نثر و شرح مثنوی شریف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۹۶: خط ۹۶:
6. اشعار ديوان كبير، بارقه‌هايى از عشق الهى، هيجان انسانى و وجدى وصف‌ناپذير است، اما در اين عشق، حسرت انسانى، در اين هيجان، باورهاى دينى و در اين وجد، طبيعت واحد، محيط ديروز، امروز و فردا نهفته است. در آن، تمام ويژگى‌هاى تلخ و شيرين حيات وجود دارد. مولانا هرگز مقهور خيال نمى‌شود، محيط خود، انسان‌هاى دور و بر خويش، ظلم و قهر، مصادره، حمله مغول، پامال‌كنندگان حقوق مردم و پامال‌شدگان را از ياد نمى‌برد. در اوج عالم وجد نيز، چنان‌كه در زندگى‌اش، در شعر خود هم چشم خود را بر دنياى حى و حاضر نمى‌بندد. در اشعار خود، از حكايات مندرج در مثنوى سخن به ميان مى‌آورد. اگر لازم باشد امثال و حكم و مجازهاى عاميانه را به كار مى‌برد و از احساسات مردم سخن مى‌گويد، حوادث روزانه را بر زبان مى‌آورد، فردا را براى خواننده و شنونده وصف مى‌كند. مثنوى اثرى تعليمى است، اما در جاى جاى آن خروش موجود در ديوان كبير، عشق، وجد و هيجان را بر همان شيوه ترنم مى‌كند. در «مجالس سبعه» و در «فيه ما فيه» او كه از خطابه‌هايش فراهم آمده و حتى در «مكتوبات» وى نيز اين وحدت را مى‌يابيم. مولانا با حيات، شعر و سخنانش يك كلّ منسجم است، جدا كردن او از سخنش و تفكيك اين سخن او از آن سخن ديگرش ميسر نيست <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/24 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 24]</ref>.
6. اشعار ديوان كبير، بارقه‌هايى از عشق الهى، هيجان انسانى و وجدى وصف‌ناپذير است، اما در اين عشق، حسرت انسانى، در اين هيجان، باورهاى دينى و در اين وجد، طبيعت واحد، محيط ديروز، امروز و فردا نهفته است. در آن، تمام ويژگى‌هاى تلخ و شيرين حيات وجود دارد. مولانا هرگز مقهور خيال نمى‌شود، محيط خود، انسان‌هاى دور و بر خويش، ظلم و قهر، مصادره، حمله مغول، پامال‌كنندگان حقوق مردم و پامال‌شدگان را از ياد نمى‌برد. در اوج عالم وجد نيز، چنان‌كه در زندگى‌اش، در شعر خود هم چشم خود را بر دنياى حى و حاضر نمى‌بندد. در اشعار خود، از حكايات مندرج در مثنوى سخن به ميان مى‌آورد. اگر لازم باشد امثال و حكم و مجازهاى عاميانه را به كار مى‌برد و از احساسات مردم سخن مى‌گويد، حوادث روزانه را بر زبان مى‌آورد، فردا را براى خواننده و شنونده وصف مى‌كند. مثنوى اثرى تعليمى است، اما در جاى جاى آن خروش موجود در ديوان كبير، عشق، وجد و هيجان را بر همان شيوه ترنم مى‌كند. در «مجالس سبعه» و در «فيه ما فيه» او كه از خطابه‌هايش فراهم آمده و حتى در «مكتوبات» وى نيز اين وحدت را مى‌يابيم. مولانا با حيات، شعر و سخنانش يك كلّ منسجم است، جدا كردن او از سخنش و تفكيك اين سخن او از آن سخن ديگرش ميسر نيست <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/24 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 24]</ref>.


7. مولانا در حكايتى مندرج در اواخر دفتر اوّل، از عباسيان كه در بغداد حكومت داشتند و از شرف بخشيدن آنان به خلافت بحث مى‌كند. بغداد در سال 656ق / 1258م، به دست مغولان گشوده شده و خلافت عباسيان به تاريخ پيوسته است. كمابيش سه سال بعد از آن تاريخ، عباسيان خلافتى سايه‌وار در مصر برپا داشته‌اند، اما مولانا از مصر سخن نمى‌گويد، بلكه از بغداد بحث به ميان مى‌آورد. آشكارا معلوم مى‌شود كه مثنوى قبل از سال 656ق و در زمان حيات صلاح‌الدين زركوب قونيوى آغاز شده است و دفتر اول آن نيز پيش از اين تاريخ به پايان رسيده است. دفتر دوم را به گفته افلاكى، مولانا دو سال بعد از پايان دفتر اول مثنوى و در پانزده رجب سال شش‌صد و شصت و دو هجرى آغاز كرده است. سال، ماه و روز پانزدهم ماه عينا در ديباچه دفتر دوم قيد شده است، اما با توجه به آنكه دفتر اوّل پيش از 656ق و قبل از فتح بغداد به دست مغولان، به پايان رسيده است، بين پايان دفتر اوّل و آغاز دفتر دوم فاصله‌يى بيش از پنج سال موجود است. در اين فاصله چنان‌كه مى‌گويند، يگانه سبب وقفه، وفات زوجه حسام‌الدين چلبى نبوده است، بلكه وفات صلاح‌الدين زركوب نيز در اين برهه اتفاق افتاده است (1 محرم 657ق / 1258م). تاريخ مسلّم ختم مثنوى هم معلوم نيست، ولى در دفتر پنجم به مناسبت حكايتى، از خلفاى مصر سخن به ميان مى‌آيد. بعد از فتح بغداد به دست مغولان، خلافت شبح‌گونه عباسيان در مصر از سال 659ق / 1261م، آغاز شده، نخستين خليفه المستنصر باللّه ابوالقاسم احمد همراه سپاهى به عراق اعزام شده و پايان كار وى نامعلوم مانده است. بعد از وى ابوالعباس احمد به نام الحاكم بامر اللّه به خلافت نشسته و خلافت وى تا سال 701ق / 1301م، دوام يافته است. اگر به وفات مولانا در سال 672ق / 1273م، دقّت شود و بحث او از خلافت مصر نيز مدّ نظر قرار گيرد، مى‌توان حكم كرد كه آخرين دفتر مثنوى، اندك‌زمانى پيش از وفات او به پايان رسيده است. تتمه‌اى كه [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطان‌ولد]] بر آخرين دفتر نوشته است، نيز اين مطلب را ثابت مى‌كند <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/24 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 24] - [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/25 25]</ref>.
