پرش به محتوا

چهارده رساله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ك' به '، ك'
جز (جایگزینی متن - '،ل' به '، ل')
جز (جایگزینی متن - '،ك' به '، ك')
خط ۲۷۹: خط ۲۷۹:
باب سوّم:
باب سوّم:


باب سوّم كتاب دربارۀ رافضيان است دربارۀ وجه اين تسميه اين گروه گفته مى‌شود كه چون زيد فرزند امام سجّاد(ع)بر هشام بن ملك خروج كرد برخى از سربازان و لشكريان زيد، بر ابوبكر دشنام و ناسزا گفتند زيد آنها را از اينكار منع كرد آنها عصبانى شده و از لشكر زيد بيرون آمدند و فقط دويست نفر همراه زيد در لشكر ماندند دراين‌حال زيد رو به لشكريان خود گفت:رفضتمونى قالوا نعم رافضيان داراى 4 گروۀ مهم هستند كه عبارتند از:زيديّه، اماميه،كيسانيه،غاليه زيديه طايفه‌اى هستند كه پيروان زيد بن على مى‌باشند و داراى سه گروه‌اند:گروهى از آنها در حق ابوبكر و عمر ناسزا مى‌گويند و عده‌اى فقط به عثمان دشنام داده و آنرا كافر مى‌دانند و طايفه‌اى ديگر به شيخين احترام گذاشته ولى در عثمان توقّف نمودند.فخر در ادامه مطالب به مذهب اماميه مى‌پردازد و سخنانى را به آنها نسبت مى‌دهد كه از اساس باطل بوده و هيچ واقعيّتى ندارد وى مى‌گويد:اماميه معتقد است كه ابن ملجم قاتل على(ع)نمى‌باشد چون مقتول يكى از موجودات جنّى است كه به صورت على متمثّل شده‌و على(ع)هيچ‌وقت كشته نشده است بلكه به آسمان عروج نموده و دوباره به زمين باز خواهد گشت و انتقام خود را از ابوبكر و عمر خواهد ستاند فخر مى‌افزايد كه به عقيده اماميه رعد صداى على و برق صداى تازيانۀ اوست از اينروى اماميه وقتى صداى رعد و برق مى‌شنوند مى‌گويند:عليك السلام يا امير المومنين بر اهل تحقيق معلوم است كه اظهار اينگونه مطالب بشدّت از ارزش علمى فخر مى‌كاهد طايفۀ از رافضيان،غلات هستند و داراى پانزده فرقه‌اند وجه اشتراك آنها در اين است كه غاليان معتقدند كه خدا در على(ع)حلول كرده است.چهارمين طايفه از رافضيان،كيسانيان هستند كه آنها محمد بن حنيفه را امام پس از امام حسين(ع)مى‌دانند كه داراى سه دسته‌اند و از ميان آنها كربيان معتقدند كه محمد بن حنيفه پس از على بن ابيطالب(ع)امام بوده و اكنون زنده و باقى است.از سخنان نحيف ديگر فخر اينست كه وى به مومن طاق متكلّم برجسته [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، لقب شيطان داده و او را مانند يهوديان مشبّهه مى‌داند و مى‌گويد پيروان شيطان طاق گمان مى‌كنند كه خداوند در عرش سكونت دارد و فرشتگان حامل
باب سوّم كتاب دربارۀ رافضيان است دربارۀ وجه اين تسميه اين گروه گفته مى‌شود كه چون زيد فرزند امام سجّاد(ع)بر هشام بن ملك خروج كرد برخى از سربازان و لشكريان زيد، بر ابوبكر دشنام و ناسزا گفتند زيد آنها را از اينكار منع كرد آنها عصبانى شده و از لشكر زيد بيرون آمدند و فقط دويست نفر همراه زيد در لشكر ماندند دراين‌حال زيد رو به لشكريان خود گفت:رفضتمونى قالوا نعم رافضيان داراى 4 گروۀ مهم هستند كه عبارتند از:زيديّه، اماميه، كيسانيه،غاليه زيديه طايفه‌اى هستند كه پيروان زيد بن على مى‌باشند و داراى سه گروه‌اند:گروهى از آنها در حق ابوبكر و عمر ناسزا مى‌گويند و عده‌اى فقط به عثمان دشنام داده و آنرا كافر مى‌دانند و طايفه‌اى ديگر به شيخين احترام گذاشته ولى در عثمان توقّف نمودند.فخر در ادامه مطالب به مذهب اماميه مى‌پردازد و سخنانى را به آنها نسبت مى‌دهد كه از اساس باطل بوده و هيچ واقعيّتى ندارد وى مى‌گويد:اماميه معتقد است كه ابن ملجم قاتل على(ع)نمى‌باشد چون مقتول يكى از موجودات جنّى است كه به صورت على متمثّل شده‌و على(ع)هيچ‌وقت كشته نشده است بلكه به آسمان عروج نموده و دوباره به زمين باز خواهد گشت و انتقام خود را از ابوبكر و عمر خواهد ستاند فخر مى‌افزايد كه به عقيده اماميه رعد صداى على و برق صداى تازيانۀ اوست از اينروى اماميه وقتى صداى رعد و برق مى‌شنوند مى‌گويند:عليك السلام يا امير المومنين بر اهل تحقيق معلوم است كه اظهار اينگونه مطالب بشدّت از ارزش علمى فخر مى‌كاهد طايفۀ از رافضيان،غلات هستند و داراى پانزده فرقه‌اند وجه اشتراك آنها در اين است كه غاليان معتقدند كه خدا در على(ع)حلول كرده است.چهارمين طايفه از رافضيان، كيسانيان هستند كه آنها محمد بن حنيفه را امام پس از امام حسين(ع)مى‌دانند كه داراى سه دسته‌اند و از ميان آنها كربيان معتقدند كه محمد بن حنيفه پس از على بن ابيطالب(ع)امام بوده و اكنون زنده و باقى است.از سخنان نحيف ديگر فخر اينست كه وى به مومن طاق متكلّم برجسته [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، لقب شيطان داده و او را مانند يهوديان مشبّهه مى‌داند و مى‌گويد پيروان شيطان طاق گمان مى‌كنند كه خداوند در عرش سكونت دارد و فرشتگان حامل
عرش خداوند مى‌باشند هرچند فرشتگان نسبت به خدا ضعيف هستند ولى ضعيف بار قوى مى‌كشد و تحمّل سنگينى مى‌كند ناگفته پيداست كه نسبت دادن اينگونه سخنان يا از نادانى آنهاست يا غرض‌ورزى آنها را نسبت به شيعيان نشان مى‌دهد.قاضى نور الله شهيد در كتاب مجالس واقعه‌اى را نقل مى‌كند كه در آن [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به حسن بيان و قدرت ادبى مؤمن طاق اشاره مى‌كند و وى را تأئيد مى‌نمايد كه طالبان مى‌توانند بدانجا رجوع نمايند
عرش خداوند مى‌باشند هرچند فرشتگان نسبت به خدا ضعيف هستند ولى ضعيف بار قوى مى‌كشد و تحمّل سنگينى مى‌كند ناگفته پيداست كه نسبت دادن اينگونه سخنان يا از نادانى آنهاست يا غرض‌ورزى آنها را نسبت به شيعيان نشان مى‌دهد.قاضى نور الله شهيد در كتاب مجالس واقعه‌اى را نقل مى‌كند كه در آن [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به حسن بيان و قدرت ادبى مؤمن طاق اشاره مى‌كند و وى را تأئيد مى‌نمايد كه طالبان مى‌توانند بدانجا رجوع نمايند


خط ۳۱۵: خط ۳۱۵:
زردتشتيان پيروان زردتشت مى‌باشند وى از اهالى آذربايجان بوده و در زمان گشتاسب ادّعاى پيامبرى نموده است جالب اينجاست كه بسيارى از فقها زردتشت را همرديف ساير انبياى الهى قرار داده‌اند مانند [[شيخ مفيد]] در «اوائل المقالات» و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در نهايه متذكر اين مساله شده‌اند.
زردتشتيان پيروان زردتشت مى‌باشند وى از اهالى آذربايجان بوده و در زمان گشتاسب ادّعاى پيامبرى نموده است جالب اينجاست كه بسيارى از فقها زردتشت را همرديف ساير انبياى الهى قرار داده‌اند مانند [[شيخ مفيد]] در «اوائل المقالات» و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در نهايه متذكر اين مساله شده‌اند.
صابيان طايفه‌اى بودند كه در زمان حضرت ابراهيم(ع)زندگى مى‌كردند اينها اعتقاد داشتند كه هفت ستاره بعنوان مدبّر و آفريدگار جهان بشمار مى‌آيند كه حضرت ابراهيم به احتجاج آنها برخواست و حادث بودن آنها را ثابت كرد و فرمود:'''«انّى لا احبّ الآفلين»''' آخرين فرقه كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بشدّت با آنها مخالف است فرقه فلاسفه است وى در جوانى به فلسفه و كلام اشتياق فراوانى داشت و مدّتى از عمر خود را دراين‌كار صرف نمود ولى در اواخر يكسره به نقد
صابيان طايفه‌اى بودند كه در زمان حضرت ابراهيم(ع)زندگى مى‌كردند اينها اعتقاد داشتند كه هفت ستاره بعنوان مدبّر و آفريدگار جهان بشمار مى‌آيند كه حضرت ابراهيم به احتجاج آنها برخواست و حادث بودن آنها را ثابت كرد و فرمود:'''«انّى لا احبّ الآفلين»''' آخرين فرقه كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بشدّت با آنها مخالف است فرقه فلاسفه است وى در جوانى به فلسفه و كلام اشتياق فراوانى داشت و مدّتى از عمر خود را دراين‌كار صرف نمود ولى در اواخر يكسره به نقد
و ابطال كلام فلاسفه پرداخت و دراين زمينه به تأليفاتى همت گماشت كه در بيان اصول دين و ابطال شبهات فلاسفه است مانند نهاية العقول، المباحث المشرقيّه،كتاب الملخص،شرح اشارات بو على،كتاب جوابات المسائل النجّاريه،كتاب البيان و البرهان فى الرّد على اهل الزيغ و الطغيان، كتاب المباحث المعاديّه فى المطالب المعاديّه،كتاب تهذيب الدلائل فى عيون المسائل،كتاب اشارة النّظار الى لطائف الاسرار در پايان رساله [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تعصّب شديد، اظهار تسنّن كرده و به آن مباهات مى‌كند.
و ابطال كلام فلاسفه پرداخت و دراين زمينه به تأليفاتى همت گماشت كه در بيان اصول دين و ابطال شبهات فلاسفه است مانند نهاية العقول، المباحث المشرقيّه، كتاب الملخص،شرح اشارات بو على، كتاب جوابات المسائل النجّاريه، كتاب البيان و البرهان فى الرّد على اهل الزيغ و الطغيان، كتاب المباحث المعاديّه فى المطالب المعاديّه، كتاب تهذيب الدلائل فى عيون المسائل، كتاب اشارة النّظار الى لطائف الاسرار در پايان رساله [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تعصّب شديد، اظهار تسنّن كرده و به آن مباهات مى‌كند.


==معرفى اجمالى==
==معرفى اجمالى==
خط ۵۵۹: خط ۵۵۹:
فصل دهم:
فصل دهم:


فصل دهم كه آخرين فصل رساله را تشكيل مى‌دهد دربارۀ نبوّت، معجزات،كرامات، منافات و مانند اينها بحث مى‌كند
فصل دهم كه آخرين فصل رساله را تشكيل مى‌دهد دربارۀ نبوّت، معجزات، كرامات، منافات و مانند اينها بحث مى‌كند
چون همه مردم قادر نيستند تا همه امورات و مهمّات خويش را از معاملات و قصاص و نكاح انجام دهند لذا شارعى ضرورى
چون همه مردم قادر نيستند تا همه امورات و مهمّات خويش را از معاملات و قصاص و نكاح انجام دهند لذا شارعى ضرورى
است كه مطلّع بر حقايق عالم جبروت و متخصّص در افعالى باشد كه مردم از آن عاجز هستند و اين همان نبىّ خداست
است كه مطلّع بر حقايق عالم جبروت و متخصّص در افعالى باشد كه مردم از آن عاجز هستند و اين همان نبىّ خداست
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش