۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «') |
جز (جایگزینی متن - 'ى«' به 'ی «') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، چون زبان مادرى او عربى است و همانطور كه صاحبان تذاكر نوشتهاند، بعد از طى دوران كودكى در ايران توطن گزيده، درست به دقايق و رموز و لطايفى كه خواه ناخواه قريحه باطن در خون و مغز و اعصاب انسان اثر مىگذارد، آشنا نبوده و مىخواسته از راه عقل مكسبى آنها را بياموزد. | [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، چون زبان مادرى او عربى است و همانطور كه صاحبان تذاكر نوشتهاند، بعد از طى دوران كودكى در ايران توطن گزيده، درست به دقايق و رموز و لطايفى كه خواه ناخواه قريحه باطن در خون و مغز و اعصاب انسان اثر مىگذارد، آشنا نبوده و مىخواسته از راه عقل مكسبى آنها را بياموزد. | ||
با اين تفصيل، حد فصاحت و كمال بلاغت را در مثنويات خود ظاهر و آشكار ساخته است و در اين روش، بهقدرى استادى به خرج داده كه شايد از نظر افاده معنى، از مثنويات مولانا كمتر نباشد؛ همانطور كه خيلى از مردم، حتى اهل اطلاع، بعضى ابيات مثنوى او را به نام مولانا ضبط كردهاند؛ مثلا در | با اين تفصيل، حد فصاحت و كمال بلاغت را در مثنويات خود ظاهر و آشكار ساخته است و در اين روش، بهقدرى استادى به خرج داده كه شايد از نظر افاده معنى، از مثنويات مولانا كمتر نباشد؛ همانطور كه خيلى از مردم، حتى اهل اطلاع، بعضى ابيات مثنوى او را به نام مولانا ضبط كردهاند؛ مثلا در مثنوی «قطع العلايق»، در عينى كه نهايت مهارت را در اداى مقصود نشان داده، از رعايت قواعد بديعى و لطايف شعرى غافل نمانده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
خيلى از فصول اين مثنوى، با جمله «نان و حلوا چيست؟»، آغاز مىگردد. | خيلى از فصول اين مثنوى، با جمله «نان و حلوا چيست؟»، آغاز مىگردد. | ||
در | در مثنوی «نان و حلوا»، بيشتر توجه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] به اعراض از دنيا و زخارف دنيوى، ذم اهل ريا، شكر نعمت در بلايا، قطع علايق و صرف عمر به تأسف و ندامت بوده و مفاهيم خود را با تمثيلاتى كه بيشتر جنبه هزل و طيبت دارد، آميخته است و بهقدرى خوب از عهده برآمده كه خيلى از داستانها و تكبيتهاى آنها جزو ضربالمثلها گرديده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
از اسامى مختلفى كه به مثنويات«نان و حلوا»، «نان و پنير» و «شير و شكر» داده، نامگذارى آنها به مقتضاى حال و تناسب مقال بوده است؛ مثلا مقصودش از نان و حلوا شيرينى آن است كه به حلاوت دنيا تشبيه كرده؛ لقمه گلوگير شيرينى است كه ظاهرش كام را شيرين مىكند، ولى باطنش زهرى تلخ است... | از اسامى مختلفى كه به مثنويات«نان و حلوا»، «نان و پنير» و «شير و شكر» داده، نامگذارى آنها به مقتضاى حال و تناسب مقال بوده است؛ مثلا مقصودش از نان و حلوا شيرينى آن است كه به حلاوت دنيا تشبيه كرده؛ لقمه گلوگير شيرينى است كه ظاهرش كام را شيرين مىكند، ولى باطنش زهرى تلخ است... | ||
مثنوی «شير و شكر»، در موضوعاتى از قبيل مناجات و التجاء به قاضى الحاجات، نصيحت نفس اماره و برحذر داشتن آن از دنياى غداره، ذم كسانى كه عمر خويش را صرف علوم رسمى مجازى كردهاند، علمى كه در معاد نافع است، مناجات و شوق به همنشينى با اصحاب حال و ارباب كمال و توبه از خطايا، سروده شده است. | |||
اين مثنوى، وزن مخصوصى دارد و بنا به مقدمه آن، به وزن «خبب» و از اوزان خاصه عرب است(به تقطيع«مفعول فعول مفاعلين») و شايد [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، اول كسى باشد كه در اين وزن، شعر فارسى ساخته و از قرار معلوم اين وزن، آهنگ مخصوصى دارد كه در مقامات موسيقى به «حزين» معروف است، چون در پايان اين مثنوى مىگويد: | اين مثنوى، وزن مخصوصى دارد و بنا به مقدمه آن، به وزن «خبب» و از اوزان خاصه عرب است(به تقطيع«مفعول فعول مفاعلين») و شايد [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، اول كسى باشد كه در اين وزن، شعر فارسى ساخته و از قرار معلوم اين وزن، آهنگ مخصوصى دارد كه در مقامات موسيقى به «حزين» معروف است، چون در پايان اين مثنوى مىگويد: | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
مثنوی «نان و پنير»، در موضوعاتى، از قبيل ذم منتقدين به حكمت، عقل، علم و تعريف آن، فطرت، تحقيق، تكليف و شوق، ماهيت ذوات، همجنس بودن ذات با صفات و مناجات سروده شده است. | |||
ساير اشعار [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، همانطور كه اجمالا اشارتى رفت، اهميت چندانى(آنطور كه در صف شعر بلند فارسى قرار گيرد)، ندارد و حدش همان شعر متوسط معمولى است. تنها چيزى كه از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، در عين زيبايى و لطافت، شور و حالى دارد، همان تضمين معروف اوست كه غزل«خيالى» را تخميس كرده است و قبل از اينكه در مجموعه آثار او چاپ شود، در سفاين و تذكرهها مكرر در مكرر چاپ شده و بيشتر اهل ذوق، آن را از بر دارند. | ساير اشعار [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، همانطور كه اجمالا اشارتى رفت، اهميت چندانى(آنطور كه در صف شعر بلند فارسى قرار گيرد)، ندارد و حدش همان شعر متوسط معمولى است. تنها چيزى كه از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، در عين زيبايى و لطافت، شور و حالى دارد، همان تضمين معروف اوست كه غزل«خيالى» را تخميس كرده است و قبل از اينكه در مجموعه آثار او چاپ شود، در سفاين و تذكرهها مكرر در مكرر چاپ شده و بيشتر اهل ذوق، آن را از بر دارند. |
ویرایش