7. مولانا در حكايتى مندرج در اواخر دفتر اوّل، از عباسيان كه در بغداد حكومت داشتند و از شرف بخشيدن آنان به خلافت بحث مى‌كند. بغداد در سال 656ق / 1258م، به دست مغولان گشوده شده و خلافت عباسيان به تاريخ پيوسته است. كمابيش سه سال بعد از آن تاريخ، عباسيان خلافتى سايه‌وار در مصر برپا داشته‌اند، اما مولانا از مصر سخن نمى‌گويد، بلكه از بغداد بحث به ميان مى‌آورد. آشكارا معلوم مى‌شود كه مثنوى قبل از سال 656ق و در زمان حيات صلاح‌الدين زركوب قونيوى آغاز شده است و دفتر اول آن نيز پيش از اين تاريخ به پايان رسيده است. دفتر دوم را به گفته افلاكى، مولانا دو سال بعد از پايان دفتر اول مثنوى و در پانزده رجب سال شش‌صد و شصت و دو هجرى آغاز كرده است. سال، ماه و روز پانزدهم ماه عينا در ديباچه دفتر دوم قيد شده است، اما با توجه به آنكه دفتر اوّل پيش از 656ق و قبل از فتح بغداد به دست مغولان، به پايان رسيده است، بين پايان دفتر اوّل و آغاز دفتر دوم فاصله‌يى بيش از پنج سال موجود است. در اين فاصله چنان‌كه مى‌گويند، يگانه سبب وقفه، وفات زوجه حسام‌الدين چلبى نبوده است، بلكه وفات صلاح‌الدين زركوب نيز در اين برهه اتفاق افتاده است (1 محرم 657ق / 1258م). تاريخ مسلّم ختم مثنوى هم معلوم نيست، ولى در دفتر پنجم به مناسبت حكايتى، از خلفاى مصر سخن به ميان مى‌آيد. بعد از فتح بغداد به دست مغولان، خلافت شبح‌گونه عباسيان در مصر از سال 659ق / 1261م، آغاز شده، نخستين خليفه المستنصر باللّه ابوالقاسم احمد همراه سپاهى به عراق اعزام شده و پايان كار وى نامعلوم مانده است. بعد از وى ابوالعباس احمد به نام الحاكم بامر اللّه به خلافت نشسته و خلافت وى تا سال 701ق / 1301م، دوام يافته است. اگر به وفات مولانا در سال 672ق / 1273م، دقّت شود و بحث او از خلافت مصر نيز مدّ نظر قرار گيرد، مى‌توان حكم كرد كه آخرين دفتر مثنوى، اندك‌زمانى پيش از وفات او به پايان رسيده است. تتمه‌اى كه [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطان‌ولد]] بر آخرين دفتر نوشته است، نيز اين مطلب را ثابت مى‌كند <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/24 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 24] - [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/25 25]</ref>.


8. مثنوى، مشتمل بر شش دفتر است و دفتر منسوب به مولانا، يا به اعتقاد پذيرندگان آن، دفتر هفتم، كاملا جعلى است. بدين دفتر كه حاوى 2696 بيت است، حكاياتى مخصوصا از دفتر اوّل و موضوعاتى با تحريف حكايت‌هاى آن راه يافته است. 1010 بيت كامل عينا از دفتر ششم اخذ و بدان علاوه شده است. عنوان‌ها از عناوين مثنوى است كه با تحريف سرقت شده است. در اشعار متن؛ يعنى در ابياتى غير از سرقات، علاوه بر آنكه انسجامى نيست، خطاهاى لفظى نيز زياد است. تعاليم، تلقينات و اعتقادات، مغاير با نظريّات مولاناست. گمان مى‌كنيم كسى كه اين دفتر را جعل مى‌كرده از بيت زير يكى از غزليّات مولانا در ديوان كبير كه در وصف بهار و آرزوى فرارسيدن بهار انسانى است، الهام گرفته و جسارت پيدا كرده است:
8. مثنوى، مشتمل بر شش دفتر است و دفتر منسوب به مولانا، يا به اعتقاد پذيرندگان آن، دفتر هفتم، كاملا جعلى است. بدين دفتر كه حاوى 2696 بيت است، حكاياتى مخصوصا از دفتر اوّل و موضوعاتى با تحريف حكايت‌هاى آن راه يافته است. 1010 بيت كامل عينا از دفتر ششم اخذ و بدان علاوه شده است. عنوان‌ها از عناوين مثنوى است كه با تحريف سرقت شده است. در اشعار متن؛ يعنى در ابياتى غير از سرقات، علاوه بر آنكه انسجامى نيست، خطاهاى لفظى نيز زياد است. تعاليم، تلقينات و اعتقادات، مغاير با نظريّات مولاناست. گمان مى‌كنيم كسى كه اين دفتر را جعل مى‌كرده از بيت زير يكى از غزليّات مولانا در ديوان كبير كه در وصف بهار و آرزوى فرارسيدن بهار انسانى است، الهام گرفته و جسارت پيدا كرده است:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش