ولایت اقربین در غدیر خم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'لسان العرب' به 'لسان العرب '
جز (جایگزینی متن - 'شیخ مفید' به 'شیخ مفید ')
جز (جایگزینی متن - 'لسان العرب' به 'لسان العرب ')
خط ۶۰: خط ۶۰:
بخش اول دارای چهار فصل است؛ فصل اول به بیان واژه شیعه، بذر شیعه در قرآن، پیدایش و ظهور آن در زمان پیامبر(ص) و گروهی از صحابه که در عصر پیامبر(ص) معروف به شیعه بودند اختصاص یافته است.
بخش اول دارای چهار فصل است؛ فصل اول به بیان واژه شیعه، بذر شیعه در قرآن، پیدایش و ظهور آن در زمان پیامبر(ص) و گروهی از صحابه که در عصر پیامبر(ص) معروف به شیعه بودند اختصاص یافته است.


مؤلف در ابتدا با مراجعه به منابع لغوی، همچون لسان العرب و قاموس المحيط و اقوال عالمانی چون [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] ، ابن خلدون، شهرستانی و بسیاری دیگر، معنای لغوی و اصطلاحی شیعه را بازگو کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33 تا 36</ref>. سپس می‌گوید: اولین کسی که اسم شیعه را بر پیرو، یا پیروان الهی و مکتب توحید اطلاق کرده، خداوند است<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.
مؤلف در ابتدا با مراجعه به منابع لغوی، همچون [[لسان العرب]]  و قاموس المحيط و اقوال عالمانی چون [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] ، ابن خلدون، شهرستانی و بسیاری دیگر، معنای لغوی و اصطلاحی شیعه را بازگو کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص33 تا 36</ref>. سپس می‌گوید: اولین کسی که اسم شیعه را بر پیرو، یا پیروان الهی و مکتب توحید اطلاق کرده، خداوند است<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.


به اعتقاد نویسنده، بذر اولیه تشیع را خداوند در قرآن کریم نشانده و پیامبر اکرم(ص) در طول دوران رسالتش آن را آبیاری کرده است؛ چنان‌که سیوطی در الدر المنثور می‌گوید: حضرت علی(ع) در زمان پیامبر(ص) به «خير البرية» معروف شده بود<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>.
به اعتقاد نویسنده، بذر اولیه تشیع را خداوند در قرآن کریم نشانده و پیامبر اکرم(ص) در طول دوران رسالتش آن را آبیاری کرده است؛ چنان‌که سیوطی در الدر المنثور می‌گوید: حضرت علی(ع) در زمان پیامبر(ص) به «خير البرية» معروف شده بود<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>.
خط ۷۰: خط ۷۰:
فصل دوم به توضیح واژه امام، منصب و شرایط امام و امامت نزد خاصه و عامه اختصاص یافته است.
فصل دوم به توضیح واژه امام، منصب و شرایط امام و امامت نزد خاصه و عامه اختصاص یافته است.


مؤلف در ابتدای این فصل از کتاب، به توضیح معنای لغوی «امام» پرداخته و نظرات برخی از لغویون را مطرح کرده است، سپس می‌گوید: فیروزآبادی در قاموس، عین عبارت لسان العرب را درباره ترجمه واژه امام آورده است؛ در نتیجه امام به معنای مقتدا، اصل، مرجع، توأم با قصد و توجه خاص است؛ یعنی امام به معنای مقتدا به کسی گفته می‌شود که مردم با قصد و توجه خاص به سراغ او می‌روند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. سپس به بررسی این واژه و مشتقات آن در قرآن پرداخته است و می‌نویسد: واژه امام و جمع آن (ائمه)، در قرآن دوازده بار آمده است (هفت بار به‌صورت مفرد و پنج بار به‌صورت جمع)<ref>ر.ک: همان</ref>.
مؤلف در ابتدای این فصل از کتاب، به توضیح معنای لغوی «امام» پرداخته و نظرات برخی از لغویون را مطرح کرده است، سپس می‌گوید: فیروزآبادی در قاموس، عین عبارت [[لسان العرب]]  را درباره ترجمه واژه امام آورده است؛ در نتیجه امام به معنای مقتدا، اصل، مرجع، توأم با قصد و توجه خاص است؛ یعنی امام به معنای مقتدا به کسی گفته می‌شود که مردم با قصد و توجه خاص به سراغ او می‌روند<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. سپس به بررسی این واژه و مشتقات آن در قرآن پرداخته است و می‌نویسد: واژه امام و جمع آن (ائمه)، در قرآن دوازده بار آمده است (هفت بار به‌صورت مفرد و پنج بار به‌صورت جمع)<ref>ر.ک: همان</ref>.


فلسفه نصب امام یا فلسفه وجودی امام، از مباحث دیگر این فصل از کتاب می‌باشد.
فلسفه نصب امام یا فلسفه وجودی امام، از مباحث دیگر این فصل از کتاب می‌باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش