نصوص الحكم بر فصوص الحكم
نصوص الحكم بر فصوص الحكم، ترجمه و شرحى است بر فصوص الحكم معلم ثانى، حكيم، ابونصر فارابى، به قلم استاد، حسنزاده آملى، به زبان فارسى.
نصوص الحکم بر فصوص الحکم | |
---|---|
پدیدآوران | حسنزاده آملی، حسن (شارح) |
عنوانهای دیگر | فصوص الحکم. شرح |
ناشر | مرکز نشر فرهنگی رجاء |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1375 ش |
چاپ | 2 |
موضوع | فارابی، محمد بن محمد، 260؟ - 339ق. فصوص الحکم - نقد و تفسیر
فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 هستی شناسی (فلسفه اسلامی) - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 291 /ح5ن6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حضرت استاد، اين شرح را، از زمانى كه در محضر استاد خود، مرحوم ميرزا مهدى الهى قمشهاى، قدسسره بود، آغاز نمود تا اينكه بعد از مدت بيست سال و اندى، با تلاش و كوشش فراوان معظمله، خاتمه يافت و به صورت فعلى، به عالم فضل و دانش ارائه گرديد.
البته گفتنى است كه جناب ايشان، مطالب كتاب مذكور را به مدت چهار سال، در ايام تعطيلى حوزه علميه تهران و قم، در حضور جمعى از دوستداران علم و جويندگان دانش، در بلده طيبه آمل تدريس كرد كه اين امر، خود، در سر و سامان يافتن شرح ياد شده، تأثير بسزايى داشت.
ساختار
كتاب فصوص الحكم معلم ثانى، داراى هفتاد و چهار فص است كه استاد حسنزاده، پس از ذكر هر فصى از آن در كتاب نصوص الحكم، ابتدا، به ترجمه و سپس به شرح آن فص مىپردازد.
گزارش محتوا
فهرست پارهاى از مطالب كتاب فصوص الحكم، عبارت است از: زيادت وجود بر ماهيت و اثبات مبدأ اول و اينكه مبدأ اول، انيت محض است؛ ماهيت معلوله، در حد ذاتش ممكن الوجود و به لحاظ علتش، واجب بالغير است؛ اثبات حدوث ذاتى ماهيات ممكنه؛ حمل ماهيت بر افراد و اينكه كثرت، اقتضاى ذات ماهيت نيست؛ معلول غير بودن ماهيت موجود از راه بيان تشخيص افراد ماهيت...
قواى نفس، هر گاه امراضشان زايل شود، لذت و الم خود را درك مىكنند و هر گاه علاقه نفس از امور مادى منقطع گردد، به سعادت و شقاوت خود پى مىبرد؛ بيان حجابهاى انسان از وصول به كمال حقيقى و توصيه به تجرد از غواشى واشارت به مقامات انسانى؛ بيان احوال عارف به مقام شهود حق رسيده؛ اطاعت و بندگى آسمان و زمين و آب و باران و انسان؛ روح انسانى از عالم امر است...
علم بارى تعالى به ما سوايش؛ علم بارى تعالى به ذاتش و به كل؛ بيان كلمه حق و ظاهر و باطن بودن حق؛ تعريف حد؛ بيان موضوع؛ تفسير بعضى از اسماى الهى از قبيل اول و آخر و طالب و غالب.
