مشارق الدراري شرح تائيه ابن فارض
مشارق الدرارى، نام شرحى است به زبان فارسى بر قصيده تائيه ابن فارض (576 - 632ق)، به قلم سعيدالدين فرغانى (691ق).
مشارق الدراری شرح تاییه ابن فارض | |
---|---|
پدیدآوران | فرغانی، سعید بن محمد (شارح) آشتیانی، سید جلالالدین (مقدمه و تعلیق) |
عنوانهای دیگر | تائیه. شرح شرح تائیه ابن فارض |
ناشر | دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1379 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-424-763-9 |
موضوع | ابن فارض، عمر بن علی، 576 - 632ق. تائیه - نقد و تفسیر
شعر عربی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد شعر عرفانی - قرن 7ق. - تاریخ و نقد |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PJA 4244 /ت2ف4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نام كامل اين شرح، «مشارق الدراري في كشف حقائق الدر» است و تقريرى است از درس صدرالدين قونوى كه گويا در پايان جلسات درس خود، ابياتى را از تائيه ابن فارض مىخواند و شرحى از كلام ابن عربى بر آن مىآورد و مطالبى هم به زبان فارسى در پى آن مىگفت. همين تقريرات بود كه سعيدالدين فرغانى، آنها را گردآورى كرده، در حضور جلالالدين محمد مولوى خواند و به نظر صدرالدين نيز رساند.[۱]
اهتمام صدرالدين قونوى بر تائيه ابن فارض بيش از اين بوده است؛ چه اينكه در مقدمهاى كه بر «مشارق الدرارى» نوشته است، اهميت آن را مىتوان دريافت:
«... در سنه ثلاث و اربعين و ستمائة كه اين ضعيف را از شام به ديار مصر دعوتى افتاد، جماعتى از فضلا و اكابر اهل ذوق و معتبران، اين قصيده را هم در ديار مصر و هم در ديار شام و روم خواندند و شرح مشكلاتش را شنيدند و تعليق زدند، به نيت آنكه نكت و فوايدش را ضبط كنند و تحرير رسانند و هيچكس را ميسر نشد، مگر محرر اين شرح، برادر شيخ عالم عارف، افتخار المشايخ، سعيدالدين سعيد فرغانى را...».[۲]
از آنجا كه اين تقرير، مقبول صدرالدين افتاد، مؤلف را تشويق كرد كه آن را به زبان عربى برگرداند. گويا اين خواست قونوى اجابت شده و كتاب «منتهى المدارک و مشتهى كل عارف و سالك» ترجمه عربى مشارق باشد.[۳]
«مشارق الدرارى»، به جهت اشتمال بر مباحث عرفانى و حل مشكلات و دشوارىهاى تائيه ابن فارض و هم به جهت مباحث ادبى، مورد توجه قرار گرفته است و بارها به طبع رسيده است كه آخرين چاپ آن در داخل كشور، به اهتمام استاد سيد جلالالدين آشتيانى مىباشد.
قصيده تائيه، مهمترين و معروفترين اثر ابن فارض است و به نامهاى «تائيه كبرى»، «نظم السلوك» و «نظم الدر» نيز معروف مىباشد. اين قصيده كه با نزديك به هفتصد و پنجاه بيت، بزرگترين بخش از ديوان وى را تشكيل داده، معراجنامه ابن فارض است. گويا ابن فارض، آن را در آغاز، «انفاس الجنان و نفائس الجنان» ناميده، سپس به «لوايح الجنان و روائح الجنان» تغيير داد، ولى پس از رؤياى نبوى(ص) و اشارت آن حضرت، آن را «نظم الدر» نام نهاده است. حالات روحى و جسمى ابن فارض به هنگام سرودن اين قصيده، بسيار جالب و حيرتانگيز است.
هرچند، نام ابن فارض در كنار عارفانى همچون محىالدين بن عربى، شيخ شهابالدين سهروردى، صدرالدين قونوى و ديگر عارفان و فيلسوفان الهى، ياد مىشود - بهگونهاى كه اسطورهوار نقل شده است كه محىالدين در ملاقاتى با ابن فارض، به او مىگويد كه در صدد شرحى بر تائيه اوست و ابن فارض چنين پاسخ مىدهد كه «فتوحات» تو شرح آن است - ولى تفاوتهاى بسيار زيادى بين او و ديگران وجود دارد؛ بالاخص با ابن عربى و مكتب وحدت وجودى او. ابن فارض، نمايندهى سلوك و زهد همراه با تقيد به شريعت است و اوج سلوك عارف را اتحاد شهودى مىداند.
كتاب «مشارق»، گذشته از شرح تك تك ابيات و توضيح و تفسير آنها، مطالبى را در آغاز كتاب، بهعنوان چهار اصل در بر دارد:
اصل اول: در ذكر صفات و اعتبار علم و شهود و نور و وجود و حكم مبدئيت و امر اوليت.
اصل دوم: در بيان صدور و تعين عالم ارواح و ظهور و تحقق عالم مثال كه خيال منفصلش خوانند به زبان اصطلاح.
اصل سوم: در ترتيب عالم اجسام و مراتب او با آفرينش آدم(ع).
اصل چهارم: در شرح نشآت انسان و اطوار و احوال او تا رسيدن به نهايت كمال او و تقرير آنكه اوست كه مقصود است از آفرينش هرچه در وجود است.
در لابهلاى هر اصل، ضمن فصولى، شارح به ايرادات و شبهات نيز پاسخ داده است.
فرغانى، در شرح ابيات، روش واحدى را اتخاذ نكرده است - شايد اين نابسامانى از تدريس صدرالدين آغاز شده باشد، زيرا همچنان كه اشاره شد، اين شرح، حاصل تفسيرهاى پراكنده صدرالدين در پايان جلسات درس بوده است - در برخى موارد پس از آوردن بيت، مفردات آن را توضيح داده، سپس كل بيت را به زبان فارسى برگردانده است و بعد از مقدمات، به شرح غموض و دشوارىهاى اشعار پرداخته و با مبانى ابن عربى به بازگويى اسرار و رموز آن اقدام كرده است.
شايسته است در پايان، خلاصهاى از مباحث و مطالب قصيده تائيه ارائه شود:
الف) دشوارىهاى راه وصال: بيان جلوه حسن يار، نوشيدن شراب عشق، غلبه سكر و بسط حاصل از آن، طلب و شوق وصال محبوب، همراهى سلوك با محنتها، درد فراق و سوز دل و مقايسه مصائب عاشق با بلاياى انبيا.
ب) فنا و اتحاد: رها شدن از تعلقات نفس، دريافتن اينكه محبوب خود اوست، نيل به مقام جمع و خلافت، تعبير از اين مقام به «أنا هى»، توجه جمله عبادات به او، تبرى صريح از حلول و تمثيل به داستان «دحيه كلبى».
ج) حب مظاهر: مظهريت همه اشيا و موجودات، نشأت گرفتن عشقهاى زمينى از عشق الهى.
د) خوارق عادات: انتساب همه كرامات و معجزههاى انبيا و اوليا به پيامبر اكرم(ص)، يكى بودن با آن حضرت.
ه) روح: پيدايش همه موجودات از فيض روح.
و) علم كشفى: تفسير علم حقيقى به علمى كه رفع حجاب مىكند و اينكه اين علم وراى عقل و معلومات حصولى است.
ز) وصايت: تصريح به وصايت على بن ابىطالب(ع) پس از پيامبر اسلام(ص) و اينكه او حلاّل مشكلات امت است، ضمن تجليل از مقام خلفاى راشدين.
و أوضح بالتأويل ما كان مشكلا | على بعلم ناله بالوصية |