۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سلطانولد' به 'سلطانولد ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
درحالىكه مولانا در اين بيت، همانند آن كسى كه اين دفتر را جعل مىكرد، بر آن نبود كه بر عدد هفت تكيه كند و به سود اسماعيليان كه به هفت امام معتقدند به تبليغ پردازد، بلكه دل خود را به اسطرلابى كه موقعيّت هفت ستاره را در آسمان تعيين كند، تشبيه كرده و بيان مىدارد كه دل وى به حالت دل منشرح حضرت محمد(ص) درآمده است و اين شعر، سوره 94 قرآن مجيد، «انشراح» و معجزه شرح صدر را به خاطر آورده است. در غزل، از عطارد، زهره، ماه، فرقد و برج اسد نام برده و تلميحى به معراج نيز در آن توان يافت. | درحالىكه مولانا در اين بيت، همانند آن كسى كه اين دفتر را جعل مىكرد، بر آن نبود كه بر عدد هفت تكيه كند و به سود اسماعيليان كه به هفت امام معتقدند به تبليغ پردازد، بلكه دل خود را به اسطرلابى كه موقعيّت هفت ستاره را در آسمان تعيين كند، تشبيه كرده و بيان مىدارد كه دل وى به حالت دل منشرح حضرت محمد(ص) درآمده است و اين شعر، سوره 94 قرآن مجيد، «انشراح» و معجزه شرح صدر را به خاطر آورده است. در غزل، از عطارد، زهره، ماه، فرقد و برج اسد نام برده و تلميحى به معراج نيز در آن توان يافت. | ||
مولانا هنگامى كه مىخواهد متن دفتر ششم را آغاز كند، خبر مىدهد كه كتاب در اين دفتر به پايان خواهد رسيد. [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطانولد]] ، تتمهاى بدين دفتر نوشته است. حكايت ناقصمانده «سه شهزاده» در اين دفتر مجعول، به پايان نمىرسد؛ زيرا آن كسى كه به جعل اين دفتر پرداخته خبر ندارد كه اين حكايت در «مقالات شمس تبريزى» است <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/25 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 25]</ref>. | مولانا هنگامى كه مىخواهد متن دفتر ششم را آغاز كند، خبر مىدهد كه كتاب در اين دفتر به پايان خواهد رسيد. [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطانولد]]، تتمهاى بدين دفتر نوشته است. حكايت ناقصمانده «سه شهزاده» در اين دفتر مجعول، به پايان نمىرسد؛ زيرا آن كسى كه به جعل اين دفتر پرداخته خبر ندارد كه اين حكايت در «مقالات شمس تبريزى» است <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/25 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 25]</ref>. | ||
9. بر مثنوى شرحهاى زيادى به فارسى، تركى و حتى عربى بهصورت كامل يا ناقص نوشتهاند. با آنكه از اين اثر جاودانى، ترجمههاى منظوم و منثور به تركى و حتى عربى و ديگر زبانهاى بيگانه فراهم آمده، گزيدههاى فراوانى از اين اثر تهيه شده و با ابيات برگرفته از اين كتاب، آثار زيادى تأليف شده است، چرا گولپينارلى بار ديگر به ترجمه و شرح مثنوى پرداخته است؟ او پس از اداى احترام فراوان به همه كسانى كه ترجمهها و شرحهاى مزبور را فراهم كردهاند و به ابداع آثارى در باره مثنوى پرداختهاند، بر آن است كه اين پژوهش جديد از نظر ادراك امروزى از علم، روش تحليل و انتقاد امروزى و و بهويژه از نظر زبان امروزى ضرورى است؛ زيرا كه فهم زبان عثمانى در حال حاضر واقعا كارى دشوار است و اين مسئله، امروز بهصورت تخصص درآمده است و بعد اينكه مترجمان و شارحان محترم، قبل از آنكه تمام آثار مولانا را به مطالعه گيرند و مقالات شمس تبريزى و آثار [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطانولد]] ، مخصوصا «ولدنامه» او را بخوانند، به شرح مثنوى پرداخته بودند، لذا شرحهاى آنان كامل نيست و بهقدر فهم آنان است. گذشته از آن كسانى كه مولانا را از طرفداران سرسخت «وحدت وجود» پنداشتهاند، اثر او را به يارى انديشههاى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] تفسير كردهاند و كسانى افكار او را با اعتقادات باطنيه دريافته و به تبليغ آن برخاستهاند؛ حتى افرادى كوشيدهاند كه در مثنوى، كشفيات جديد علمى و فنى بيابند. كسانى اساس كار را بر شيوه اهل ذكر (اسماء) نهادهاند و كاملا راه خطا رفتهاند. در صورتى كه تصوف مولانا، چنانكه پيش از اين نيز گفتيم، تصوف باطنگرايانه نيست، بلكه تصوفى واقعگرا و پوياست؛ حتى او با صوفيان باطنگرا و اعتقادات صوفيانه آنان مخالف است. وانگهى تقريبا همه شارحان كه مشهورترين آنان، «انقروى» هم در ميان آنان است، لزومى نديدهاند كه صحيحترين و موثقترين نسخه مثنوى را اساس كار خود قرار دهند. عرف و دانش روزگار آنان لزوم چنين كارى را به ذهن آنان متبادر نكرده است؛ درحالىكه در نسخههاى غير منطبق با نسخه اصلى، اختلاف نسخ فراوانى وجود دارد <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/27 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 27]</ref>. | 9. بر مثنوى شرحهاى زيادى به فارسى، تركى و حتى عربى بهصورت كامل يا ناقص نوشتهاند. با آنكه از اين اثر جاودانى، ترجمههاى منظوم و منثور به تركى و حتى عربى و ديگر زبانهاى بيگانه فراهم آمده، گزيدههاى فراوانى از اين اثر تهيه شده و با ابيات برگرفته از اين كتاب، آثار زيادى تأليف شده است، چرا گولپينارلى بار ديگر به ترجمه و شرح مثنوى پرداخته است؟ او پس از اداى احترام فراوان به همه كسانى كه ترجمهها و شرحهاى مزبور را فراهم كردهاند و به ابداع آثارى در باره مثنوى پرداختهاند، بر آن است كه اين پژوهش جديد از نظر ادراك امروزى از علم، روش تحليل و انتقاد امروزى و و بهويژه از نظر زبان امروزى ضرورى است؛ زيرا كه فهم زبان عثمانى در حال حاضر واقعا كارى دشوار است و اين مسئله، امروز بهصورت تخصص درآمده است و بعد اينكه مترجمان و شارحان محترم، قبل از آنكه تمام آثار مولانا را به مطالعه گيرند و مقالات شمس تبريزى و آثار [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطانولد]]، مخصوصا «ولدنامه» او را بخوانند، به شرح مثنوى پرداخته بودند، لذا شرحهاى آنان كامل نيست و بهقدر فهم آنان است. گذشته از آن كسانى كه مولانا را از طرفداران سرسخت «وحدت وجود» پنداشتهاند، اثر او را به يارى انديشههاى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] تفسير كردهاند و كسانى افكار او را با اعتقادات باطنيه دريافته و به تبليغ آن برخاستهاند؛ حتى افرادى كوشيدهاند كه در مثنوى، كشفيات جديد علمى و فنى بيابند. كسانى اساس كار را بر شيوه اهل ذكر (اسماء) نهادهاند و كاملا راه خطا رفتهاند. در صورتى كه تصوف مولانا، چنانكه پيش از اين نيز گفتيم، تصوف باطنگرايانه نيست، بلكه تصوفى واقعگرا و پوياست؛ حتى او با صوفيان باطنگرا و اعتقادات صوفيانه آنان مخالف است. وانگهى تقريبا همه شارحان كه مشهورترين آنان، «انقروى» هم در ميان آنان است، لزومى نديدهاند كه صحيحترين و موثقترين نسخه مثنوى را اساس كار خود قرار دهند. عرف و دانش روزگار آنان لزوم چنين كارى را به ذهن آنان متبادر نكرده است؛ درحالىكه در نسخههاى غير منطبق با نسخه اصلى، اختلاف نسخ فراوانى وجود دارد <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/27 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 27]</ref>. | ||
10. گولپينارلى، در باره شرح مرحوم احمد عونى قنق (1357ق / 1936م) بر مثنوى، معتقد است كه او به دليل علاقه شديد به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و شرح و ترجمه بسيارى از آثار او، شرح سى و چهار دفترىاش، كاملا بر اساس اعتقادات وحدت وجود است و با معيار علمى امروز و شيوههاى تحليل و نقد آن انطباق ندارد و سرشار از استنباطهاى شخصى است. آخرين شرح از [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] است. جعفرى با عشق و ايمان عظيمى مثنوى را شرح كرده است. اين شرح از نظر فلسفى حقيقتا ارزنده است. اين دانشمند بزرگ، فلاسفه يونان و بسيارى از پرچمداران فلسفه جديد را با نابغه بزرگ شرق، نماينده بزرگ ايمان و اسلام - مولانا - مقايسه كرده و تلقيات فلسفه علمى موجود در آنان را در مولانا يافته است... <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/48 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 48] - [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/49 49]</ref>. | 10. گولپينارلى، در باره شرح مرحوم احمد عونى قنق (1357ق / 1936م) بر مثنوى، معتقد است كه او به دليل علاقه شديد به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و شرح و ترجمه بسيارى از آثار او، شرح سى و چهار دفترىاش، كاملا بر اساس اعتقادات وحدت وجود است و با معيار علمى امروز و شيوههاى تحليل و نقد آن انطباق ندارد و سرشار از استنباطهاى شخصى است. آخرين شرح از [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] است. جعفرى با عشق و ايمان عظيمى مثنوى را شرح كرده است. اين شرح از نظر فلسفى حقيقتا ارزنده است. اين دانشمند بزرگ، فلاسفه يونان و بسيارى از پرچمداران فلسفه جديد را با نابغه بزرگ شرق، نماينده بزرگ ايمان و اسلام - مولانا - مقايسه كرده و تلقيات فلسفه علمى موجود در آنان را در مولانا يافته است... <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/48 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 48] - [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/49 49]</ref>. |
ویرایش