نگاهى گذرا به كتاب نصوص الحكم استاد حسنزاده: استاد، در ديباچه كتاب، مىگويد: «چنانكه در آغاز برخى از نوشتههايم گفتهام، ساليانى، شيوه نگارنده اين بود كه هر گاه به حوزه علميه تهران و قم، تعطيلى روى مىآورد، به شهر خويش، آمل، روى آورده، چند حلقه درس و بحث در آنجا داير مىكرد؛ بر اين عقيدت كه محقق را تأليفى گرانقدرتر از تصنيف كتاب انفسى نيست كه نفوس مستعده را احيا كند و از قوه به فعليت رساند و پس از آن، تأليف تدوينى، تا انعامش، عام باشد و احسانش، تام. اين كتاب نيز، حاصلى از آن درس و بحث است كه در شب دوشنبه، چهاردهم جمادى الاولى هزار و سىصد و نود و دو هجرى قمرى، مطابق پنجم تير ماه هزار و سىصد و پنجاه و يك هجرى شمسى، شروع و در شب پنجشنبه، پنجم شوال المكرم هزار و سىصد و نود و شش هجرى قمرى، مطابق هشتم مهر ماه هزار و سىصد و پنجاه و پنج هجرى شمسى، خاتمه يافت و اينك، قلم تقدير رقم زد كه فايده اين مأدبه، اعم و عايده اين مائده، اتم باشد».
حضرت استاد، در مقدمه كتاب، بعد از بحثى تحقيقى در صحت انتساب فصوص الحكم به فارابى، خاطرنشان مىسازد كه اولين شارح فصوص فارابى، خود فارابى است؛ بدين صورت كه از فص 63 تا فص 74 كه آخرين فص كتاب است، همان شرح يا تعليقهاى است كه فارابى، بر بعضى از فصوص مشكل كتاب نگاشته، ولى ديگران آنها را به اصل، الحاق و همه را يكجا به نام فصوص، قلمداد كردهاند.
لازم به ذكر است كه شيوه استاد، در اين شرح، بدين صورت است كه ابتدا، هر فص را به گونه تصحيح شده، عنوان مىكند و پس از آن، به ترجمه تحت اللفظى آن مىپردازد و سپس به دنبال آن، توضيحاتى را به عنوان بيان آن فص، مىآورد و همانگونه كه خود ايشان، قيد كردهاند، در حقيقت، رساله فصوص، بهانه است و به ازاى نصوصى كه در آن درج شده، به مثابت پيمانه است.
استاد، خود، درباره كتاب نصوص الحكم بر فصوص الحكم، چنين سروده است:
به اسم الهى قلم زد رقم | نصوص حكم بر فصوص حكم | |
نصوص حكم را موازين قسط | بيابى برایت نه بيش و نه كم | |
موازين قسطى كه صد بار به | ز مرآت اسكندر و جام جم | |
مر اين مخزن معرفت را قياس | نشايد به دينار كرد و درم | |
چه زيبد به نزديك آب حيات | جماد، ار چه باشد چو زيبا صنم | |
مبانى آن امهات و اصول | معانى آن زاد راه اهم | |
گرانمايه عمرم، بسى روز و شب | به فكرت بشد، تا كه شد منتظم | |
فروزد چو يك گوهر شبچراغ | چو پيش آيدت مشكلات بهم | |
شناسى كه ناظر بود اندر او | چه قرآن و عرفان و برهان، به هم | |
حسن را خداوندگار كريم | چنو يادگارى نموده كرم | |
كه بر طاق ميناى گردان سپهر | بپايد نمايد مقرنس علم | |
كه تا رهروان را بود رهنما | به سرمنزل بارگاه قدم | |
چه آن رهروى را كه باشد عرب | چه آن رهروى را كه باشد عجم | |
به اسم خداوند در مفتتح | به حمد خداوند در مغتنم |
وضعيت كتاب
اين كتاب، در زمستان 1365، توسط مركز نشر فرهنگى رجا، چاپ و منتشر گرديد و از آن روى كه مشتمل بر شرح و تبيين و تفسير بسيارى از مسائل مشكل عقيدتى و كثيرى از مباحث معتضل فكرى، در فنون و رشتههاى عرفان و فلسفه و كلام بود، به فضل خداوند مورد توجه دانشپژوهان فاضل، چه در حوزهها و چه در دانشگاهها، قرار گرفت و اميدواريم در آينده نيز قرار گيرد.