القول المتين في تشيع الشيخ الأكبر محي‌الدين ابن العربي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه ('
جز (جایگزینی متن - 'وحيد خراسانى' به 'وحيد خراسانى ')
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (')
خط ۶۷: خط ۶۷:
نويسنده، اعتقاد دارد كه اسناد اوليه اين پديده «تسنن دوازده‌امامى» به نيمه قرن هفتم برمى‌گردد و ادعاى پيدايش آن قبل از اين زمان در نزد پژوهشگران ثابت نشده است. تسنن دوازده‌امامى بر كسى صدق مى‌كند كه سُنى است، ولى دو ويژگى دارد:
نويسنده، اعتقاد دارد كه اسناد اوليه اين پديده «تسنن دوازده‌امامى» به نيمه قرن هفتم برمى‌گردد و ادعاى پيدايش آن قبل از اين زمان در نزد پژوهشگران ثابت نشده است. تسنن دوازده‌امامى بر كسى صدق مى‌كند كه سُنى است، ولى دو ويژگى دارد:


#به ولايت تكوينى امامان دوازده‌گانه(ع) اعتقاد دارد و اينكه آنان به قله كمال انسانى رسيده‌اند و جانشينان خدا بر روى زمين و اوصياى رسول خدا هستند و آنان افزون بر اينكه به مقصد اعلى و فناى فى الله و بقاى بالله رسيده‌اند، از ديگران به خلافت ظاهرى سزاوارترند؛
#به ولايت تكوينى امامان دوازده‌گانه (ع) اعتقاد دارد و اينكه آنان به قله كمال انسانى رسيده‌اند و جانشينان خدا بر روى زمين و اوصياى رسول خدا هستند و آنان افزون بر اينكه به مقصد اعلى و فناى فى الله و بقاى بالله رسيده‌اند، از ديگران به خلافت ظاهرى سزاوارترند؛
#علاوه بر اين، اعتقاد دارد كه امام مهدى موعود(عج) كه در احاديث آمده، هم‌اكنون زنده و غايب از انظار است.
#علاوه بر اين، اعتقاد دارد كه امام مهدى موعود(عج) كه در احاديث آمده، هم‌اكنون زنده و غايب از انظار است.


در نتيجه اگر شخص سُنى يكى از اين دو ويژگى را نداشته باشد، از زمره سنيان دوازده‌امامى خارج مى‌شود و كسى كه اعتقادش به اين دو موضوع ثابت نشده باشد، او را سنى دوازده‌امامى نمى‌ناميم؛ هرچند كه درباره امامان دوازده‌گانه(ع) صدها كتاب نوشته و در فضيلت آنان هزارها روايت نقل كرده باشد؛ زيرا او فقط سُنى دوستدار اهل بيت(ع) است كه اين‌گونه افراد در بين اهل سنت فراوانند. به همين جهت، با آنكه محقق ايرانى، استاد محمدتقى دانش‌پژوه، صريحا چهار تن از شخصيت‌هاى قرن ششم به نام‌هاى ابن الشادى و حفصكى و ابن الخشاب و جنابذى را داراى گرايش «تسنن دوازده‌امامى» شمرده، ولى به نظر مى‌رسد كه اين نسبت صحيح نيست و آنان سُنى دوازده‌امامى نيستند. پس پديده «تسنن دوازده‌امامى» در قرن ششم مطرح نبوده و سابقه‌اى نداشته و از قرن هفتم به بعد پيدا شده است <ref>همان، ج 1، ص 26 - 30</ref>. بنابراين «تسنن دوازده‌امامى»، پديده‌اى التقاطى و آميخته‌اى شگفت از تشيع و تسنن است كه در طول تاريخ اسلام در بين برخى از شخصيت‌هاى علمى و فرهنگى مانند فضل بن روزبهان خنجى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] جلوه‌گر شده است.
در نتيجه اگر شخص سُنى يكى از اين دو ويژگى را نداشته باشد، از زمره سنيان دوازده‌امامى خارج مى‌شود و كسى كه اعتقادش به اين دو موضوع ثابت نشده باشد، او را سنى دوازده‌امامى نمى‌ناميم؛ هرچند كه درباره امامان دوازده‌گانه (ع) صدها كتاب نوشته و در فضيلت آنان هزارها روايت نقل كرده باشد؛ زيرا او فقط سُنى دوستدار اهل بيت(ع) است كه اين‌گونه افراد در بين اهل سنت فراوانند. به همين جهت، با آنكه محقق ايرانى، استاد محمدتقى دانش‌پژوه، صريحا چهار تن از شخصيت‌هاى قرن ششم به نام‌هاى ابن الشادى و حفصكى و ابن الخشاب و جنابذى را داراى گرايش «تسنن دوازده‌امامى» شمرده، ولى به نظر مى‌رسد كه اين نسبت صحيح نيست و آنان سُنى دوازده‌امامى نيستند. پس پديده «تسنن دوازده‌امامى» در قرن ششم مطرح نبوده و سابقه‌اى نداشته و از قرن هفتم به بعد پيدا شده است <ref>همان، ج 1، ص 26 - 30</ref>. بنابراين «تسنن دوازده‌امامى»، پديده‌اى التقاطى و آميخته‌اى شگفت از تشيع و تسنن است كه در طول تاريخ اسلام در بين برخى از شخصيت‌هاى علمى و فرهنگى مانند فضل بن روزبهان خنجى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] جلوه‌گر شده است.


در فصل دوم، نويسنده، پديده مزبور را در بين 13 نفر از شاگردان و راويان محى‌الدين بن عربى، مانند [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]]، عفيف‌الدين تلمسانى، قاضى محى‌الدين بن الزكى، كمال‌الدين ابوالقاسم مشهور به ابن‌العديم حلبى و عبدالله بن محمود بن مودود موصلى معروف به مجدالدين بلدچى، مطرح و بررسى كرده است. او بر آن است كه كنكاش درباره مذهب و انديشه شاگردان، همواره پنجره‌اى به‌سوى شناسايى گرايش م[[ذهبى]] استاد است، به‌ويژه اگر شاگردان در موضوع بس مهم و سرنوشت‌ساز عرفان و سيروسلوك، او را انتخاب كرده باشند <ref>همان، ص 1، ص 389</ref>.
در فصل دوم، نويسنده، پديده مزبور را در بين 13 نفر از شاگردان و راويان محى‌الدين بن عربى، مانند [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]]، عفيف‌الدين تلمسانى، قاضى محى‌الدين بن الزكى، كمال‌الدين ابوالقاسم مشهور به ابن‌العديم حلبى و عبدالله بن محمود بن مودود موصلى معروف به مجدالدين بلدچى، مطرح و بررسى كرده است. او بر آن است كه كنكاش درباره مذهب و انديشه شاگردان، همواره پنجره‌اى به‌سوى شناسايى گرايش م[[ذهبى]] استاد است، به‌ويژه اگر شاگردان در موضوع بس مهم و سرنوشت‌ساز عرفان و سيروسلوك، او را انتخاب كرده باشند <ref>همان، ص 1، ص 389</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش