چهارده رساله: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ مارس ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - '،آ' به '، آ'
جز (جایگزینی متن - '،ك' به '، ك')
جز (جایگزینی متن - '،آ' به '، آ')
خط ۲۵۲: خط ۲۵۲:
3-همانطوريكه سفر جسمانى دو پاى قوى مى‌خواهد براى سفر روحانى هم عقل و معرفت قوى لازم است.
3-همانطوريكه سفر جسمانى دو پاى قوى مى‌خواهد براى سفر روحانى هم عقل و معرفت قوى لازم است.
4-چنانكه در سفر جسمانى مقامات و منازل را بايد به ترتيب سپرى نمود تا به سر منزل مقصود رسيد در سفر روحانى هم مقامات و منازل را واحدا بعد واحد بايد طى كرد تا به مقام وحدت باريتعالى رسيد.
4-چنانكه در سفر جسمانى مقامات و منازل را بايد به ترتيب سپرى نمود تا به سر منزل مقصود رسيد در سفر روحانى هم مقامات و منازل را واحدا بعد واحد بايد طى كرد تا به مقام وحدت باريتعالى رسيد.
بعد از طى مقدّمات به سفر روحانى مى‌پردازيم ابتداى سفر روحانى انسان از عالم مادى و جسمانى اوست كه عالم صغير نامند انسان بايد در هريك از منازل عالم جسمانى فرود آيد و هريك از آنها را بنحو احسن بشناسد سپس بر همۀ آنها وقوف پيدا كرده و در تحت تصرّف خود درآورد آنگاه به عالم كبير كه عالم طبايع است قدم مى‌گذارد و آنها عبارتند از:خاك،آب، باد،آتش و در هركدام از آنها منزل كرده و بالاخره در تحت تصرّف عقل درمى‌آورد سپس از اين عالم طبايع سفر مى‌كند و به عالم عناصر قدم مى‌گذارد و با قدم همت از اين عوالم نيز هجرت كرده به عالم افلاك كه عالم ملكوت است قدم مى‌گذارد در آنجا از كون و فساد خبرى نيست و همۀ طبايع و عناصر عالم مادّى مسخّر عالم افلاكند سالك در سير خود منازلى را طى مى‌كند كه عبارتند از:آسمان اوّل يا فلك قمر،آسمان دوّم يا فلك عطارد،آسمان سوّم يا فلك زهره،آسمان چهارم يا فلك آفتاب،آسمان پنجم يا فلك مرّيخ،آسمان ششم يا فلك مشترى،آسمان هفتم يا فلك زحل،آسمان هشتم يا فلك البروج،آسمان نهم يا فلك الافلاك، عقل كل يا آسمان نهم.سالك بعد از طى اين منازل بالاخره به عالم وحدت باريتعالى راه مى‌يابد و سير تمام مى‌شود.
بعد از طى مقدّمات به سفر روحانى مى‌پردازيم ابتداى سفر روحانى انسان از عالم مادى و جسمانى اوست كه عالم صغير نامند انسان بايد در هريك از منازل عالم جسمانى فرود آيد و هريك از آنها را بنحو احسن بشناسد سپس بر همۀ آنها وقوف پيدا كرده و در تحت تصرّف خود درآورد آنگاه به عالم كبير كه عالم طبايع است قدم مى‌گذارد و آنها عبارتند از:خاك، آب، باد، آتش و در هركدام از آنها منزل كرده و بالاخره در تحت تصرّف عقل درمى‌آورد سپس از اين عالم طبايع سفر مى‌كند و به عالم عناصر قدم مى‌گذارد و با قدم همت از اين عوالم نيز هجرت كرده به عالم افلاك كه عالم ملكوت است قدم مى‌گذارد در آنجا از كون و فساد خبرى نيست و همۀ طبايع و عناصر عالم مادّى مسخّر عالم افلاكند سالك در سير خود منازلى را طى مى‌كند كه عبارتند از:آسمان اوّل يا فلك قمر، آسمان دوّم يا فلك عطارد، آسمان سوّم يا فلك زهره، آسمان چهارم يا فلك آفتاب، آسمان پنجم يا فلك مرّيخ، آسمان ششم يا فلك مشترى، آسمان هفتم يا فلك زحل، آسمان هشتم يا فلك البروج، آسمان نهم يا فلك الافلاك، عقل كل يا آسمان نهم.سالك بعد از طى اين منازل بالاخره به عالم وحدت باريتعالى راه مى‌يابد و سير تمام مى‌شود.




خط ۴۰۹: خط ۴۰۹:


كلمۀ سوّم،درباره اجسام بحث كرده و به تقسيمات آن اشاره مى‌كند كه جسم يا بسيط است و يا مركّب.بسيط آنست كه از اجسام مختلف تشكيل نشده باشد برخلاف مركّب كه از اجسام مختلف تركيب يافته است و جسم بسيط يا علوى است و يا سفلى.
كلمۀ سوّم،درباره اجسام بحث كرده و به تقسيمات آن اشاره مى‌كند كه جسم يا بسيط است و يا مركّب.بسيط آنست كه از اجسام مختلف تشكيل نشده باشد برخلاف مركّب كه از اجسام مختلف تركيب يافته است و جسم بسيط يا علوى است و يا سفلى.
جسم علوى همان املاك نه‌گانه است كه آنها را آباد خوانند و جسم سفلى همان عناصر چهارگانه آب، باد، خاك و آتش مى‌باشد به اجسام مركّب مواليد نيز گفته مى‌شود مانند نباتات،حيوانات و معادن در اينجا لازم است به ترتيب به افلاك نه‌گانه اشاره شود كه عبارتند از:فلك قمر، عطارد،زهره،آفتاب، مرّيخ، مشترى،زحل،فلك البروج،فلك الافلاك.
جسم علوى همان املاك نه‌گانه است كه آنها را آباد خوانند و جسم سفلى همان عناصر چهارگانه آب، باد، خاك و آتش مى‌باشد به اجسام مركّب مواليد نيز گفته مى‌شود مانند نباتات،حيوانات و معادن در اينجا لازم است به ترتيب به افلاك نه‌گانه اشاره شود كه عبارتند از:فلك قمر، عطارد،زهره، آفتاب، مرّيخ، مشترى،زحل،فلك البروج،فلك الافلاك.


كلمه چهارم:
كلمه چهارم:
خط ۵۰۴: خط ۵۰۴:
افلاك متحرّك بر وسط هستند چون حركات افلاك دورى مى‌باشند راست حركت نمى‌كنند.
افلاك متحرّك بر وسط هستند چون حركات افلاك دورى مى‌باشند راست حركت نمى‌كنند.
در بحث متحرّكات به عناصر چهارگانه اشاره كرده و تبديل آنها را بيان مى‌كند دربارۀ اجسام اثيرى گفته مى‌شود كه نه سبك‌اند و نه سنگين چون سبكى قوّتى است كه جسم را همواره از وسط بسوى بالا حركت مى‌دهد و سنگينى هم قوّتى است كه جسم را بسوى وسط مى‌كشاند و اجسام اثيرى كه همان افلاكند داراى چنين مشخّصاتى هستند بلكه حركت آنها بر وسط است آنهم به حركت مستدير.
در بحث متحرّكات به عناصر چهارگانه اشاره كرده و تبديل آنها را بيان مى‌كند دربارۀ اجسام اثيرى گفته مى‌شود كه نه سبك‌اند و نه سنگين چون سبكى قوّتى است كه جسم را همواره از وسط بسوى بالا حركت مى‌دهد و سنگينى هم قوّتى است كه جسم را بسوى وسط مى‌كشاند و اجسام اثيرى كه همان افلاكند داراى چنين مشخّصاتى هستند بلكه حركت آنها بر وسط است آنهم به حركت مستدير.
عناصر چهارگانه مى‌توانند تبديل به ديگرى شوند مثلا آب در درجه حرارت بالا تبديل به هوا مى‌شود و هوا در اثر سرما آب مى‌شود در برخى مواقع آب وقتى مى‌چكد سنگ مى‌شود و مانند اينها كه در علوم تجربى ثابت شده است البته وقتى گفته مى‌شود كه آب مى‌تواند به هوا تبديل شود نه اينكه ماهيت آب بطور كلّى از بين مى‌رود و هوا حاصل مى‌شود بلكه تحقيق اينست كه صورت آبى از او زايل شده و صورت هوايى در او بوجود مى‌آيد لازم به ذكر است كه صورت آبى،آتشى،هوائى و زمينى جز اين كيفيّات چهارگانه است لذا وقتى حرارت، برودت، رطوبت و يبوست در هيولى حاصل مى‌شود برخى از اين كيفيّات اقتضاء كند لذا وقتى كيفيّتى از جسم زايل مى‌شود آنرا استحاله مى‌نامند ولى وقتى صورتى مى‌رود و صورت ديگر جايگزين آن مى‌شود آنرا كون و فساد مى‌نامند.
عناصر چهارگانه مى‌توانند تبديل به ديگرى شوند مثلا آب در درجه حرارت بالا تبديل به هوا مى‌شود و هوا در اثر سرما آب مى‌شود در برخى مواقع آب وقتى مى‌چكد سنگ مى‌شود و مانند اينها كه در علوم تجربى ثابت شده است البته وقتى گفته مى‌شود كه آب مى‌تواند به هوا تبديل شود نه اينكه ماهيت آب بطور كلّى از بين مى‌رود و هوا حاصل مى‌شود بلكه تحقيق اينست كه صورت آبى از او زايل شده و صورت هوايى در او بوجود مى‌آيد لازم به ذكر است كه صورت آبى، آتشى،هوائى و زمينى جز اين كيفيّات چهارگانه است لذا وقتى حرارت، برودت، رطوبت و يبوست در هيولى حاصل مى‌شود برخى از اين كيفيّات اقتضاء كند لذا وقتى كيفيّتى از جسم زايل مى‌شود آنرا استحاله مى‌نامند ولى وقتى صورتى مى‌رود و صورت ديگر جايگزين آن مى‌شود آنرا كون و فساد مى‌نامند.
البته عده‌اى استحاله را قبول نداشته و به منع آن برهان اقامه كرده‌اند.
البته عده‌اى استحاله را قبول نداشته و به منع آن برهان اقامه كرده‌اند.
يكى از مسائل مهمّ در باب اجسام، مواليد سه‌گانه است كه از عناصر چهارگانه توليد مى‌شوند و آنها عبارتند از:
يكى از مسائل مهمّ در باب اجسام، مواليد سه‌گانه است كه از عناصر چهارگانه توليد مى‌شوند و آنها عبارتند از:
خط ۶۰۷: خط ۶۰۷:
نخست عالم عنصريّات مورد بررسى قرار مى‌گيرد.
نخست عالم عنصريّات مورد بررسى قرار مى‌گيرد.
خداى متعال اولين چيزى را كه در عالم اجسام آفريده ماده بود و از آنجا كه ماده استعداد پذيرش صورتهاى مختلفى را
خداى متعال اولين چيزى را كه در عالم اجسام آفريده ماده بود و از آنجا كه ماده استعداد پذيرش صورتهاى مختلفى را
داشت لذا طبايع چهارگانه خاك،آب، باد و آتش را بوجود آورد دراين ميان نسبت ماده به طبايع چهارگانه مانند
داشت لذا طبايع چهارگانه خاك، آب، باد و آتش را بوجود آورد دراين ميان نسبت ماده به طبايع چهارگانه مانند
نسبت آهن است به شمشير چنانچه آهن استعداد دارد تا صورتهاى مختلفى را قبول كند مادّه نيز مستعدّ قبول صورتهاى مختلف است از آنجا كه طبايع هركدام خصوصيّاتى را داراست لذا با بررسى بيشتر وجوه اشتراك آنها دانسته مى‌شود خاك داراى دو صفت سردى و خشكى،آب داراى دو صفت سردى و ترى،هوا داراى دو صفت ترى و گرمى و آتش نيز داراى دو صفت خشكى و گرمى است.با مقايسه اين اوصاف فهميده مى‌شود كه خاك با آب در سردى،آب با هوا در ترى،هوا با آتش در گرمى مناسب است.
نسبت آهن است به شمشير چنانچه آهن استعداد دارد تا صورتهاى مختلفى را قبول كند مادّه نيز مستعدّ قبول صورتهاى مختلف است از آنجا كه طبايع هركدام خصوصيّاتى را داراست لذا با بررسى بيشتر وجوه اشتراك آنها دانسته مى‌شود خاك داراى دو صفت سردى و خشكى، آب داراى دو صفت سردى و ترى،هوا داراى دو صفت ترى و گرمى و آتش نيز داراى دو صفت خشكى و گرمى است.با مقايسه اين اوصاف فهميده مى‌شود كه خاك با آب در سردى، آب با هوا در ترى،هوا با آتش در گرمى مناسب است.
در اينجا تبديل طبايع به يكديگر را بررسى مى‌كنيم:خاك چون لطيف شود آب،آب چون لطيف شود هوا،هوا چون لطيف شود آتش،آتش چون كثيف شود هوا، و هوا چون كثيف شود آب و بالاخره آب چون كثيف شود خاك مى‌گردد.
در اينجا تبديل طبايع به يكديگر را بررسى مى‌كنيم:خاك چون لطيف شود آب، آب چون لطيف شود هوا،هوا چون لطيف شود آتش، آتش چون كثيف شود هوا، و هوا چون كثيف شود آب و بالاخره آب چون كثيف شود خاك مى‌گردد.
در طبقات آتش و هوا گفته مى‌شود كه آتش داراى يك طبقه است و آنرا كرۀ اثير مى‌نامند و مكان آن نيز زير فلك ماه است ولى هوا داراى سه طبقه است.
در طبقات آتش و هوا گفته مى‌شود كه آتش داراى يك طبقه است و آنرا كرۀ اثير مى‌نامند و مكان آن نيز زير فلك ماه است ولى هوا داراى سه طبقه است.
دربارۀ نحوۀ بوجود آمدن باران، برف و تگرگ مى‌گوئيم زمانيكه سردى ب‍
دربارۀ نحوۀ بوجود آمدن باران، برف و تگرگ مى‌گوئيم زمانيكه سردى ب‍
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش