشد، بلكه دين هم بدون سياست تام نيست. او مىگويد «أن الضرورة قاضية بعد الخوض فى امر الدين ان السياسة هى التى يقوم عليها الدين و لا يتم بدونها ثم انه قد علم من حال الرسول(ص) انه كان يسوس أمته...».<ref>ص 72</ref> | ||
#علم امام: يكى از بحثهاى مهمى كه از سابق حول امامت مطرح بوده، مسأله علم امام است. آيا علم در امامت شرط است و اگر شرط است، امام بايد عالم به چه چيزى باشد. مؤلف قائل است علمى كه در امام شرط است، علم به احكام كليۀ دينى است. او حتى علم به احكام جزئيه مثل مسائلى كه در ابواب مختلف فقه مورد بحث واقع مىشود را در امام شرط نمىداند، بلكه اگر امام متمكن از استنباط احكام باشد را در امامت كافى مىداند. او ظاهرا مثل بعضى از متقدمين امامان را تنها مجتهدانى فرض نموده است و مىگويد: «أنه عالم بالاحكام الكلية من الدين بالفعل و اما الاحكام الجزئية المتعلقة بالوقائع الجزئية فله ملكة اخذ تلك الاجزاء من القوانين الكلية من موادها...». | #علم امام: يكى از بحثهاى مهمى كه از سابق حول امامت مطرح بوده، مسأله علم امام است. آيا علم در امامت شرط است و اگر شرط است، امام بايد عالم به چه چيزى باشد. مؤلف قائل است علمى كه در امام شرط است، علم به احكام كليۀ دينى است. او حتى علم به احكام جزئيه مثل مسائلى كه در ابواب مختلف فقه مورد بحث واقع مىشود را در امام شرط نمىداند، بلكه اگر امام متمكن از استنباط احكام باشد را در امامت كافى مىداند. او ظاهرا مثل بعضى از متقدمين امامان را تنها مجتهدانى فرض نموده است و مىگويد: «أنه عالم بالاحكام الكلية من الدين بالفعل و اما الاحكام الجزئية المتعلقة بالوقائع الجزئية فله ملكة اخذ تلك الاجزاء من القوانين الكلية من موادها...».<ref>ص 67</ref> | ||
==نسخه شناسى== | ==نسخه شناسى== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
كتاب داراى فهرست آيات، فهرست احاديث، فهرست اسماء معصومين(ع)، فهرست اعلام، فهرست اشعار، فهرست فرق و مذاهب، فهرست بلدان و اماكن، فهرست گروهها و قبائل، فهرست مصادر تحقيق و فهرست مطالب كتاب مىباشد. | كتاب داراى فهرست آيات، فهرست احاديث، فهرست اسماء معصومين(ع)، فهرست اعلام، فهرست اشعار، فهرست فرق و مذاهب، فهرست بلدان و اماكن، فهرست گروهها و قبائل، فهرست مصادر تحقيق و فهرست مطالب كتاب مىباشد. | ||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
ویرایش