مجموعه رسائل و مصنفات: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'م«' به 'م «'
جز (جایگزینی متن - 'ز«' به 'ز «')
جز (جایگزینی متن - 'م«' به 'م «')
خط ۵۴: خط ۵۴:




كتاب، با مقدمه‌اى ارزش‌مند با عنوان «كاشانى‌نامه» آغاز شده است كه در آن شرح حال اين شخصيت و گزارش اجمالى و تفصيلى آثار او به قلم«مجيد هادى‌زاده» آمده است. رساله‌هاى او در دو بخش مجزاى فارسى و عربى تدوين شده كه در هر بخش 9 نامه و مقاله ذكر شده است.
كتاب، با مقدمه‌اى ارزش‌مند با عنوان «كاشانى‌نامه» آغاز شده است كه در آن شرح حال اين شخصيت و گزارش اجمالى و تفصيلى آثار او به قلم «مجيد هادى‌زاده» آمده است. رساله‌هاى او در دو بخش مجزاى فارسى و عربى تدوين شده كه در هر بخش 9 نامه و مقاله ذكر شده است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۷۳: خط ۷۳:
6. «بيان مقدار السنّة السّرمديّة و تعيين ايّام الالهيّة»: اين رساله، از آثار ذوقى كاشانى و نشان‌گر نازكى‌هاى خيال اوست. در اين رساله تنها به توضيح بندهايى از چند كريمه قرآنى پرداخته است. وى، در اين رساله در پى آن است كه با بهره‌گيرى از دست‌مايه وسيع حكمى و عرفانيش توضيحى در باره يوم الهى به دست دهد و مقدار آن را مشخص سازد. از منظر او مدّت بقاى حقيقت ذات الهى در حوزه معرفت آدمى معيّن نيست، چرا كه مُدْرَك تا به صفتى متّصف نشود، جزئى نمى‌شود و تا جزئى نشود، تعيّن نمى‌پذيرد و تا تعيّن نپذيرد، مدرَك نمى‌شود؛ ازاين‌رو، عبدالرزّاق، در پى مشخص نمودن تعيّنى براى ذات نامتعيّن برمى‌آيد و علم ذات به ذات را كه از حضرت احديّت ذاتيّه به حضرت واحديت تنزل مى‌كند، نخستين تعيّن قلمداد مى‌كند. حال با توجّه به اين اثنينيّت اعتبارى- ميان ذات احدى و صفات عليايش- مى‌توان اين حضرت ثانى را مثبت ازل الآزال براى حضرت نخست دانست و نسبت اين هر دو ثابت به يك‌ديگر را، «سرمد» خواند. حضرت الهيّه به سبب همين نسبت است كه حقايق اعيان را اقتضا مى‌كند كه با حدوث اين حقايق، نسبتى ديگر- ميان حقيقت اولى و نفس اعيان- پديد مى‌آيد.
6. «بيان مقدار السنّة السّرمديّة و تعيين ايّام الالهيّة»: اين رساله، از آثار ذوقى كاشانى و نشان‌گر نازكى‌هاى خيال اوست. در اين رساله تنها به توضيح بندهايى از چند كريمه قرآنى پرداخته است. وى، در اين رساله در پى آن است كه با بهره‌گيرى از دست‌مايه وسيع حكمى و عرفانيش توضيحى در باره يوم الهى به دست دهد و مقدار آن را مشخص سازد. از منظر او مدّت بقاى حقيقت ذات الهى در حوزه معرفت آدمى معيّن نيست، چرا كه مُدْرَك تا به صفتى متّصف نشود، جزئى نمى‌شود و تا جزئى نشود، تعيّن نمى‌پذيرد و تا تعيّن نپذيرد، مدرَك نمى‌شود؛ ازاين‌رو، عبدالرزّاق، در پى مشخص نمودن تعيّنى براى ذات نامتعيّن برمى‌آيد و علم ذات به ذات را كه از حضرت احديّت ذاتيّه به حضرت واحديت تنزل مى‌كند، نخستين تعيّن قلمداد مى‌كند. حال با توجّه به اين اثنينيّت اعتبارى- ميان ذات احدى و صفات عليايش- مى‌توان اين حضرت ثانى را مثبت ازل الآزال براى حضرت نخست دانست و نسبت اين هر دو ثابت به يك‌ديگر را، «سرمد» خواند. حضرت الهيّه به سبب همين نسبت است كه حقايق اعيان را اقتضا مى‌كند كه با حدوث اين حقايق، نسبتى ديگر- ميان حقيقت اولى و نفس اعيان- پديد مى‌آيد.


7. «الرسالة المعاديّة»: پيش از اين، از دو رساله كاشانى با نام«المبدأ و المعاد» ياد كرديم. در يكى از آن دو اثر، كاشانى، به تفصيل و در ديگرى به اجمال به توضيح مبدأ و معاد و احكام حائل بين اين دو اشاره كرده بود. رساله حاضر نيز هر چند در راستاى همان دو اثر پديد آمده است، امّا تنها به مباحث مربوط به «معاد» پرداخته است. آن‌گونه كه در پيش نويس اين رساله آمده است، عبدالرزّاق، اين رساله را نيز به درخواست يكى از دانشوران آن روزگار و در جهت ثبت آراء خود در اين زمينه پديد آورده است.
7. «الرسالة المعاديّة»: پيش از اين، از دو رساله كاشانى با نام «المبدأ و المعاد» ياد كرديم. در يكى از آن دو اثر، كاشانى، به تفصيل و در ديگرى به اجمال به توضيح مبدأ و معاد و احكام حائل بين اين دو اشاره كرده بود. رساله حاضر نيز هر چند در راستاى همان دو اثر پديد آمده است، امّا تنها به مباحث مربوط به «معاد» پرداخته است. آن‌گونه كه در پيش نويس اين رساله آمده است، عبدالرزّاق، اين رساله را نيز به درخواست يكى از دانشوران آن روزگار و در جهت ثبت آراء خود در اين زمينه پديد آورده است.


از آن‌جا كه اين اثر، تنها به توضيح آموزه معاد پرداخته است، نخست، به تقسيم نفوس آدميان در آغاز قوس صعود- هنگامه مفارقت نفس از بدن- به دو قسم آگاهان و ناآگاهان اشاره مى‌كند و سپس هر يك از اين اقسام را به بخش‌هاى فرعى ديگر تقسيم مى‌نمايد. كاشانى در همين‌جا نظر خود را در باره فوز هر يك از اين انواع به بهشت‌هاى گوناگون و نيز معذّب بودن يا خلاصى يافتن هر يك از آنها را از دوزخ، بيان مى‌كند. پس از اين بخش، مصنّف به توضيح قيامت‌هاى سه‌گانه مندرج در قرآن كريم مى‌پردازد و طبقات محشوران در هر يك از اين قيامت‌ها را توضيح مى‌دهد.
از آن‌جا كه اين اثر، تنها به توضيح آموزه معاد پرداخته است، نخست، به تقسيم نفوس آدميان در آغاز قوس صعود- هنگامه مفارقت نفس از بدن- به دو قسم آگاهان و ناآگاهان اشاره مى‌كند و سپس هر يك از اين اقسام را به بخش‌هاى فرعى ديگر تقسيم مى‌نمايد. كاشانى در همين‌جا نظر خود را در باره فوز هر يك از اين انواع به بهشت‌هاى گوناگون و نيز معذّب بودن يا خلاصى يافتن هر يك از آنها را از دوزخ، بيان مى‌كند. پس از اين بخش، مصنّف به توضيح قيامت‌هاى سه‌گانه مندرج در قرآن كريم مى‌پردازد و طبقات محشوران در هر يك از اين قيامت‌ها را توضيح مى‌دهد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش